آلی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /آلی/
صفت نسبی
[ویرایش]آلی
- (شیمی): مربوط به اندامهای موجود زنده.
- (قدیم): دارنده اجزا یا اندامهایی که هر یک کار مخصوصی انجام میدهند.
- منسوب به آلت ؛ هر جسمی که دارای آلات متعدد باشد مانند حیوانات و نباتات.
- شاخهای از شیمی که به بحث درباره کربن و ترکیبات آن میپردازد.
- سرخی، سرخی نیم رنگ.
مترادفها
[ویرایش]برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن