سیخ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- سانسکریت
آوایش
[ویرایش]- /سِیخ/
اسم
[ویرایش]سیخ
- میلهای کوتاه، باریک، و فلزی یا چوبی، که قطعات گوشت و مانند آن را برای کباب کردن بدان کشند و روی آتش گذارند.
- سیخ ممکن است تصحیف شده سِخ باشد و این اصطلاح در زبان معیار باستان به معنی فشاردن مانند در بغل گرفتن و فشار دادن معشوق. در واقع گوشتهای روی سیخ همین فعل را انجام میدهند.
- (عامیانه): راست، مستقیم. هر چیز مستقیم و نوک تیز.
- سیْخْ: در گویش گنابادی یعنی چوبهای ریز ، شق کردن آلتتناسلی، قصد کردن، آمادگی اجرای عملیات.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن