آموزش فا در کنفرانس فای بین‌المللی ۲۰۰۴ در نیویورک

لی هنگجی، ۲۱ نوامبر ‏۲۰۰۴‏‏

شما به‌سختی کار کرده‌اید. ( دست می‌زنند)

به‌عنوان یک تزکیه‌کننده، به‌ویژه به‌عنوان یک مرید دوره‌ی اصلاح- فا، مسئولیت عظیمی را بدوش می‌کشید، و مأموریت مهمی دارید که تاریخ به‌عهده‌ی شما گذاشته ‌است. اما شما بی‌نظیر انجام داده‌‌اید، و من، استاد شما، می‌توانم این‌را در برابر همه‌ی موجودات کیهان اعلان کنم. به‌عبارت دیگر، شما ستایش و تحسین آن‌ها را کسب‌ کرده‌اید. اگرچه کارهایی را که شما در این جهان انجام می‌دهید، مقداری شبیه کارهای روزمره‌ی افراد عادی به‌نظر می‌رسد، حقیقت این است که بنیان مریدان دافا و اهداف آن‌چه شما انجام می‌دهید، کاملاً متفاوت هستند. زیرا جهان بشری کاملاً در وهم و خیال است، با گیرافتادن در آن‌چه که برای آن‌ها واقعی و ملموس می‌باشد، برای مردم مشکل است که حقیقت را از دروغ تشخیص دهند. بنابراین بدون درنظر گرفتن اینکه مردم عادی می‌فهمند یا نه، مریدان دافا صرفاً از شکل‌های مردم عادی استفاده می‌کنند تا همه‌ی موجودات را نجات دهند. و اما شما تزکیه‌کنندگان، دقیقاً به‌خاطر تصور باطلی که اینجا در این دنیای بشری است، بودن در این محیط اجازه می‌دهد که شما تزکیه کنید، و کسانی که در تزکیه موفق می‌شوند برجسته هستند.

اکثریت شاگردان در کل، اعتباربخشی به فا را خیلی خوب انجام ‌داده‌اند. البته برخی هستند که خوب عمل نکرده‌اند، اما آن‌ها اینجا مخصوصاً آمدند تا اعمال بدی انجام دهند، نیروهای کهن از آغاز این را برنامه‌ریزی کردند که آن‌ها چنین کارهایی را انجام دهند. بنابراین اهمیتی ندارد که آن‌ها در طی اوقات معمولی پیرامون مریدان دافا چگونه فعالیت می‌کنند، تنها در لحظات بحرانی و حساس جنبه‌ی حقیقی آن‌ها را می‌بینید. اهمیتی ندارد که آن‌ها چقدر درباره‌ی چیزها بخوبی صحبت می‌کنند یا در برابر همه چگونه بخوبی عمل می‌کنند، فقط در لحظات بحرانی است که بطور واقعی خود را نشان می‌دهند.

شما از میان لحظات توان‌فرسایی که پر از آزمایشات و سختی‌ها بود بیرون ‌آمده‌اید. با نگاه به موقعیت کنونی، به هیچ وجه همانند آن‌چه که قبلاً بود نیست. وقتی آزار و شکنجه بعد از ۲۰ جولای ۱۹۹۹ آغاز شد، شدت خشم و غضب اهریمن بسیار شدید بود، و شیوه‌ای که نیروهای اهریمنی را سازمان‌دهی می‌کردند به نظر می‌رسید که گویی درحال قرار دادن مریدان دافا در خطرات وخیمی بودند. اما اکنون شما دیده‌اید، نه، که تاریخ برای آن موجودات اهریمنی خلق نشد، بلکه برای استحکام ‌بخشیدن مریدان دافا و برای نجات موجودات ذی‌شعور در طی دوره‌ی پایانی خلق شد. (تشویق) با آغاز از دوران‌های گذشته، نوع بشر از میان تمدن‌های بسیار زیادی در دوره‌های مختلف گذر کرد. موجودات انسانی با چیزهای بسیار زیادی از همه‌ی انواع فرهنگ‌های تاریخی ‌از دوره‌های باستانی گرفته تا امروز، عجین شده‌اند. همان‌طور که مردم عادی آن‌را می‌بینند، هر چیزی که در ارتباط با تاریخ و فرهنگ‌های اخیر موجودات انسانی روی داده ‌است، و هر چیزی که در دوره‌های پیشین در مورد موجودات روی زمین روی‌ داده است، تاریخ و روند ازدیاد حیات را می‌سازد. همان‌طور که دانشمندان آن را می‌بینند، این روند تکامل حیات است. خوب، حقیقت این است که، این‌طور نیست. سراسر سه قلمرو، شامل تمامی موجودات در اجتماع بشری، ساخته ‌شدند، شکل گرفتند، ظاهر شدند، متولد شدند، و به وجود آمدند تا این‌که موجودات ذی‌شعور بتوانند در حین اصلاح- فا در زمان آخر کیهان رهایی و نجات یابند. به عبارت دیگر، سه‌قلمرو به این منظور، به منظور نجات موجودات در کیهان ساخته ‌شد.

در طی اعصار حتی دورتر گذشته، در این بُعد، جایی که نوع انسان است، در این محیط، جایی که نوع بشر است، و در این سطح مادی که از مولکول‌ها تشکیل می‌شود، نوع انسان وجود نداشت. مردم امروزی از طریق اکتشافات دریافته‌اند که حیاتِ خارج از محیط زمین وجود دارد. بله، در گذشته چنین موجوداتی بودند که در سراسر این سطح تشکیل‌شده از مولکول‌ها پخش بودند، و انسان حتی وجود نداشت. چرا خدایان بعداً انسان را خلق کردند؟ زیرا قرار بود کیهان نوسازی شود، موجودات ذی‌شعور می‌بایست نجات می‌یافتند و سه‌قلمرو چنین محیطی را لازم داشت - محیطی که نقطه‌ی مرکزی دوباره‌ساخته‌شدن کیهان ‌شود، و محیطی که وقتی قانون بزرگ بخواهد در این محیط ویژه آموزش داده ‌شود، موجودات در همه‌ی قلمروها بتوانند فا را بشنوند. بخاطر هدف مهم نجات تمامی موجودات کیهان بود که سه‌قلمرو، و به‌ویژه نوع انسان در سه‌قلمرو خلق شد. بنابراین هر چیزی که در هر یک از دوره‌های تاریخ اتفاق افتاده است، شامل تاریخ اخیر بشر، به منظور خلق یک فرهنگ برای انسان، برای نوع انسان امروزی بوده ‌است، تا امکان درک فا را داشته باشد. به هیچ وجه برای این‌ در نظر گرفته نشده‌ بود که نوع انسان زندگی کند، و حتی کمتر برای این‌که، نوع انسان پیشرفت کند یا نوعی زندگی خوبی را در اجتماع انسانی برای خودش بسازد. انسان ممکن است آرزوی چیزهای خوبی را داشته باشد و شاید به‌خاطر آن‌ها فعالیت کند، اما پیدایش سه‌قلمرو و نوع انسان ابداً بدان منظور نبود.

اگر این‌طور باشد، درباره‌‌ی آن بیندیشید: آن چیزهایی که در طول مسیر تاریخ اتفاق افتاد، حتی حوادث واقعاً بزرگ، آیا علتی در نهان نداشتند؟ آیا آن‌ها بنیانی‌خاص را برای نوع انسان امروزی قرار ندادند؟ فرض کنید ساکیامونی، مسیح، مریم مقدس، لائوذی و غیره هرگز وجود نداشتند، پس آیا مردم می‌دانستند که ایمان راستین چیست؟ یک خدا چیست، یک بودا چیست، یک دائو چیست، چگونه فرد خودش را تزکیه کند و منظور از تزکیه چیست؟ و بهشت آسمانی برای آن‌ها چه معنایی دارد؟ اگر مردم هیچ عقیده‌ای نداشتند که آن چیزها چه بودند، پس برای من فوق‌العاده مشکل می‌بود که امروز قانون بزرگ را آموزش دهم. اگر مجبور می‌بودم آن مفاهیم را از ابتدا برای مردم تشریح کنم، پس آن آموزش قانون بزرگ نمی‌بود. وضعیت‌های مختلفی که موجودات هر گروه نژادی مختلف در هر دوره از تاریخ از میان آن گذشته‌اند و جهان‌بینی‌شان در ارتباط با تشخیص درستی از شرارت، راست از نادرست و خوب از اهریمن، همه‌ی این چیزها از روی قصد توسط خدایان در طول سال‌های طولانی و به درازا کشیده شده، برای انسان‌ها خلق شد، تا مردم را قادر سازد درکی پایه‌ای از آن‌چه درست و اشتباه، خوبی و اهریمن است، داشته باشند. سپس هنگامی که دافا اشاعه ‌یابد و نجات موجودات ذی‌شعور آغاز شود، مردم تمام این چیزها را بفهمند و قادر باشند بگویند که آیا این فا خوب است و آیا آن درست است.

در طول روند تاریخ مردم آمده‌اند تا خدایان را بشناسند. یک "خدا" چیست؟ اگر چه آن فقط یک درک سطحی می‌باشد، اما مردم [واقعاً] می‌دانند که خدایان باشکوه و مقدس هستند. و اگر چه موجودات مختلف "خدایان" را به طرق متفاوتی می‌شناسند و تصور می‌کنند، همگی آن‌ها معتقدند که خدایان نسبت به مردم شفقت دارند و می‌توانند آنان را نجات دهند. تمام چهره‌های حماسی که در سلسله‌ها و دوره‌های متفاوت تاریخ چین پدیدار شدند، تمام آن چهره‌های فرهنگی برجسته که تاریخ را ساختند، همه‌ی آن‌ها در حقیقت درحال بنیان گذاشتن شیوه‌هایی برای بشر که فکر کند بودند، بنیان گذاشتن ساختار و شیوه‌های تفکری که مردم امروزی را توصیف می‌کند بودند. آن تعهدی باشکوه بوده است که در آن، ترکیب تفکر گونه‌ی انسان خلق شد. آن در طول دوره‌ها و دوره‌ها اتفاق افتاد، جایی‌که نژاد انسان مجبور شد قبل از اینکه بتواند معنی چیزها و فرهنگ‌های مختلف را درک کند، آن‌ها را مستقیماً تجربه کند. بنابراین این دلیل آن است که چرا وقتی چیزی روی می‌دهد یک فرد می‌تواند معنی آن‌را درک کند و از طریق آن رویداد، می‌تواند آن‌چه را که آن در سطحی عمیق‌تر نمایان می‌کند بفهمد. به عنوان مثال "خوب" چیست، خوبی چه چیزی را دربر دارد، معنی ضمنی آن چیست و گستره‌ی این اصطلاح چه می‌باشد؟ یا همین‌طور، "اهریمن" شبیه چیست و برای چیزی، "درست" یا "نادرست"‌ بودن چه معنایی دارد؟ مردم از طریق تجربیات عملی‌شان آمدند تا همه‌ی این چیزها را درک کنند و توانستند به طور حقیقی معانی آن‌ها را بفهمند. فقط پس از آن مردم توانستند درکی عمیق از این همه داشته باشند. این‌ها چیزهای پایه‌ای ساده‌ای نیستند که بتوانید کاری کنید که مردم یک‌شبه درک کنند.

وقتی خدایان در ابتدا موجودات انسانی را خلق کردند، هیچ چیزی در ذهن مردم نبود، یک لوح کاملاً سفید بود، آن‌ها نمی‌توانستند هیچ تمایزی بین درست و نادرست قائل شوند و خیر و شر در کنار هم وجود داشتند. [در رفتارشان] افراط و تفریط عظیم بود: وقتی خوشحال بودند، مهربان بودند، و وقتی ناراحت بودند، وحشی و خشن بودند. اما انسان امروزی داستان متفاوتی است. چرا این‌طور است که وقتی مردم امروزی وارد دوره‌ای نوین شدند ناگهان بسیار خردمندتر شدند؟ آن به عاملی به‌ غیر از روند خلقت افراد که من الان درباره‌اش صحبت کردم ارتباط داشت، و این‌طور است که موجودات سطح‌ بالا به شکل موجودات انسانی بازپیدا شده‌اند. در ارتباط با خود نژاد بشری، روند آن در طول مسیر تاریخ، در واقع روندی از بنیاد نهادن رفتار و تفکر بشری بود یا به عبارتی دیگر، روندی از خلق کردن انسان‌های واقعی امروز بود. پس اصل مطلب همه‌ی این چیزها چه بود؟ بری اینکه وقتی دافا به طور گسترده‌ای امروز اشاعه می‌یابد، درک فا را برای انسان امکان‌پذیر کند. آن‌چه که درحال گفتن آن هستم این است که، این موضوع زمان‌ها و دوره‌ها پیش برنامه‌ریزی شد؛ شکل‌گیری آن، پیش‌ترها آغاز شد.

و چیز دیگری هست که می‌خواهم درباره‌ی‌ آن به شما بگویم، که چه کسی واقعاً تزکیه‌ می‌کند و چه کسی واقعاً ایمان درست دارد. در گذشته، بسیاری از مردم درباره‌ی این یا آن طریق تزکیه، دربار‌ه‌ی چنین و چنان تمرین، چنین و چنان عقیده و ایمان صحبت می‌کردند. اما می‌خواهم به شما بگویم که در تاریخ، بدون توجه به این‌که چه تعداد خدا یا موجودات روشن‌بین به این‌جا آمدند، مأموریت اصلی آن‌ها این بود که فرهنگ تزکیه و ایمان درستی را که دافا لازم داشت بنیان گذاشته شود پایه‌گذاری کنند. (تشویق) هیچ‌کسی مردم را نجات نداد و هیچ‌کسی آن‌را [نجات مردم را، تا بردن آن‌ها] ‌به قلمروی آسمانی انجام نداد، به‌خاطر این‌که، روش‌های تزکیه‌ی کهن به این منظور پدیدار شدند که بنیانی برای این دافا که می‌تواند به‌طور حقیقی امروز مردم را نجات دهد بگذارد. در ارتباط با خدایانی که در گذشته پایین آمدند، در واقع افرادی بودند که در نتیجه‌ی اعمال آن خدایان، به نجات نایل شدند. اما خود واقعی فرد نبود که نجات پیدا کرد، بلکه روح کمکی فرد بود. و حتی آن خدایانی که پایین آمدند، بدنی که در آن ایام در آن سکنی گزیدند... یک موجود انسانی، هنوز قسمتی از چرخه‌ی تولد دوباره در دنیای انسانی است، و حتی آن‌هایی که در آن جسم‌ها سکنی گزیده بودند نجات نیافتند. بنابراین به عبارتی دیگر، در تاریخ بسیاری از افراد اعلام کردند که درحال "نجات مردم" بودند، اما هیچ کسی مردم را نجات نداد. هنگامی که شاکیامونی فای خود را سال‌ها پیش معرفی کرد، مریدانش از او پرسیدند، "استاد، آیا برای ما امکان دارد که به سطح یک تاتاگاتا تزکیه کنیم بدون اینکه پیوندهایمان را با جهان مادی درهم شکنیم"؟ یا به عبارت دیگر، آیا آن‌ها می‌توانستند تا [سطح] خدایان یا بوداها تزکیه کنند بدون این‌که موقعیت مردم عادی و محیط اجتماعی این جهان را ترک کنند؟ شاکیامونی درباره‌ی آن فکر کرد و گفت، "برای آن، شما باید منتظر بمانید تا آن پادشاه مقدسی که چرخ را می‌چرخاند به این دنیا فرود بیاید". (تشویق) بیشتر از دوهزار سال گذشته ‌است، و همه‌ی مریدان مذاهب حقیقی منتظر بوده‌اند. به انتظار چه؟ به انتظار خدایان بالا تا نمایش باشکوه اجرا کنند؟ به انتظار خدایان که به این‌جا بیایند، به‌طوری که شما نیازی نداشته ‌باشید تزکیه کنید یا به خوب تزکیه کردن اهمیتی ندهید، و اهمیتی نداشته باشد که فردی خوب است یا بد، و همگی با هم به آسمان بروند؟

البته بدون توجه به این‌که من چه کسی هستم، مردم می‌دانند که من درحال منتقل کردن فا و نجات مردم هستم. اما استادی که امروز این‌جا با شما است و فا را آموزش می‌دهد یک بدن فیزیکی فردی معمولی دارد. درخصوص این‌که مردم در مورد من چگونه فکر می‌کنند، بسیاری از افراد عادی نظرات خودشان را دارند. این خوب است- مهم نیست که آن‌ها به من باور دارند یا نه. من نگفته‌ام که یک خدا یا یک بودا هستم. مردم معمولی می‌توانند مرا فقط یک فرد متوسط معمولی تلقی کنند، این خوب است. همه‌ی آن‌چه که من انجام می‌دهم شکل فعالیت بشری را به خود می‌گیرد؛ همان‌طور که مریدان دافای دوره‌ی اصلاح- فا را نجات می‌دهم، از ابزار موجودات بشری ساده‌ی عادی استفاده می‌کنم. هیچ موجود سطح بالایی، هنگامی که مردم را در این محیط اجتماعی، در این بُعد توهم، نجات می‌دهد، از فقط نمایش‌های خدایی باشکوه استفاده نمی‌کند تا به‌طور معجزه‌آسایی مردم را در دنیای بشری نجات دهد. (تشویق) اما این فرق می‌کند که اگر آن‌چه که انجام می‌دهد در یک مقیاس کوچک باشد، یا فقط تعداد کمی از افراد را دربر بگیرد، یا اگر چیزی بوده که در گذشته برای خلق فرهنگ انجام شده است. چیزها برای نوع انسان این‌گونه هستند. البته، با این وجود، هیچ چیزی مطلق نیست. شاید هنگامی‌که فا دنیای بشری را اصلاح می‌کند من از ابزار خدایی استفاده کنم، چراکه در آن زمان ممکن است لازم باشد کارها بدان طریق انجام شوند. اما اگر حول و حوش آغاز اصلاح- فای کیهان کارها این‌جا در جامعه با استفاده از ابزار خدایی در مقیاس وسیعی انجام می‌شدند، باعث وابستگی‌هایی در سمت تزکیه‌کنندگان می‌شد.

برخی از مردم فکر می‌کنند، "خدایان توانایی‌های زیادی دارند. چرا آن‌ها مردم بیچاره را نجات نمی‌دهند و افراد بد را مجازات نمی‌کنند؟ چرا نمی‌آیند و دست به معجزه نمی‌زنند"؟ شکل‌گیری سه‌قلمرو، هدف و شیوه‌ی هستی جامعه‌ی بشری را بنا نهاد. این اجتماعی آکنده از توهم است، و درنظر گرفته شد تا اجتماعی باشد که موجودات ذی‌شعور نتوانند همه‌ی حقیقت را ببینند. هر کسی که می‌خواهد که این‌جا تزکیه کند باید این کار را در میان وهم و خیال انجام دهد، و فرد خوبی باشد، با استفاده از شیوه‌های انسانی کارهای خوبی انجام دهد، و وابستگی‌ها را رها کند. فقط پس از آن، می‌توانند از این‌جا رهایی یابند، و فقط پس از آن این می‌تواند تزکیه نامیده ‌شود. اگر فردی کارهایی را این‌جا با استفاده‌ی تمام و کمال از ابزار خدایی انجام دهد، این تزکیه نیست. در تاریخ بسیاری از تزکیه‌کنندگان دائو، اعمال خدایی در دنیای انسانی انجام دادند، و آن فرهنگ تاریخی را به‌وجود می‌آورد. چرا این موضوع در دوره‌های اخیر نادر شده ‌است؟ زیرا هرچه به زمانی که دافا قرار بود اشاعه یابد نزدیک‌تر می‌شد، چنین چیزهایی کمتر مجاز بودند اتفاق بیفتند. در دوره‌های اخیر، پس از این‌که اصلاح- فا آغاز شد و مریدان دافای دوره‌ی اصلاح- فا تزکیه را آغاز کردند، الزامات و نیازمندی‌ها بالاتر شدند. به‌ویژه، هنگامی‌که این گروه موجودات کیهانی شروع به اعتبار‌بخشی به فا کردند و به‌سوی کمال حرکت کردند، محیط این‌جا حتی بیشتر اهمیت پیدا کرد، بنابراین قوانین حتی بیشتر جدی شد و به‌ندرت به مردم اجازه داده می‌شود که وضعیت حقیقی را ببینند. این دسته از موجودات قرار است تا سطوح بالایی تزکیه کنند، بنابراین مطابق با آن، الزامات و نیازمندی‌ها برای آن‌ها بالا است. این گروه از موجودات مسئولیت‌های تاریخی عظیمی را بر دوش می‌کشند و باید از محیطی توان‌فرسا بیرون بیایند. (تشویق) بنابراین این دلیل آن است که چرا مریدان دافا خارق‌العاده هستند.

به عبارت دیگر موقعیت تزکیه‌ای که مریدان دافای امروز در آن هستند از هر روش یا موقعیت تزکیه در تاریخ متفاوت است. من همیشه گفته‌ام که شرکت نیروهای کهن شکلی از آزار و شکنجه و شکلی از اختلال است. اگر آن‌چه که خدایان در گذشته نجات دادند روح‌های کمکی مردم بود و نه بدن‌ اصلی حقیقی آنان، پس درباره‌ی این بیندیشید، آیا آن روش نجات مردم برای تزکیه‌ی مریدان دافای امروز عملی می‌بود؟ بدن اصلی مریدان دافا، و همین‌طور بدن مردم دنیا، در [لایه‌ی] سطحی است. بنابراین آیا آن‌چه که آن‌ها انجام دادند درخور و مناسب است؟ آیا این عملی‌ می‌بود؟ ابداً عملی نمی‌بود. بنابراین بدین دلیل است که می‌گویم آن‌ها درحال ایجاد اختلال هستند. این شیوه و شکل تزکیه که به همه گفته‌ام امروز انجام دهند این‌طور است که درحالی که با اجتماع مردم عادی خودشان را وفق می‌دهند تزکیه کنند و تا بالاترین حد امکان با استفاده از ابزار بشر عادی به دافا اعتبار ببخشند (تشویق)، و این بی‌سابقه است. آن خدایان، آن‌ها در رابطه با این‌که با چنین روش تزکیه‌ای چه رفتاری داشته باشند هیچ چیز نمی‌دانند، و آن‌چه که انجام داده‌اند کاملاً خارج از مسیر بوده ‌است، بنابراین آن‌ها به‌طور قطع شکلی از مداخله با تزکیه‌ی مریدان دافا به‌حساب می‌آیند. این‌طور نیست که بگوییم آن‌ها فاقد توانایی هستند، فقط می‌شود گفت که کیهان قدیم چنین موجوداتی را این‌گونه خلق کرد، و این نهایت خرد کیهان قدیم است. در طی این اصلاح- فا کیهان نقایص گذشته را کامل کرده ‌است و چیزهایی را که کیهان قدیم در تغییر دادن آن‌ها با شکست مواجه شد، تغییر داده است. بدان دلیل، مریدان دافا می‌توانند نجات یابند و می‌توانند از طریق تزکیه به کمال برسند. اگر رویکرد تزکیه‌ی گذشته امروز پیروی می‌شد، حتی یک مرید دافا هم نمی‌توانست تا کمال تزکیه کند.

فقط وقتی یک فرد از شیوه‌ای که دافا امروز برای به انجام رساندن کارها، تزکیه کردن و به‌طور حقیقی نجات دادن مردم استفاده می‌کند دنباله‌روی کند، می‌تواند به کمال برسد. (تشویق) و این فقط کمال نیست- فرد حقیقتاً نجات می‌یابد، روح اصلی فرد نجات می‌یابد. (تشویق) درخصوص آن به‌اصطلاح خدایانی که با اصلاح- فا تداخل می‌کنند، آن‌ها فقط بخشی از آن‌را می‌دانند، ولی نه همه‌ی آن‌را، آن‌ها فقط درباره‌ی گذشته می‌دانند، ولی نه درباره‌ی امروز یا آینده، و فقط از شکل ظاهری آگاه هستند، ولی نه محتوای درونی. وقتی سعی می‌کنند کارهایی را انجام دهند، توانایی انجام آن‌را ندارند، و مداخلات جدی‌ای را برای خود اصلاح- فا و تزکیه‌ی مریدان دافا به بار ‌آورده‌ا‌ند. این دلیل آن است که چرا می‌گویم هر کاری که من امروز انجام می‌دهم کاملاً از آن‌چه در گذشته در تاریخ اتفاق افتاد متفاوت است. با نگاهی به آزار و اذیت مریدان دافا و مسیحیان در تاریخ، در ظاهر هر دو مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند. اما برای این تزکیه‌کنندگان، موجوداتی در راه خدا شدن‌شان، آن‌چه که در واقع اتفاق می‌افتد، متفاوت است. آن‌ها به‌طور جدی مجبور بودند تحمل کنند زیرا در گذشته کیهان توانایی حل آن موضوعات ریشه‌دار عمیق تاریخی را نداشت، باعث می‌شد حتی موجودات سطح بالا، خدایان و همین‌طور موجودات انسانی که در مسیرشان به سوی خدا شدن بودند را شکنجه کنند. همه‌ی این‌ها هم برای تاریخ کیهان و هم برای قسمتی از خدایان شرم‌آور است. امروز آن‌چه درحال انجام آن هستم فقط با مسیری که آن‌ها در گذشته طی کردند متفاوت نیست؛ این تفاوتی است بین آینده و گذشته. این راهی است که تزکیه‌ی روش دافا به مردم اهدا کرده است؛ مریدان دافا و من درحال پایه‌گذاری بنیانی برای آینده هستیم. روش‌های تزکیه در آینده برای همیشه شبیه این خواهند بود! (تشویق) فقط این می‌تواند به‌طور حقیقی نجات دادن مردم نامیده شود، و فقط این به‌طور واقعی می‌تواند مردم را نجات دهد.

هیچ یک از این چیزها نمی‌تواند به‌دلخواه تغییر یابد. همه می‌دانند که اکنون دوره‌ی اصلاح- فا است- کیهان درحال دوباره نو شدن، دوباره ساخته شدن، و دوباره خلق شدن است. فقط تحت این شرایط، نقایص می‌توانند مرمت شوند، و تنها زمانی که نواقص می‌توانند ترمیم شوند، زمانی است که افلاک غول‌آسا درحال دوباره ساخته شدن باشند. بنابراین این یک فرصت است. هیچ موجودی مجاز به مداخله با این فرصت یا صدمه زدن به آن نیست. هر کسی که اختلال ایجاد می‌کند درحال ارتکاب گناه است، و هر کسی که مداخله می‌کند مجبور است بار مسئولیت آن اختلال را تحمل کند.

آن‌چه اکنون گفتم خلاصه‌ای از تفاوت مابین روش تزکیه‌ی مریدان دافای امروز و تزکیه‌ی ‌مردم در گذشته بود. اگر فردی می‌خواهد نجات یابد، باید از واقعیتی که در آن است و تجربه کردن محیطی سخت که در آن ناملایمات، منافع شخصی، احساسات و علایق وجود دارند ارتقاء یابد. هر چیزی علایق شخصی یک تزکیه‌کننده را دربر می‌گیرد و هر چیزی می‌تواند شما را به‌عنوان یک فرد، افکار و احساسات شما را، شین‌شینگ شما را و هر چیزی را که در درون به آن وابسته هستید تحت تأثیر قرار ‌دهد. اگر اداره کنید که راه خاصی را برگزینید و انتخاب‌های ویژه‌ای داشته باشید، پس خارق‌العاده هستید. در غیر اینصورت، شما یک فرد عادی هستید. اگر قادر باشید از استدلال و وابستگی‌های مردم عادی پا را فراتر بگذارید شما یک خدا هستید. (تشویق) این کاملاً از روش‌های تزکیه در گذشته متفاوت است.

مردم در گذشته به معابد و صومعه‌ها یا به میان کوه‌ها برای تزکیه می‌رفتند درحالی که از مردم دنیا کناره‌گیری می‌کردند. این افراد به طور فیزیکی از آزمایش‌های شین‌شینگ زیادی رنج نمی‌بردند یا وابستگی‌هایشان را به طور مستقیم با خود یدک می‌کشیدند، و آزمایش مستقیمی در ارتباط با چیزهای مادی نداشتند. بنابراین برای بدن اصلی فرد مثل این است که گویی تزکیه ‌نمی‌کرد. اگرچه فرد در طول زندگی‌اش یک زندگی معمولی را رها کرد، برای این فرد این کار چیزی بیش از برگزیدن یک سبک زندگی متفاوت نبود. اگر روح کمکی او واقعاً در تزکیه موفق می‌شد و یک روح کمکی که از بدن او بیرون می‌آمده یک خدا می‌شد، پس آن برای او فقط به منزله‌ی برکت و نعمت بود. آن فرد در زندگی آینده‌اش برکت و نعمت دریافت می‌کرد. منظور از "برکت و نعمت" این است که او نعمت‌های دنیایی می‌داشت نه چیزی بیشتر از آن. با نگاه به آن از زاویه‌ی موجودی که از طریق تزکیه به‌دنبال چیزی است، چه کسی تزکیه می‌کرد تا آن چیزها را به‌دست آورد. اگر در سطحی بنیادین صحبت کنیم، هیچ چیزی در سه‌قلمرو برای آن خلق نشد، و هیچ موجود ذی‌شعوری برای آن نیامد. پس به عبارت دیگر، تزکیه‌ی مریدان دافای امروز باشکوه‌ترین است و نور افشاندن به یک ردپا برای آینده می‌باشد. این دلیل آن است که چرا به‌خوبی پیمودن مسیرتان مهم‌ترین است. (تشویق)

همیشه گفته‌ام که مریدان دافا نمی‌توانند به افراط و تفریط بروند. شما باید مسیرتان را به‌خوبی بپیمایید. اگر بگذارید تصورات‌تان سرکش شوند، و امروز درباره‌ی چیزی درک منحرف‌شده‌ای داشته باشید و فردا الهامی ناگهانی داشته باشید و کارهای دیگری انجام دهید، یا درحالی که توسط وابستگی خودنمایی هدایت می‌شوید به انجام کارهای احمقانه ادامه ‌دهید، تمام آن چیزها انعکاس مستقیمی از روح اصلی شما و شما به‌عنوان یک موجود زنده هستند. چنین فردی چگونه می‌تواند به کمال برسد؟ اعمال شما بدن اصلی شما را که درحال تزکیه است نشان می‌دهد، و این آن بدن اصلی است که قرار است نجات داده ‌شود. آیا چنین موجودی می‌تواند در بین خدایان قرار گیرد؟ نه نمی‌تواند. بنابراین شما باید کارها را به‌خوبی انجام دهید و به‌طور منطقی و با خوش‌فکری و افکار درست تزکیه کنید. و شما مجازید درحالی که تا حداکثر امکان با شیوه‌ی زندگی مردم عادی مطابق باشید تزکیه کنید. تا زمانی که استاد می‌گوید کاری درست است، می‌توانید بروید و در انجام آن از روش مردم عادی پیروی کنید، زیرا برای‌تان درنظر گرفته‌ شده است که مسیرتان را بدین طریق بپیمایید، و نجات بدین شیوه برای موجودات انسانی مد نظر است. در آینده اگر خدایی بخواهد بیاید و مردم را نجات دهد، او نیز بدین طریق عمل خواهد کرد. زیرا در کیهان آینده، وقتی نجات مردم مطرح می‌شود، هدف نجات بدن اصلی مردم است. بنابراین در ارتباط با این‌که روش‌های تزکیه در گذشته و شکل‌های ایمان و اعتقاد چگونه بودند نگران نباشید، در ارتباط با اینکه چگونه مؤثر بودند نگران نباشید- شما تنها کسانی هستید که به‌طور حقیقی تزکیه‌کرده‌اند. (تشویق) کیهان درحال گذر از اصلاح- فا است، و خدایانی که به آن‌ها اعتقاد دارند درحال دوباره مشخص کردن موقعیت خودشان هستند، بنابراین برای نجات‌ یافتن کجا می‌روند؟ چگونه می‌توانند به قلمروی آسمانی دست‌یابند؟ قلمروهای آسمانی تماماً درحال دوباره ساخته شدن هستند. به کدام قلمرو ‌آسمانی خواهند رفت؟ شما باشکوه‌ترین موجودات هستید و درحالی که حقیقتاً موجودات ذی‌شعور را به شیوه‌ای صادقانه، آشکار و اعجاب‌انگیزی نجات می‌دهید به‌سوی قلمروهای آسمانی گام برمی‌دارید! (تشویق)

آن‌چه را اکنون بیان کردم برای مریدان دافا درنظر گرفته شده است. آن عده از شما که تزکیه‌کننده نیستید یا شاگردان جدید هستید ممکن است کاملاً آن‌چه را گفتم درک نکنید و باور کردن آن برای‌تان سخت باشد. نگران نباشید، من این‌جا نیستم تا به کسی آسیب برسانم و این‌جا هیچ چیز که برای مردم بد باشد وجود ندارد. اگر آن‌را درک نمی‌کنید، به‌تدریج می‌توانید آن‌را بفهمید، و این خوب است که بیایید و به‌طور فزاینده‌ای این تزکیه‌کنندگان را درک کنید.

یک موضوع پایانی است که می‌خواهم تأکید کنم. تعداد کمی از شاگردان معقول و آگاه نیستند و وابستگی‌های بسیار قوی دارند! آن‌ها می‌توانند کمی بشنوند و کمی ببینند، و حتی احساس می‌کنند که تونایی‌های ویژه‌ای دارند یا فکر می‌کنند شخصیت‌ بسیار مهمی هستند. بنابراین شروع کرده‌اند غیرمنطقی و به‌ظاهر عجیب و غریب رفتار کنند، و چیزهایی می‌گویند که قابل درک نیست. چگونه هنوز می‌توانید تزکیه کنید؟ مهم نیست شما چه کسی هستید، اگر من نتوانم شما را نجات دهم، شبحی در جهنم خواهید بود! چرا شما به این حد غیرمنطقی می‌شوید؟ چرا چیزهایی را بین شاگردان پخش می‌‌کنید که در تزکیه و اعتبار‌بخشی‌شان به فا اختلال ایجاد می‌کند؟ آیا این صرفاً موضوع پرورش اهریمنان در ذهن خودتان است؟ شما درحال تداخل با دافا هستید. آیا این گناه کوچکی ‌است؟ اگر امروز من، لی‌هنگجی، تصمیم بگیرم که شما را به‌عنوان یک مرید دافا نشناسم، به‌عنوان یک شاگرد خودم نشناسم، آیا فکر می‌کنید که بتوانید این‌جا بمانید؟ سه قلمرو به این منظور ایجاد شد. اگرچه این افلاک در کیهان عظیم هستند، همه‌ی موجودات درحال متمرکز کردن توجه‌شان به این‌جا هستند، و همه‌ی موجودات ‌این‌جا، باید به رسمیت شناخته شوند. بنابراین من هنوز به آن شاگردانی که غیرمنطقی هستند سخت توصیه می‌کنم: سرعقل بیایید و برای زندگی خودتان احساس مسئولیت کنید. وابستگی‌های شما موجودات پلید را از بیرون هدایت‌ کرده ‌است تا به شما فرمان بدهند، با شما اختلال ایجاد کنند، و شما را کنترل کنند و باعث شوند که این‌قدر غیرمنطقی شوید.

کلمات استاد هم‌اکنون نسبتاً شدید بودند. ممکن است متوجه شده باشید که اخیراً، گاهی اوقات کلمات من برای چنین شاگردانی کاملاً شدید بوده ‌است. زیرا عواقب هولناکی را که در انتظارشان هست دیده‌ام. مهم نیست که آن جملات را چگونه می‌پذیرید، مهم نیست مردمی که مرا و مریدان دافا را نمی‌فهمند موضوعات را چگونه می‌بینند، من، لی هنگجی، برای همه‌ی موجودات آمدم. درحال نجات همه‌ی موجودات هستم، و نمی‌خواهم ببینم که حتی یک موجود خودش را نابود ‌کند، زیرا من دقیقاً برای شما آمدم! (تشویق) من نگرانم. درباره‌ی شما نگرانم. زمان بیشتر و بیشتر درحال فشرده شدن است. شما این را دیده‌اید، و موقعیت کلی بسیار دگرگون شده ‌است. اگر آزار و شکنجه به‌ناگهان پایان یابد، دیگر هیچ شانسی باقی نمی‌ماند، و هر چیزی تصمیم‌گیری خواهد شد.

از زمانی که در یکی از کنفرانس‌های شما شرکت کردم مدت زیادی گذشته است، بنابراین می‌خواهم زمان بیشتری با شما باشم. (تشویق پرشور)

شنیده‌ام که شاگردان زیادی از روسیه آمده‌اند و افراد دیگری از برخی کشورهای اروپای شرقی‌ وجود دارند. برای آن‌ها بسیار سخت بود که به این‌جا بیایند، چراکه با کشمکش‌های زیادی مواجهند، چه از نظر مادی و غیره. همچنین بسیاری شاگردان جدید هستند که هرگز مرا شخصاً ندیده‌اند و همیشه ‌خواسته‌اند که استاد را ببینند. و تعدادی شاگردان با تجربه نیز مدت زمانی طولانی است که استاد را ندیده‌اند. به‌نظر می‌آید که همه‌ی شما چیزهای زیادی برای گفتن دارید، و دلشکسته می‌شوید اگر من حالا اینجا را ترک کنم. ( استاد می‌خندد) (تشویق) بدین دلیل، بگذارید هنوز از روش قدیمی استفاده کنیم- اگر چیزی برای گفتن دارید، روی یک قطعه کاغذ نوشته و بالا بفرستید، و من برای همه‌ی شما سؤالات را پاسخ خواهم داد.

شما همگی سخت کار کرده‌اید. هوا سردتر می‌شود. در طی تابستان وقتی که در مقابل کنسول‌گری‌ها، در خیابان‌ها یا برنامه‌های دیگر حقیقت را آشکار می‌کردید و به فا اعتبار می‌بخشیدید، اگرچه هوا بسیار گرم بود، اما قابل تحمل بود. وقنی هوا سرد می‌شود، آب و هوا درجات خاصی از دشواری را برای شما ایجاد می‌کند. با این وجود شما اجازه نمی‌دهید که وضعیت دشوار شما را متوقف کند. کاملاً برعکس، هنوز به‌سختی کار می‌کنید و متوقف نکرده‌اید. این حقیقتاً اعجاب‌انگیز است، و موجودات آینده و مردم دنیا در آینده از شما قدردانی خواهند کرد، زیرا مردمی که در آینده این‌جا می‌مانند این حقیقت را به شما مدیون خواهند بود. (تشویق) مردم دنیا در تصور باطل به‌سر می‌برند. مریدان دافا کسانی هستند که از میان به‌اصطلاح آزمون‌ها گذر می‌کنند، درحالی که همه‌ی موجودات در حالتی از توهم و سرگردانی گم می‌شوند. اما در آینده، هرکسی خواهد دانست که مریدان دافا چه کسانی بودند. آن‌ها همه عظمت مریدان دافا را خواهند فهمید، و آن‌هایی که باقی می‌مانند نسبت به مریدان دافا احساسی حاکی از قدردانی خواهند داشت.

مرید می‌‏پرسد: اگر شرایط اجازه دهد، آیا می‌‏توانم برای کار به سرزمیناصلی چین برگردم؟

معلم: اگر شکنجه و آزار تمام شود و اصلاح دنیای بشری توسط فا هنوز نرسیده باشد، آنگاه اگر بخواهید برای کار به سرزمین اصلی چین برگردید، می‌‏توانید بروید. آیا دارید می‌‏پرسید که می‌‏توانید اکنون برگردید؟ در حال حاضر، بهتر این است که برنگردید چراکه شکنجه و آزار هنوز در حال ادامه است. می‌‏دانم که تعداد کمی از شاگردان منفرد ممکن است از سوی مقامات معینی در سرزمین اصلی چین یا افراد دارای مناصب معینی تماس‌‏های تلفنی یا پیام‌‏هایی دریافت کرده باشند. آنها به شما گفتند که برگردید و چیزهای خاصی را تضمین کردند، قول دادند که شکنجه و آزار نخواهید شد و بعضی چیزهای دیگر. همه درباره‌‏ی این فکر کنید، آیا آن مقامات آن کسانی بودند که سیاست شکنجه و آزار را وضع کردند؟ پس آیا همین امر ساده که می‌‏توانند چیزی را تضمین دهند شک برانگیز نیست؟ پس چه کسی در پشت صحنه در حال هدایت آنهاست؟ ( تشویق) چگونه است که می‌‏توانند ضمانت کنند؟ چه کسی دارد به آنها آن تضمین را می‌‏دهد؟ آیا مشکوک نیست؟ به هر شکل، منظور از "شکل دادن جبهه‌‏ای متحد برای نبرد" چیست؟ وقتی ترفندهای فرومایه‌‏شان دیگر کارساز نیست، شروع به "شکل دادن جبهه‌‏ای متحد برای نبرد" می‌‏کنند. دوباره در صدد ترفندهای قدیمی‌‏شان هستند، و لازم است که مراقب باشید. ما خطری برای هیچ قدرت سیاسی‌‏ای محسوب نمی‌‏شویم. صرفاً می‌‏خواهیم که آنها شکنجه و آزار را متوقف کنند. ( تشویق) مردم را شکنجه می‌‏کنند و هم‌‏زمان سعی می‌‏کنند که آن مردم را به سمت خودشان بیاورند. آنها هر ترفند کثیفی که بود و نبود را به‌‏کار برده‌‏اند. (حضار می‌‏خندند)

مرید: مریدان دافا در شهر چونگ‌‏چینگ به استاد درود می‌‏فرستند. (معلم: متشکرم!) ( تشویق) استاد، قول می‌‏دهیم که در هر لحظه چیزهایی را که باید انجام دهیم به‌‏خوبی انجام دهیم.

معلم: فوق‌‏العاده است! ( تشویق)

مرید: مریدان دافا در دانشگاه زینگ‌‏هوآیِ پکن به استاد درود می‌‏فرستند.

معلم: از همه متشکرم! ( تشویق)

مرید: مریدان دافایی که به صورت غیرقانونی در اردوگاه‌‏(های) کاراجباری زنان در پکن در توقیف به سر می‌‏برند به استاد درود می‌‏فرستند.

معلم: متشکرم! ( تشویق)

مرید: مریدان دافایی که به‌‏صورت غیرقانونی در حال توقیف شدن در زندان(ها)یی در پکن هستند به استاد درود می‌‏فرستند.

معلم: متشکرم! ( تشویق) مهم نیست در چه نوع محیطی باشید، باید افکار درست خود را محکم نگه دارید، چون شما مریدان دافا هستید و شما موجوداتی خاص هستید.

مرید: کنفرانس فای اروپایی سال بعد در لندن برگزار خواهد شد، و ما مشتاقانه آرزومندیم که استاد با حضور خود، ما را مورد لطف قرار دهند. (حضار لبخند می‌‏زنند و تشویق می‌‏کنند) استاد، لطفاً به ما بگویید که چرا "هفت بودا" به "شش بودا" تغییر یافته است.

معلم: از دو زاویه درباره‌‏اش صحبت می‌‏کنم. یکی اینکه در طول جریان تاریخ، بودایان کمی به دنیای بشری پایین نیامده‌‏اند. بیشتر از شش‌‏تاست، و در واقع بیشتر از هفت‌‏تا است. البته، خدایان دیگری نیز بوده‌‏اند. فقط درباره‌‏ی بودایان که بگوییم، تعداد نسبتاً زیادی پایین آمده‌‏اند که مردم را نجات دهند، با این حال وقتی به بودایانی مثل شاکیامونی می‌‏رسد که مأموریت‌‏هایی به‌‏خصوص داشتند، پیش از شاکیامونی شش‌‏تا از آنها بود. وقتی که من درباره‌‏ی آنها صحبت کرده‌‏ام، بودا شاکیامونی را به‌‏عنوان یکی از آنها به‌‏حساب آورده‌‏ام، بنابراین هفت نفر وجود داشتند. اما بودیسم همیشه درباره‌‏ی شش‌‏تا صحبت کرده است، زیرا مریدان شاکیامونی به آن بودایان به صورت مریدان او فکر می‌‏کردند، بنابراین آنها بودا شاکیامونی را به‌‏شمار نیاورده‌‏اند و به شش رسیدند. وقتی من درباره‌‏ی آنها صحبت کرده‌‏ام بودا شاکیامونی را داخل به‌‏شمار آورده‌‏ام، بنابراین هفت‌‏تا شد. اما با اینکه این را گفتم، به هنگام ارائه‌‏ی فا البته که لازم است بر طبق توانایی افراد برای پذیرش چیزها آن را انجام دهید. بنابراین، برای اینکه بهترین سعی‌‏مان را برای نجات دادن پیروان بودیسم انجام دهیم، با آنچه که آنها می‌‏گویند همراه شدیم و تعداد را به شش تغییر دادیم. ( تشویق)

مرید: درود به استاد ارجمند! مایلم از طرف شاگردان در رومانی به استاد درود بفرستم.

معلم: متشکرم! ( تشویق)

مرید: بیشتر شاگردان در رومانی جدید هستند. آنها با همه‌‏نوع چالشی برخورد داشته‌‏اند، اما همگی بسیار کوشا هستند. احتراماً از استاد می‌‏خواهم که درباره‌‏ی این صحبت کنند که شاگردان در رومانی چگونه می‌‏توانند در شرکت در اعتباربخشی به فا بهتر عمل کنند، و همچنین اینکه چگونه رومانی می‌‏تواند در اعتباربخشی به فا نقش بهتری ایفا کند؟

معلم: پیش‌‏تر گفته‌‏ام که به‌‏نسبتِ عده‌‏ی مردم دنیا، تعداد مریدان دافا در حال حاضر بسیار کم است، اما شما مأموریت عظیمی دارید که تاریخ به شما محول کرده است. بنابراین در خصوص مریدان دافا در هر منطقه‌‏ای، شما اساساً امید موجودات آن منطقه برای نجات یافتن هستید—در واقع، تنها امیدشان. موجودات آنجا نیاز دارند که خبر خوش را بشنوند، و نیاز دارند بشنوند که شما واقعیت‌‏ها را برایشان روشن می‌‏کنید تا اینکه بتوانند درک کنند که دافا چیست. برای همین است که مسئولیت‌‏های مریدان دافا سنگین هستند. بعد ممکن است بپرسید، چگونه می‌‏توانید بهتر عمل کنید؟ فکر می‌‏کنم که برای شما، مریدان دافا، اگر هر یک از شما برای گفتن واقعیت‌‏ها به مردم هر منطقه صرفاً از دهان خود استفاده کنید، آن‌‏وقت به همه‌‏ی آنها نمی‌‏رسیم. همان‌‏طور که مریدان دافا تزکیه کرده و همراه با افکار و اعمال درست می‌‏مانند، انرژی‌‏ای که آنها حمل می‌‏کنند، و همین‌‏طور تقوای عظیم از تزکیه‌‏شان، تأثیری اضافه دارند.

از طرف دیگر، هرچیزی که مریدان دافا انجام داده‌‏اند و هرچیزی که مریدان دافا هنگام روشن کردن واقعیت‌‏ها گفته‌‏اند باعث می‌‏شود که واقعیت‌‏ها در اجتماع بشری عادی به گردش دربیایند و محیطی می‌‏سازد که موجب ارتباط بین مردم می‌‏شود. آن‌‏وقت با آن محیط، گفتگوهایی که مردم دارند راه دیگری برای آن موجودات است که نجات یابند، یک راه غیرمستقیم. چیز دیگر این است که بسیاری از موجودات توسط موجودات شیطانی مسموم شده‌‏اند، و در ذهنشان تبلیغات بسیاری از سوی رسانه‌‏های افتراآمیز ح‌‏ک‌‏چ وجود دارد. در این حالت، بهتر است که بتوانید آن را از طریق روشنگری واقعیت‌‏ها پاک کنید، چراکه افکار منفی‌‏ای که موجودات بشری درباره‌‏ی دافا دارند می‌‏تواند توسط آن موجودات شیطانی‌‏ای که مریدان دافا را شکنجه و آزار می‌‏کنند مورد سوءاستفاده قرار گرفته و استفاده شود. بنابراین مریدان دافا می‌‏توانند به هنگام فرستادن افکار درست و از طریق افکار درست و اعمال درست خود، آنها را از میان بردارند. واقعیت این است که اگر افکار شما بسیار درست و صالح باشند، وقتی در خیابان قدم می‌‏زنید و در شهری که زندگی می‌‏کنید به دنبال [امور] زندگی خود می‌‏روید، تمام محیط پیرامون‌‏تان پاک خواهد شد. صرفِ بودنِ شما تأثیر نجات موجودات ذی‌‏شعور را دارد. اما، علیرغم توانایی‌‏های بزرگتان، برای نفع تزکیه‌‏ی شخصی‌‏تان هنوز با مشقت روبرو خواهید شد، چراکه هر کسی سفری را دارد که باید در تزکیه آن را انجام دهد. در عین حال، نیروهای کهن شکل‌‏های زیادی از مداخله را برای اعتباربخشی‌‏تان به فا ساخته‌‏اند. اگر افکار درست، به حد کافی قوی نباشند در شرایط عادی بسیار سخت است که آن مداخله را پاک کرد.

در مورد اینکه چگونه امور را خوب انجام داد، معنی آن این است که در سه‌‏کاری که مریدان دافا باید انجام دهند خوب عمل کرد—این، انجام دادن امور به بهترین صورت است. ( تشویق) اما میزان تلاشی که گذاشته می‌‏شود متفاوت است. بعضی افراد تلاش خیلی زیادی صرف نمی‌‏کنند درحالی که شاگردان دیگر کوشاترند و بیشتر صرف می‌‏کنند. البته، استاد این را می‌‏بیند که در جامعه هر فردی خانواده و شغلی دارد، چه برسد به تعهدهای اجتماعی مختلف به‌‏علت پیوندهایتان با اجتماع، بنابراین زمان خیلی کمی برایتان باقی می‌‏ماند. استاد درباره‌‏ی تمام اینها می‌‏داند و درک می‌‏کند. واقعیت امر این است که شیوه‌‏ی تزکیه‌‏ی دافا این موضوع را در نظر می‌‏آورد و باعث اختلال امور در این قسمت نخواهد شد.

مرید: مریدان در تایوان به استاد درود می‌‏فرستند. ( تشویق) استاد، لطفاً راستایعمل فعلی برای وب‌‏سایت Pure Awakening منطقه‌‏ی آسیا- اقیانوسیه را به ما بگویید.

معلم: وب‌‏سایت‌‏های مریدان دافا باید خوب اداره شوند، چراکه وسیله‌‏ای برای روشنگری حقیقت هستند و در حال ایفای نقش در نجات موجودات ذی‌‏شعور هستند. بنابراین باید خوب اداره شوند. در مورد اینکه به طور مشخص چه کار کرد، آن با شماست. (معلم لبخند می‌‏زند) چرا اینطور است که استاد درباره‌‏ی امور به‌‏صورت خیلی مشخص صحبت نمی‌‏کند؟ استاد فقط اطمینان حاصل می‌‏کند که هیچ مسئله‌‏ای در طرح کلی امور پیش نمی‌‏آید. اما در مورد مشکلات، بحث‌‏ها، و اختلاف درک‌‏ها در میان شاگردان، آنها چیزهایی هستند که وضعیت تزکیه‌‏ی شما را منعکس می‌‏کنند. بنابراین وقتی به این می‌‏رسد که چگونه مسیرتان را بپیمایید و چگونه هر چیزی را اداره کنید، آنها چیزهایی‌‏اند که خود شما باید به عنوان بخشی از بنا کردن تقوای عظیم خود به آنها بپردازید. اگر به شما بگویم چگونه هر چیزی را اداره کنید، آن‌‏وقت چیزی می‌‏شود که من انجامش داده‌‏ام، و هیچ خدایی تصدیق نخواهد کرد که شما آن را انجام داده‌‏اید. (معلم لبخند می‌‏زند) ( تشویق) بنابراین مجبورم آن چیزها را برای شما بگذارم. نمی‌‏توانم شما را از فرصت تزکیه کردن‌‏تان محروم کنم.

مرید: مریدان دافا در شهر گوانگ‌‏ژو به استاد ارجمند درود می‌‏فرستند.

معلم: متشکرم! ( تشویق)

مرید: استاد ارجمند، ممکن است لطفاً به ما بگویید که آیا برای مریدان دافا در سرزمین‌‏اصلی چین اشکالی ندارد که پولی را که از طریق صرفه‌‏جویی در زندگی ذخیره کرده‌‏اند [برای خارج از چین] بفرستند، تا برای پروژه‌‏های روشنگری حقیقت در شهر نیویورک استفاده شود؟

معلم: به‌‏طور اصولی اشکالی ندارد—اگر از نظر مالی وضع خیلی خوبی داشته باشید، آن‌‏وقت مسئله‌‏ای ندارد. اما اینجا در حال صحبت درباره‌‏ی پولی هستیم که از طریق صرفه‌‏جویی در زندگی ذخیره شده است، پس این معنی را می‌‏دهد که آن فرد وضع آن‌‏قدر خوبی ندارد. در این حالت، بهتر این است که پول را برای روشنگری حقیقت در سرزمین‌‏اصلی چین نگه دارید، چراکه محیط خارج از سرزمین اصلی هنوز بسیار بهتر از داخل است. ( تشویق)

مرید: استاد، لطفاً به ما بگویید که آیا فعالیت‌‏های روشنگری حقیقت در منهتن تا زمانی که اصلاح فا به آخر می‌‏رسد ادامه خواهد یافت؟ (حضار می‌‏خندند)

معلم: نه، ادامه نخواهد یافت. قبلاً، زمانی که شاگردانی که در حال روشنگری حقیقت در منهتن هستند جلسه‌‏ای گذاشتند، درباره‌‏ی این صحبت کردم. شما آن را فقط برای دوره‌‏ای از زمان انجام می‌‏دهید. منهتن کاملاً منحصربه‌‏فرد است: عملاً مرکز مالی دنیا است، و بسیاری از شرکت‌‏های بزرگ سراسر دنیا دفاتر یا شعبه‌‏هایی در اینجا دارند. به بیان دیگر، یک نقطه‌‏ی همگرایی برای دنیای مالی است و به طور نزدیکی با تمام دنیا در ارتباط است. و افرادی که در منهتن جمع می‌‏شوند، به واسطه‌‏ی منحصر به فرد بودنِ آن، خودشان نیز منحصر به فرد هستند. افراد تحصیل‌‏کرده‌‏ی زیادی در اینجا متمرکز شده‌‏اند، به همراه افرادی با میزان معینی از قدرت و ابزار مالی در جامعه. به بیان دیگر، نقش‌‏هایی که آنها در جامعه ایفا می‌‏کنند چیز عادی‌‏ای نیستند.

با اینکه به طور نسبی بگوییم، شاگردان بسیار زیادی در منطقه‌‏ی نیویورک، شامل منطقه‌‏ی پیرامون نیوجرسی، هستند، اما بعد از آنچه که در طول چند سال اخیر روی داده است هنوز به نظر می‌‏رسد که عده‌‏ی بسیار زیادی از افراد در منهتن بی‌‏تفاوت هستند. بعد از چنان دوره‌‏ی طولانی‌‏ای از انجام کارها برای روشنگری حقیقت، افراد بسیار زیادی هنوز در تماس با مریدان دافا قرار نگرفته‌‏اند. ح‌‏ک‌‏چ شرارت خیلی زیادی را در اینجا صرف کرده تا فالون گونگ را شکنجه و آزار کند، و این منجر به این شده است که بعضی افراد اینجا در این محیط همیشه برای درک دافا موانعی داشته باشند.

و علاوه بر این، مشکل دیگری هست که به آن پی برده‌‏ام. در خیلی از شرکت‌‏های بزرگ منهتن، و حتی در برخی شرکت‌‏ها و موسسه‌‏های کوچک، کارمندان چینی وجود دارند، و اکثریت آن افراد چینی توسط اکاذیبی که توسط دستگاه تبلیغاتی افتراآمیز ح‌‏ک‌‏چ پخش شده است فریب خورده‌‏اند، و آن چیزهایی که در سر آنهاست در تمام این مدت پاکسازی نشده است. بنابراین آنها افرادی شده‌‏اند که در اجتماع آمریکا زهر پخش می‌‏کنند. اینطور نیست که آن افراد ذاتاً شیطانی هستند. اما واقعاً، در حالی که مریدان دافا در حال روشنگری حقیقت در یک مکان هستند، آنها آنجا در مکانی دیگر در حال پخش چیزهای افتراآمیز از سوی ح‌‏ک‌‏چ هستند. ضرری ندارد که این مطالب را روی فلایرها یا تابلوهای نمایش نوشته یا بگذارید که رسانه آن را گزارش کند: "افراد چینی در شرکت شما گمراه شده‌‏اند و در حال کمک به ح‌‏ک‌‏چ هستند تا زهرش را پخش کند ( تشویق)، پس شما خودتان باید واقعیت‌‏ها را ارزیابی کنید". ( تشویق)

مرید: چنانچه هیچ مهارتی که افراد عادی دارند نداشته باشم، چگونه می‌‏توانم در اعتباربخشی به فا بهتر عمل کنم؟

معلم: نداشتن مهارت‌‏های عادی ایرادی ندارد. خیلی از شاگردان در خیابان فلایر و روزنامه پخش می‌‏کنند و رودررو برای افراد عادی حقیقت را روشن می‌‏کنند. اینها همگی چیزهایی هستند که می‌‏توانید انجام دهید. خیلی از شاگردان در تمام سال در جلوی کنسولگری‌‏ها و وزارت‌‏خانه‌‏ها جمع می‌‏شوند، و این نیز واقعاً قابل تحسین است. چیزهای خیلی زیادی هست که می‌‏توانید انجام دهید.

مرید: سلام، استاد ارجمند. حروف زیادی در جوآن فالون و کتاب‌‏های دیگر دافا اخیراً تغییر یافته‌‏اند. معنی عمیق‌‏تر پشت آن چیست؟

معلم: قصد ندارم درباره‌‏ی معنی پشت آن صحبت کنم. صرفاً در سطح و ظاهر درباره‌‏ی آن صحبت خواهم کرد. بگذارید حرف [چینی] "تمرین" از [عبارت دوکلمه‌‏ایِ] "تمرین تزکیه" را به عنوان مثالی در نظر بگیریم. اگر شکنجه و آزار مریدان دافا اتفاق نیفتاده بود، به شما مسیری را می‌‏دادم که باید پیش می‌‏گرفتید. اما بعد از اینکه شکنجه و آزار شروع شد، آن چی‌‏گونگهای قلابی و انواع و اقسام چیزهای آشفته شروع به شرکت در شکنجه و آزار کردند، و حتی برای حمله به دافا به تلویزیون رفتند. البته، دلیل اینکه آنها آن کارها را انجام دادند این بود که آن‌‏قدر افراد زیادی در حال یادگیری دافا بودند—شامل افرادِ خودشان—که آنها دیگر نمی‌‏توانستند پول دربیاورند. بنابراین حسادت و تنفر پیدا کردند. برای همین بود که بعضی شاگردان این سوال را مطرح کردند که، "استاد، در حرف "تمرین"، وقتی از آن برای توصیف سایر تمرین‌‏های چی‌‏گونگ استفاده می‌‏کنیم، آیا می‌‏توانیم آن یک قسمت از حرف را از آن [شکلی] که معنی "آتش" می‌‏دهد به آن [شکلی] که معنی "ابریشم" می‌‏دهد تغییر دهیم؟ آنها از اول هم تزکیه‌‏ی واقعی تمرین نمی‌‏کنند".

این صرفاً یک مثال است. در انواع جاهای دیگر، عوامل زیادی حاصل از انحراف‌‏های ناشی از فرهنگ تحریف‌‏یافته وجود داشت. چینی یک زبان نوشتاری به‌‏خصوص است، و شبیه زبان نوشتاری در آسمان‌‏هاست. و چینیِ گفتاری شبیه زبانی است که در آسمان‌‏ها صحبت می‌‏شود، چراکه آن شکلی از فرهنگی است که خدایان مستقیماً برای بشر خلق کردند. همچنین، ازآنجا که آنچه در چین بنا شد یک فرهنگ نیمه‌‏خدایی بود، شکل و صدای حروف چینی با کیهان در پیوند است. با زبان‌‏های نوشتاری غرب و زبان‌‏های نوشتاری قومیت‌‏های دیگر متفاوت است. علتش این است که از دیدگاه خاصی، زبان‌‏های نوشتاری فرهنگ‌‏های دیگر در واقع مجموعه علائمی هستند که خدایان برای انسان‌‏ها خلق کردند تا آنها بتوانند بعد از شکل دادن پیوندهای تقدیری، در آن مناطق منتظر فا بمانند. به این صورت مردمی که در آن مکان‌‏ها منتظر فا بودند می‌‏توانستند زندگی معمولی‌‏ای را بگذرانند و موقتاً مجموعه علائمی داشته باشند که با هم ارتباط برقرار کنند. اما اگر صدا و شکل حروف چینی با کیهان در پیوند است، آن‌‏وقت درباره‌‏اش فکر کنید، آنها برای بشر، برای اعتباربخشی به فا توسط مریدان دافایی که فا را کسب کرده‌‏اند و در این سطح تزکیه کرده‌‏اند، و حتی برای اصلاح فا، چه نوع مداخله‌‏ای می‌‏توانستند داشته باشد؟ طوری دیگر بیان کنیم، نیروهای کهن از آن عوامل استفاده کردند تا در اصلاح فا از امور بهره‌‏برداری کنند. بگذارید کلمه‌‏ی "目的" (مو دی یا "مقصد") را به عنوان مثال در نظر بگیریم. در زمان‌‏های باستان وقتی کلمه‌‏ی "مقصد" یا کلماتی دیگر که برای توصیف رسیدن به مکانی معین استفاده می‌‏شود نوشته می‌‏شدند، حرف "دی" همیشه همان "دی" در حرف چینیِ "土地" ( تو دی یا "زمین") بود. در زمان‌‏های اخیر، با توجیه ظاهری استانداردسازی گرامر و آسان‌‏ترسازی تبحر یافتن در گرامر برای مردم، آن "地" ( دی، مثل طوری که در "زمین" به‌‏کار رفته) به صورت "的" ( دی، یک حرف گرامری) نوشته شده است. بنابراین حتی بعد از اینکه فرضاً به "مقصد" رسیده باشید، هنوز به "مکان" نرسیده‌‏اید. (حضار می‌‏خندند، تشویق می‌‏کنند)

اشکالاتی در خصوص خیلی از عوامل وجود دارد. در زمان‌‏های اخیر، نیروهای کهن به فرهنگ چین آسیب وارد آورده‌‏اند و آشفتگی بزرگی را برای من گذاشته‌‏اند تا به‌‏هنگام ارائه‌‏ی فا با آن سر و کار داشته باشم. عوامل آسیب‌‏زای بسیار زیادی در قسمت‌‏های بیشماری وجود دارد، بنابراین بسیاری از چیزها لازم است که درست شوند. اما فرصتی برای این کار نبود، بنابراین تصحیحات صرفاً به معدود چیزهایی پرداختند. خوبی‌‏اش این است که معانی درون فا تحت تأثیر واقع نمی‌‏شوند. کتاب جوآن فالون در هر بُعد به صورت متفاوتی متجلی می‌‏شود، و جوآن فالون در آسمان‌‏ها کاملاً با جوآن فالون روی زمین فرق دارد، بنابراین آن تحت تأثیر قرار نگرفته است.

مرید: من قادر نبوده‌‏ام که در حالی که تا بیشترین حد ممکن با افراد عادی مطابقت دارم تزکیه کنم. آیا این در آینده پشیمانی زیادی برایم باقی خواهد گذاشت؟

معلم: که نتوانسته‌‏اید در حالی که تا بیشترین حد ممکن با افراد عادی مطابقت دارید تزکیه کنید، خوب، "تا بیشترین حد ممکن" یعنی برآورده ساختن الزامات به طور کامل. بنابراین اگر امروز خاتمه می‌‏یافت، هر سطحی که به آن تعلق داشتید ثابت می‌‏بود. امروز به آن شکل تمام نشده است، از آنجا که تمام نشده است، وقتی به استانداردهایی می‌‏رسد که به آنها رسیده‌‏اید یا نرسیده‌‏اید، و چیزهایی که در آنها خوب تزکیه کرده یا نکرده‌‏اید، آنها هنوز فقط بخش‌‏هایی از روندِ در حال پیشرفت هستند، بنابراین هیچ کسی نمی‌‏تواند نتیجه‌‏گیری کند که این دیگر چیزی است که هستید. اگر متوجه کوتاهی‌‏تان شده‌‏اید، و مطمئنم که باید شده باشید چراکه این برگه‌‏ی پرسش را فرستادید، آن‌‏وقت اصلاحش کنید و بهتر عمل کنید. ( تشویق)

مرید: معلم ارجمند، کلمه‌‏ی "程度" (چنگدو یا "درجه") از نسخه‌‏های پیشین جوآن فالون به "成度" (چنگدو یا "درجه‌‏ی انجام") تغییر یافته است. اما یکی از هم‌‏تمرین‌‏کنندگانم گفت که وب‌‏سایت مینگ‌‏هویی این تغییر را منتشر نکرده است، بنابراین، آیا باید به [کلمه‌‏ی] اولیه تغییر یابد؟

معلم: چندین نوبت تغییرات حروف وجود داشته است؛ صرفاً چیزهای بسیار زیادی بودند که تغییر کنند. وقتی به یک موضوع رسیدگی می‌‏شود، چیزهای بسیاری اتفاق می‌‏افتند، بنابراین از این زمان، تغییرات حروف پایان می‌‏یابد و تغییر دیگری انجام نخواهد شد. برای اطلاع از تغییراتی که صورت گرفته‌‏اند، می‌‏توانید به نسخه‌‏ای از جوآن فالون که به زودی منتشر خواهد شد رجوع کنید و سپس بر اساس آن نسخه تغییرات‌‏تان را اعمال کنید. آن برای این اتفاق افتاد که مینگ‌‏هویی فقط گاهی اوقات در جریان تغییرات حروف قرار می‌‏گرفت، بنابراین وضعیت این است.

مرید: آیا ساختار کیهان که درباره‌‏ی آن صحبت کرده‌‏اید به ساختار کیهان جدید اشاره می‌‏کند؟

معلم: ساختاری که قبلاً درباره‌‏اش با شما صحبت کرده‌‏ام همگی درباره‌‏ی ساختار کیهان کهن بود. وضعیتی که در طی اصلاح فا مشهود است نیز وضعیت به‌‏نمایش درآمده توسط موجودات کیهان کهن است. در مورد کیهان جدید نمی‌‏توان صحبت کرد. نه فقط در مورد آن نمی‌‏توان صحبت کرد، بلکه اسرار آسمان را نمی‌‏توان آشکار کرد. (معلم لبخند می‌‏زند) (حضار می‌‏خندند، تشویق می‌‏کنند) به خیلی از اسرار آسمان در کیهان کهن دیگر نمی‌‏توان اسرار آسمان گفت، چراکه آن چیزها تغییر خواهند کرد، دستخوش تغییر خواهند شد. اما کیهان کهن موجودات و عوامل خوب بسیار بسیار زیادی دارد، شامل ساختارهایی که خوب هستند، بنابراین آنها نگه داشته خواهند شد. بنابراین، تعداد بسیار زیادی از موجودات و اکثریت عمده‌‏ی ساختار کیهان کهن نگه داشته شده است.

مرید: با وجود اینکه وقت برای نجات موجودات ذی‌‏شعور بسیار تنگ است، چرا افکار خودخواهانه‌‏ی من اینطور سماجت می‌‏کنند؟ من نگران خودم هستم.

معلم: فکر می‌‏کنم که قادر بودن به دیدن کاستی‌‏های خودتان تزکیه است. این در واقع خیلی طبیعی است. وقتی می‌‏توانید متوجه‌‏ی آن شوید، این اولین قدمِ رشد کردن است. اگر بتوانید به‌‏صورت روزانه به آنها توجه کنید و کم کم آنها را به خوبی انجام دهید، آن‌‏وقت در حال رشد هستید. نگران نشوید، چراکه این کار منجر به وابستگی خواهد شد. وقتی مشکلاتی می‌‏بینید، تغییر کنید، و وقتی کاستی‌‏هایی می‌‏بینید، بر آنها چیره شوید. بسیاری از چیزها هستند که ممکن است قادر به انجامشان نباشید، و من این را از هر حیث در نظر گرفته‌‏ام، و هنگامی که فا را منتشر می‌‏کردم پیش‌‏بینی آن را می‌‏کردم. به بیان دیگر، آنچه که من می‌‏خواهم نجات دهم عمدتاً روح اصلی است، خود آن فرد. یک فرد چقدر توانایی دارد؟ اگر فردی بتواند متوجه اشتباهات خود شود و به آنها غلبه کند، آن‌‏وقت او در حال تزکیه است، اما اگر عناصری که هستی یک فرد را می‌‏سازند منحرف شوند چه می‌‏شود؟ یا به‌‏طور مشخص‌‏تر، وقتی روش تفکر یک فرد منحرف باشد چه می‌‏شود؟ یک موردِ مرتبط: برای سالیان بسیار زیادی، ح‌‏ک‌‏چ عمداً مردم را به نحوی تربیت کرده است که چیزهای خودش را تحکیم کند. افراد زیادی دیده‌‏اند که حزب خوب نیست، اما آنها فقط از درون فرهنگی که توسط تعلیم و تربیت حزب پرورانده شده است می‌‏توانند بگویند که حزب خوب نیست. به‌‏طور واقعی آن را نشناخته‌‏اند و خارج از فرهنگ حزب که در آنها القا شده است نمی‌‏توانند ببینند که ماهیت آن چیست. در چنین حالتی چه می‌‏توان کرد؟ برای همین است که می‌‏گویم چیزهای خاصی هستند که شما می‌‏توانید انجام دهید، و اگر چیزهایی را که در توانتان هستند انجام ندهید تزکیه‌‏کننده نیستید. اما هر چه را که نتوانید انجام دهید، دافا مطمئناً آن چیزها را برایتان انجام می‌‏دهد، و استاد قطعاً راه‌‏هایی برای انجام آنها دارد. ( تشویق)

به بیان دیگر، باید بخشی که قرار است تزکیه کنید را تزکیه کنید. در مورد چیزهایی که نمی‌‏توانید تزکیه کنید، و نمی‌‏توانید تشخیص‌‏شان داده یا متوجه‌‏شان شوید—یا به آنها رسیدگی کنید حتی اگر توانستید که متوجه‌‏شان شوید—استاد به آنها رسیدگی خواهد کرد. البته، معنی‌‏اش این نیست که وقتی وابستگی‌‏هایی می‌‏بینید که نمی‌‏توانید از آنها خلاص شوید می‌‏توانید از این بهانه استفاده کنید که "من نمی‌‏توانم کاری درباره‌‏اش انجام دهم" و بنابراین از زیر مسئولیت خود شانه خالی کنید. (حضار می‌‏خندند) این عملی نیست. چیزی که درباره‌‏اش صحبت می‌‏کنم این است که وقتی به ساختارهای هستی‌‏تان و روش تفکرتان می‌‏رسد—چیزهایی که اصلاً نمی‌‏توانید تشخیص‌‏شان دهید و نمی‌‏توانید به آنها رسیدگی کنید—استاد قطعاً به آن چیزها رسیدگی خواهد کرد.

مرید: استاد، آیا زمانی که شکنجه و آزار خاتمه می‌‏یابد زمانی است که فا دنیای بشری را اصلاح خواهد کرد؟

معلم: کاملاً محتمل است. ( تشویق) ولی بهتر است که درباره‌‏ی آن چیزها صحبت نکنم. به محض اینکه درباره‌‏شان صحبت کنم، ذهن همه ناآرام خواهد شد. حیرت و عظمت آن را می‌‏گذارم که خودتان شخصاً ببینید.

مرید: استاد، آیا ممکن است درباره‌‏ی سرچشمه‌‏های حزب شیطانی‌‏ای که مریدان دافا را شکنجه و آزار می‌‏کند صحبت کنید؟ (حضار می‌‏خندند)

معلم: تا آنجا که مربوط به این می‌‏شود که آن چیز در سطحی بنیادی چگونه پدید آمد، به نظرم بهتر است که در یک کنفرانس فا درباره‌‏ی آن صحبت نکنم. تا آنجا که مربوط به این می‌‏شود که در دنیای بشری چگونه پدید آمد، این چیزی است که بدون اینکه من چیزی بگویم همه پیشاپیش می‌‏دانند. در واقع، چه بخواهید درباره‌‏ی یک حزب سیاسی فاسد صحبت کنید یا یک حزب سیاسی پلید یا هر نوع حزب سیاسی دیگری، به عنوان تزکیه‌‏کنندگان، ما مطلقاً کاری به آن نداریم. مهم نیست یک حزب چقدر پلید باشد، آن چیزی از دنیای بشری است، و مهم نیست چقدر خوب باشد هنوز چیزی از دنیای بشری است. یک تزکیه‌‏کننده بودن یعنی قدم بیرون گذاشتن از دنیای بشری، و وقتی به تزکیه در دنیای بشری می‌‏رسد، تزکیه‌‏کنندگان درگیر تمامی آن تضادها و موضوعات دنیوی نمی‌‏شوند. چیزهایی که پلید هستند، خوب، برای هستی آنها دلایلی وجود دارد، و در خصوص چیزهایی که خوب هستند نیز برای هستی آنها دلایلی هست. آن توسط وضعیت اجتماع بشری تعیین می‌‏شود، و مریدان دافا اصلاً خود را نگران آن چیزها نمی‌‏کنند. اما همه به‌‏وضوح دیدند که در گذشته که آن سردسته‌‏ی شیطان شروع به شکنجه‌‏ و آزار ما کرد، فریاد می‌‏زد که حزب سیاسی‌‏اش "باید فالون گونگ را شکست دهد" و "باور نمی‌‏کنم که حزب *** نتواند فالون گونگ را شکست دهد". من می‌‏دانم که آن، آن کارها را از سر حسادت و رنجش انجام داد، اما این را هم می‌‏دانم که عناصری از حزب سیاسی‌‏اش پشت کلمات آن بودند. طور دیگری بیان کنیم، ما فقط بعد از آنکه آنها ما را شکنجه و آزار کردند آنها را افشا کردیم. ما این شکنجه و آزار را به رسمیت نمی‌‏شناسیم. در روند روشنگری حقیقت، ما به مردم دنیا خواهیم گفت که چرا فالون گونگ در حال شکنجه شدن است، فالون گونگ چیست، و آن حزب سیاسی چیست. هر کسی باشد که مریدان دافا را شکنجه و آزار کرده است، باید افشا شود و اثر بدخواهانه‌‏ای که در بین اذهان مردم دنیا پخش شده است باید پاکسازی شود.

بعضی افراد بعد از گوش کردن به روشنگری حقیقت شاگردان هنوز می‌‏گویند، "فالون گونگ خیلی خوب است، اما فکر می‌‏کنم که حزب *** برای خود دلایلی دارد". و بسیاری از افراد هستند که فکر می‌‏کنند آنچه ح‌‏ک‌‏چ می‌‏گوید نمی‌‏تواند اشتباه باشد، و بنابراین از گوش کردن به حقیقت سر باز می‌‏زنند. آن افراد این را متوجه نشده‌‏اند که آن از پایه شیطانی است. بعضی افراد می‌‏گویند، "فالون گونگ خیلی خوب است، ولی حزب هیچ کار غلطی انجام نداده است. تقصیر آن سردسته‌‏ی شیطان است". در این حالت، ما باید به مردم دنیا بگوییم که چرا آن فالون گونگ را شکنجه می‌‏کند و وقتی شروع به شکنجه و آزار فالون گونگ کرد چه نوع انگیزه‌‏ای داشت؛ باید به مردم کمک کنیم که ببینند چه چیزی واقعاً فرقه‌‏ی شیطانی است و ماهیت حزب چیست. مریدان دافایی که در حال شکنجه و آزار شدن هستند باید گذشته‌‏ی ننگین آن را افشا کنند.

امور دنیوی مورد توجه مریدان دافا، که تزکیه‌‏کننده‌‏اند، نیستند، اما من، لی هنگجی، درباره‌‏ی تمام چنان اموری می‌‏دانم. ( تشویق) در تمام مدت در طول چند سال اخیر شکنجه و آزار، در حال توضیح این چیزها بوده‌‏ام، و با این حال شکنجه و آزار ادامه دارد. رهبری جدید ح‌‏ک‌‏چ تاکنون برای دو سال در قدرت بوده است، و شکنجه و آزار ادامه دارد. آیا این فقط موضوعی از ارتکاب اعمال شیطانی توسط افرادی منفرد است؟ پس چرا نباید به دنیا درباره‌‏ی شرارت بنیادی آن حزب سیاسی بگوییم؟ اگر ما را شکنجه نکرده بودید، نمی‌‏خواستیم هیچ کاری به شما داشته باشیم، و نمی‌‏خواستیم هیچ چیزی درباره‌‏تان بگوییم. جان مریدان دافای بسیار زیادی گرفته شده است، و شکنجه ادامه دارد. چقدر شریرانه! همچنین، حزب از رسانه‌‏های یک‌‏جانبه برای پخش تبلیغات افتراآمیز به هر گوشه‌‏ی زمین استفاده کرده است، و حتی بدتر از مورد مشابه در انقلاب فرهنگی است. در حال هدف قرار دادن گروهی از چنین افراد خوب و مهربانی است. حتی اگر من با آن شکیبایی و مدارا کنم، هیچ یک از خدایان آن را تحمل نخواهند کرد! ( تشویق)

مرید: به خاطر وابستگیِ احساساتم، مرتکب اشتباهاتی شده‌‏ام. از مسیری که پیش گرفتم پشیمانم و افسوس می‌‏خورم. چگونه باید آن را جبران کنم؟

معلم: (معلم آه می‌‏کشد) اینها در واقع آن چیزهایی هستند که بیشتر از همه برای استاد دردآورند. برای یک تزکیه‌‏کننده، صرفاً بسیار شرم‌‏آور است. حتی برای یک فرد عادی هم شرم‌‏آور است، اما شما تزکیه‌‏کننده هستید، پس چگونه می‌‏توانید این را برای صحبت آزاد حتی مطرح کنید؟ صرفاً بسیار شرم‌‏آور است. آیا می‌‏دانستید که در تزکیه‌‏ی زمان قدیم، همین که یک تزکیه‌‏کننده قانون مربوط به این مسئله را نقض می‌‏کرد، تا آخر عمرش قادر نمی‌‏بود که دوباره تزکیه کند. این اندازه جدی است.

پس، چه باید کرد؟ دافا با رحمت است، و استاد به هستی شما در تمامیت خود نگاه می‌‏کند، و پیش از آنکه اصلاح دنیای بشری توسط فا وارد شود شما هنوز فرصت‌‏هایی خواهید داشت. اما دوباره نمی‌‏توانید مرتکب آن اشتباهات شوید. صرفاً نمی‌‏توانید. و مخصوصاً طی این دوره از زمان، شیطان از احساسات شما استفاده خواهد برد تا شکنجه و آزار شما را بدتر کند و باعث خواهد شد که امیال و وابستگی‌‏هایتان به طور خاصی قوی شوند، تا نقطه‌‏ای که نمی‌‏توانید خودتان را به خوبی اداره کنید و مسیری شیطانی را در پیش خواهید گرفت. استاد این را دیده است. اگر بتوانید مسیرتان را به خوبی بپیمایید و به خوبی تزکیه کنید، آن گناه به شیطان تعلق پیدا خواهد کرد. اما اگر هنوز مسیرتان را به خوبی نپیمایید، آن گناه مال شما خواهد بود. البته، شیطانی که در حال مداخله با شماست از بین خواهد رفت، و پس از آن هر چه که انجام می‌‏دهید مال شما خواهد بود.

طی دوره‌‏ی اصلاح فا، زمانی که فا در حال اصلاح کردن کل کیهان است، آیا می‌‏دانید استاد چگونه دارد آن را انجام می‌‏دهد؟ در خصوص تمام موجودات در تمام کیهان، شامل مردم دنیا، و موجوداتی که پایین‌‏تر از این دنیا هستند—حتی آنهایی که بسیار بسیار پایین‌‏تر هستند، شامل موجودات در دنیای زیرین و جهنم—در حال انجام امور بر طبق یک اصل بوده‌‏ام: مهم نیست که یک موجود چه گناهان یا اشتباهاتی در گذشته‌‏ی خود مرتکب شد، تمام آن را نادیده می‌‏گیرم؛ من می‌‏توانم برای شما از تمام آن چیزها خلاص شوم و همه چیز را خوب کنم. هیچ کسی هرگز قبلاً با موجودات ذی‌‏شعور به این شکل رفتار نکرده است. اگر مکان خاصی در کیهان دیگر در حد نصاب نبود، از طریق انفجار نابود می‌‏شد و سپس از نو خلق می‌‏شد. اگر مکان خاصی دیگر در حد نصاب نبود، درست مثل متابولیسم بدن بشری بود، که اگر یک سلول دیگر در حد نصاب نباشد از میان می‌‏رود و سلولی جدید ساخته می‌‏شود. با چنین رحمتی با تمام موجودات رفتار کردن، چیزی است که برای تمام مدتی که کیهان وجود داشته است هیچ‌‏گاه هرگز اتفاق نیفتاده است. ( تشویق) در تمام مدت در حال انجام این بوده‌‏ام، و این را به انجام رسانده‌‏ام. اما یک چیز هست. اگر گناهی در طی دوره‌‏ی اصلاح فا علیه دافا صورت گرفته باشد، با اصلاح فا مداخله کرده باشد، آنگاه آن گناه نمی‌‏تواند بخشیده شود. فقط این یک شرط و الزام وجود دارد. اگر حتی این شرط هم وجود نداشت، فای کیهان دیگر وجود نمی‌‏داشت. موجودات کیهان فایی برای پیروی از آن و ماندن با آن نمی‌‏داشتند، و همانند این می‌‏بود که کیهان فایی نداشته باشد، آن را یک دنیای در هم ریخته و آشفته می‌‏کرد. نمی‌‏شود چنین اتفاقی بیفتد! این همانند صدمه زدن به کیهان می‌‏بود، بنابراین داشتن تأثیری منفی در اصلاح فا به معنی ارتکاب چنان گناهی است. برای یک موجود، آن می‌‏تواند فقط توسط یک فکر نابجا موجب شده باشد، اما پیامدهای آن ویرانگر هستند.

مرید: درود به استاد ارجمند. من یک مرید کره‌‏ای از استان هی‌‏لنگ‌‏جیانگ هستم. لطفاً اجازه دهید از طرف تمام مریدان دافا از هی‌‏لنگ‌‏جیانگ و تیم‌‏های روشنگری حقیقت مختلف در کره، به استاد درود بگویم.

معلم: متشکرم. ( تشویق) مریدان دافا در کره کاملاً خوب عمل کرده‌‏اند. مریدان دافای زیادی با اصلیت کره‌‏ای نیز در سرزمین‌‏اصلی چین وجود دارند و آنها خیلی شدید مورد شکنجه و آزار قرار گرفته‌‏اند. درباره‌‏ی همه‌‏ی اینها می‌‏دانم.

مرید: تیم روشنگری حقیقت ما بر روشنگری حقیقت برای ناحیه‌‏ی پکن تمرکز می‌‏کند، ۸۰% از تلاشمان را در آنجا می‌‏گذاریم، و از ۲۰% دیگر در امور دیگر استفاده می‌‏کنیم، شامل تلاش برای رهایی شاگردان. وقتی تلاش‌‏ها برای روشنگری حقیقت به ناحیه‌‏ی پکن را قوی‌‏تر می‌‏سازیم، آیا شیطانی که در منهتن متمرکز شده است کاهش خواهد یافت؟

معلم: بیان درست آن به این صورت است: وقتی مریدان دافا از مکان‌‏های مختلف همگی خیلی خوب در حال عمل کردن هستند، شیطان نمی‌‏تواند تمام آنها را اداره کند و در تمام مکان‌‏ها پاکسازی می‌‏شود. شیطانی که به منهتن آمد در روند از بین رفتن کامل است. در حال حاضر، شیطان در سه قلمرو در مقادیر زیاد از بین رفته است. می‌‏توانید ببینید که وضعیت کنونی در حال تغییر است، و حتی آب و هوا نیز دارد تغییر می‌‏کند. مریدان دافایی که در مقابل کنسولگری نیویورک نشسته‌‏اند می‌‏دانند که آن سردترین جا بود، و مریدان دافای ما در طول این سال‌‏ها واقعاً سختی بسیاری کشیده‌‏اند. با نگاه به وضعیت جاری، مریدان دافای مکان‌‏های مختلف دارند مهارت‌‏ها و استعدادهای خود را به‌‏طور کامل به کار می‌‏گیرند تا کارهایی برای اعتباربخشی به دافا انجام دهند، بنابراین دارد موجب می‌‏شود که این شیطان کمتر و کمتر شود. واقعاً برایش مشکل است که خود را متمرکز کرده و کاری از پیش ببرد.

مرید: من و هر فرد دیگری چگونه می‌‏توانیم با هم کار کنیم به طوری که بتوانیم به موضوعات با دیدی باز نگاه کرده و برای دافا تقدم قائل شویم؟

معلم: این سوالی است که تمام مریدان دافا باید درباره‌‏اش فکر کنند. در خصوص اینکه چه باید کرد، فقط با مطالعه‌‏ی خوب فا و عمل کردن بر طبق آنچه که استاد به شما می‌‏گوید می‌‏توانید این مسیر را به شکل صالحی بپیمایید.

مرید: برای ما مریدان سرزمین‌‏اصلی چین آسان نیست که برای شرکت در کنفرانس‌‏های فا به ایالات متحده بیاییم، و اینکه شخصاً استاد را ببینیم خیلی سخت به دست می‌‏آید. مایلیم صادقانه از استاد درخواست کنیم که به مریدانی از سرزمین‌‏اصلی چین بپردازند که برای کمک به استاد در اصلاح فا به کره رفتند. لطفاً به ما بگویید که چگونه می‌‏توانیم آنچه را که باید انجام دهیم به خوبی انجام دهیم و پیمان‌‏هایی را که پیش از تاریخ بستیم به انجام برسانیم.

معلم: مریدان دافا مانند هم هستند، و هر جا هم که باشید باید به خوبی عمل کنید. خواه در خارج باشید یا در محیطی که به طور مستقیم توسط شیطان شکنجه و آزار می‌‏شوید، باید افکار درست و اعمال درست مریدان دافا را به نمایش بگذارید، چراکه این مایه‌‏ی وحشت شیطان است. شیطان در ظاهر خشن است، اما در درون می‌‏ترسد. شما مریدان دافا هستید، و نمی‌‏توانید دروناً ترس داشته باشید. اگر تزکیه‌‏کننده‌‏ای حقیقتاً بتواند [ترس از] مرگ را رها کند، آن‌‏وقت آن مرگ برای همیشه از شما بسیار دور خواهد بود. اما این چیزی نیست که بتوانید اراده کنید که صورت بگیرد—این یک نقطه است که در فا به آن تزکیه می‌‏کنید، نقطه‌‏ای که در آن چنان موجودی می‌‏شوید. وقتی شکنجه و آزار در سرزمین‌‏اصلی چین شروع شد، اگر تمام مریدان دافا توانسته بودند که مثل حالا به‌‏طور نسبتاً صالحی عمل کنند، شکنجه و آزار هرگز راه نیفتاده بود، و آن چیزهای شیطانی آناً نابود شده بودند. دنیای بشری جایی برای آنها نیست که شرارت را به نمایش بگذارند.

اکنون شماها به تدریج متوجه‌‏تر، آرام‌‏تر، و معقول‌‏تر شده‌‏اید، و می‌‏دانید باید چه کار کنید، و می‌‏شود گفت که بسیاری از وابستگی‌‏های بشری‌‏تان تزکیه شده است. خوب، در حقیقت، در خصوص بعضی شاگردان، اینطور نیست که وابستگی‌‏های بشری‌‏شان تزکیه شده باشد بلکه اینطور است که آن شاگردان بیش از حد می‌‏ترسیده‌‏اند که هیچ کار نابجایی انجام دهند، و اگر محیط کمی آسان‌‏تر شود دوباره جرئت انجام آن کارها را خواهند کرد. این خوب نیست. اگر فردی نتواند در فا تزکیه کند، آن‌‏وقت قادر نیست که واقعاً فا را بفهمد. فقط وقتی یک شخص به طور واقعی فا را درک کرده باشد می‌‏تواند مسیر را به طور صالح بپیماید و [فقط آن‌‏وقت] هستی‌‏اش می‌‏تواند از سرانجامی خوب اطمینان حاصل کند. وگرنه آن نوع موجود در خطرناک‌‏ترین وضعیت باقی می‌‏ماند، چراکه شیطان در هر زمانی می‌‏تواند از شکاف‌‏هایش استفاده کند. اگر او یک فرد عادی بود، اهمیتی نداشت که او چقدر بد بود، شیطان هیچ توجهی به او نمی‌‏کرد. ولی چون او می‌‏خواهد تزکیه کند، شیطان سعی خواهد کرد که او را از تزکیه کردن متوقف کند. و وقتی که محکم تزکیه نمی‌‏کنید هدفی برای آزار و شکنجه‌‏ی شیطان می‌‏شوید.

مرید: تعداد کمی از شاگردان درباره‌‏ی روشنگری حقیقت شور و شوق زیادی دارند، اما هرگز قادر نبوده‌‏اند که به ورای محدوده‌‏ی ناچیز وابستگی به خود بروند. در همکاری و هماهنگی کلی به خوبی عمل نکرده‌‏اند، و جدی‌‏تر اینکه، روی برخی شاگردان دیگر تأثیر گذاشته‌‏اند. اگر با کمک هم‌‏تمرین‌‏کنندگان هنوز نتوانند به خوبی عمل کنند، مایلم از استاد بپرسم، آن شاگردان در آینده با چه نوع پیامدهایی روبرو خواهند شد؟

معلم: به نظر من، در حال حاضر نمی‌‏توانید بگویید که شاگردان چگونه هستند یا درباره‌‏شان نتیجه‌‏گیری کنید، چراکه در روند تزکیه همه‌‏نوعی از تجلی‌‏های مختلف وجود دارد، و تمام وابستگی‌‏های افراد عادی نشان داده خواهند شد. تا زمانی که یک تمرین‌‏کننده آنها را خارج نکند قطعاً نشان داده خواهند شد. در خصوص بخشی که به خوبی تزکیه کرده است، آن هیچ‌‏جا وجود ندارد که دیده شود، چراکه آن بخش از او که به خوبی تزکیه کرده است نمی‌‏تواند نشان داده شود. و بخشی که به خوبی تزکیه نشده است هرگاه که به سطح بیاید توسط دیگران دیده خواهد شد. چیزی که کلیدی است این است که او چگونه به آن رسیدگی می‌‏کند و اینکه وقتی دیگران آن بخش را خاطرنشان می‌‏کنند یا وقتی که وابستگی‌‏هایش در تضادها بیرون می‌‏آیند آیا او می‌‏تواند کاستی‌‏هایش را تشخیص دهد—این چیزی است که حیاتی است. وقتی متوجه چیزی می‌‏شوید لازم است که به آن چیره شوید، و فقط این تزکیه است. بعد از تمام این حرف‌‏ها، می‌‏گویم که این موضوعی از کوشا بودن است.

اگر فردی به خوبی تزکیه نکند و مرید دافای دیگری یا تعداد زیادی از مریدان دافای دیگر را تحت تأثیر قرار دهد، و باعث شود که تزکیه‌‏ی آنها به شکست بینجامد، این گناه شدیدِ مداخله با تزکیه‌‏ی مریدان دافا است، گناهی که حتی بعد از اینکه موجودی به هجدهمین سطح جهنم نزول کند نمی‌‏تواند آمرزیده شود. بعضی شاگردان قادر نیستند که وابستگی‌‏های کهنه‌‏شان را خارج کنند، که به این می‌‏انجامد که توسط شیطان مورد مداخله قرار بگیرند. تمام شما دارید فکر می‌‏کنید که این افراد کارشان تمام است و نمی‌‏توانند موفق شوند. در حال حاضر نمی‌‏توانید اینطور به آن نگاه کنید. بعضی شاگردان در واقع از خیلی وابستگی‌‏های دیگر خلاص شده‌‏اند، و بسیاری از وابستگی‌‏ها از میان رفته‌‏اند و خود را نشان نخواهند داد، اما آن وابستگی‌‏هایی که آنها را تزکیه نکرده‌‏اند هنوز به نمایش در می‌‏آیند. استاد قطعاً کاری خواهد کرد که آنها بیرون آمده و در تضادها تحت تأثیر قرار بگیرند، و حتماً کاری خواهد کرد که همه آن را ببینند، و هدف این خواهد بود که کاری کرد که از آنها خلاص شوند. وقتی شما یکی [از آنها] را می‌‏بینید، نیاز دارید که آن را به او خاطرنشان کنید. اگر آن را خاطرنشان نکنید علتش این است که وابستگی‌‏ای به ترسیدن از رنجاندن دیگران دارید. در این صورت، آنها واداشته خواهند شد که با شما اصطکاک و تضاد داشته باشند تا هم شما و هم او آن وابستگی‌‏ها را تشخیص دهید. و هدف، تزکیه کردن آن وابستگی‌‏های بشری است. اما وقتی به شاگردانی نگاه می‌‏کنید که وابستگی‌‏هایی دارند که نشان داده می‌‏شود، نمی‌‏توانید فکر کنید که آنها خوب نیستند. بنابراین عدم درک‌‏ها و اشتباهات در میان مریدان دافا اجتناب‌‏ناپذیر است. نکته‌‏ی کلیدی این است که شما نمی‌‏توانید تضادها و اصطکاک‌‏های واقعی بین خودتان داشته باشید یا شروع کنید که به یکدیگر بی‌‏اعتماد شوید.

اخیراً، اغلب به موضوع به‌‏خوبی همکاری و هماهنگی کردن با یکدیگر تأکید کرده‌‏ام. چه آن وابستگی‌‏های بدتان خارج شده باشند چه نشده باشند، هنوز باید با همدیگر به خوبی همکاری کنید. چرا اینطور است که گاهاً می‌‏بینید که زیاد بحث پیش می‌‏آید، و گاهی بحث‌‏ها همین‌‏طور ادامه پیدا می‌‏کنند؟ چرا اینطور است که در اعتبار بخشیدن به فا، مریدان دوباره و دوباره اتفاق نظر ندارند؟ این چیزی است که اخیراً در سرزمین‌‏اصلی چین کاملاً برجسته بوده است. مشکل واقعی چیست؟ خیلی ساده است—موضوعی از این است که دارید به فا اعتبار می‌‏بخشید یا به خودتان اعتبار می‌‏بخشید. اگر دارید به فا اعتبار می‌‏بخشید، فرد دیگر هر چیزی هم که درباره‌‏ی شما بگوید، دروناً تحت تأثیر قرار نمی‌‏گیرید. اگر فردی با نظر شما مقابله کند و شما آشفته شوید و خوشتان نیاید، اگر وقتی افراد دیگر بر اساس مشکلی که دارید نظری مخالف نظر شما مطرح کنند یا با نظر شما موافقت نکنند و شما خوشتان نیاید، و بلند شوید تا با آن مخالفت کنید و به‌‏دفاع از خودتان به  بحث بپردازید، و وقتی این به این می‌‏انجامد که از موضوع خارج شوید و به دیگران گوش نکنید، [در تمام چنین مواردی] شما—حتی اگر با بهترین مقاصد در حال دفاع کردن از خود و توضیح دادن خودتان باشید—هنوز فقط در حال اعتباربخشی به خودتان هستید. ( تشویق) زیرا برای دافا تقدم قائل نشدید، و در آن زمان چیزی که بیشتر از همه نمی‌‏توانستید رهایش کنید "خود" بود.

اما افکار مردم پیچیده است، و بعضی اوقات گفتن این سخت است. بعضی افراد واقعاً به فکر فا هستند، واقعاً احساس می‌‏کنند که فلان‌‏روش درست است، و به خودشان وابسته نیستند. صرفاً دارند به آن شکل سر حرف خود می‌‏ایستند. عده‌‏ای ممکن است که بگویند، "خیلی مُصر هستی، آیا داری به خودت اعتبار نمی‌‏بخشی"؟ پس در آن زمان‌‏ها باید آرام باشید و خودتان را جمع و جور کنید. در واقع، وقتی همه به فکر فا باشند، مشکلِ همکاری نکردن محو می‌‏شود. ما باید هر جا که هستیم افراد خوبی باشیم—آیا قرار نیست که وقتی کارهایی انجام می‌‏دهیم اول درباره‌‏ی دیگران فکر کنیم؟ چرا اینطور است که وقتی مریدان دافا با همدیگر سر و کار دارند اول درباره‌‏ی دیگران فکر نمی‌‏کنند؟ شما دارید فکر می‌‏کنید، "ما همه تزکیه‌‏کننده هستیم و هر کسی در حال تزکیه است، پس وقتی با مریدان دیگر هستیم نیازی نیست درباره‌‏ی این فکر کنیم که چگونه با یکدیگر صحبت می‌‏کنیم". آیا این چیزی نیست که دارید فکر می‌‏کنید؟ خوب، این درست نیست. این نکته را از یاد نبرید: شما انسان‌‏هایی هستید که در روند تزکیه‌‏‌‏اید، خدایانی نیستید که تزکیه می‌‏کنید، پس باید نسبت به دیگران با ملاحظه باشید.

مرید: شاگردان در کره در حال استفاده از انواع راه‌‏ها هستند تا تلاش برای روشنگری حقیقت به انواع مختلف مردم را تسریع بخشند، و رفته‌‏رفته در حال جلب توجه و حمایت مردم هستند. روشنگری حقیقت، نتایج بهتر و بهتری را حاصل آورده است، و در عین حال، در همه جای کشور شمار زیادی از شاگردان جدید در حال وارد شدن هستند. اما اخیراً، تعداد کمی از شاگردان، یکی پس از دیگری، دچار سوانحی شده‌‏اند و به طور ناگواری مرده‌‏اند. یک نفر به هنگام واژگون شدن اتوبوسی که در آن نشسته بود در گذشت، یکی غرق شد، و دیگری در یک سانحه در محل کار درگذشت. یکی از آن شاگردان در روشنگری حقیقت بسیار فعال بود. وقوع چندین مورد از چنین رویدادهایی باعث شد که بعضی از شاگردان جدیدتر دچار تزلزل شوند.

معلم: کمی قبلدرباره‌‏ی مداخله‌‏ی نیروهای کهن با اصلاح فا و مریدان دافا صحبت کردم. پس بنابراین چرا نیروهای کهن چیزهایی نظیر این را انجام می‌‏دهند؟ هدفشان چیست؟ فکر می‌‏کنند، "همه‌‏ی شما اینجا آمده‌‏اید که تزکیه کنید و فکر می‌‏کنید که دافا خوب است. آیا درکتان از خوب بودن دافا واقعاً بر مبنای حقایق فا است؟ یا در عوض، وقتی دیگران می‌‏گویند که آن خوب است صرفاً همراهی می‌‏کنید؟ یا اینطور است که وقتی احساس می‌‏کنید که از فا فایده برده‌‏اید می‌‏گویید فا خوب است"؟ تزکیه و دافا باوقار هستند، و می‌‏توانند انسان‌‏ها را به خدایان تبدیل کنند. نیروهای کهن تحمل این را ندارند، بنابراین می‌‏خواهند که شما را آزمایش کنند. می‌‏خواهند ببینند که وقتی کاری می‌‏کنند که افرادی که به آخر عمر خود رسیده‌‏اند در گذرند آیا هنوز خواهید گفت دافا خوب است و می‌‏مانید و تزکیه می‌‏کنید. نیروهای کهن این کار را انجام داده‌‏اند، بنابراین وقتی شاگردی با خطری مواجه می‌‏شود که زندگی‌‏اش را تهدید می‌‏کند، شما نمی‌‏توانید بگویید که او خوب نیست یا او مشکلاتی جدی دارد. آن در واقع، ایجاد اختلال نیروهای کهن به‌‏وسیله‌‏ی سوءاستفاده از وابستگی‌‏های بشری است. یک مورد این است که برای بعضی شاگردان آسان است که دچار تزلزل شوند، و اگر آن نوع شاگردان همگی خیلی خوب و محکم تزکیه کرده بودند، آن مشکلات اتفاق نیفتاده بودند. اگر شاگردان معینی نتوانند از وابستگی‌‏های کهنه در درونشان خلاص شوند، می‌‏توانند مورد شکنجه و آزار و مداخله قرار بگیرند. [آنها ممکن است فکر کنند]، "من در حال انجام تمرینات بوده‌‏ام، و بیماری‌‏هایم خوب شده‌‏اند. احساس خیلی خوبی دارم. زندگی‌‏ام آسان‌‏تر شده است". درک‌‏شان همیشه در آن سطح باقی می‌‏ماند و نمی‌‏توانند فا را بر مبنای فا بفهمند، و این، پیش آمدنِ مشکلات را آسان می‌‏کند. البته، این چیزها همیشه از این نوع مشکل ناشی نمی‌‏شود. نیروهای کهن مدتی طولانی در حال انجام این بوده‌‏اند، و این نوع چیزها قبلاً در تزکیه‌‏ی شاگردان در سرزمین‌‏اصلی چین نیز اتفاق افتاد. از این روست که در تزکیه الزامی  است که به چیزها با افکار درست نگاه کرد و به‌‏روشنی تشخیص داد که تزکیه جدی‌‏ترینِ موضوعات است.

البته، چیزهای معینی اتفاق افتاده‌‏اند. شاگردان در مناطق مختلف تقریباً روشن و متوجه شده‌‏اند، قادرند که چیزها را بر پایه‌‏ی فا درک کنند، و بنابراین می‌‏توانند آن چیزها را به طور صحیح اداره کنند. قبلاً شاگردانی وجود داشتند که اغلب می‌‏گفتند، "فلان‌‏شخص در محل تمرین ما خیلی خوب عمل کرده است! هر کاری که او انجام دهد انجام می‌‏دهیم". بگذارید به شما بگویم که مطلقاً نباید چنین کاری کنید و مطلقاً نباید به این صورت فکر کنید. تزکیه‌‏کنندگان نمی‌‏توانند انسان‌‏های دیگر را به عنوان الگوی خود در نظر بگیرند. باید فا را به عنوان معلم در نظر بگیرند! ( تشویق) به محض اینکه شروع کنید که کارها را [به صورتی که توصیف کردم] انجام دهید و به آن صورت فکر کنید، دو مشکل ظاهر خواهد شد. یکی این است که احتمالاً آن شاگرد را به جایی هل خواهید داد که هیچ راه خروجی برایش وجود ندارد. و احتمالاً نیروهای کهن او را هدایت خواهند کرد که مشکل داشته باشد و حتی او را وادار خواهند کرد که ما را پیش از موعد ترک کند تا شاگردان دیگر را امتحان کنند. [فکر خواهند کرد،] "همه‌‏تان دارید به او نگاه می‌‏کنید. حالا که اینطور شده است، آیا هنوز قصد دارید مطالعه کنید، و آیا هنوز قصد دارید تزکیه کنید"؟ تحت شرایطی مثل این، واقعاً بعضی شاگردان هستند که فکر می‌‏کنند، "اگر حتی او نتوانست موفق شود، آیا من می‌‏توانم"؟ دچار تزلزل می‌‏شوند. آیا این نیروهای کهن نیستند که در حال سوءاستفاده از شکاف‌‏ها هستند؟ [در آن وضعیت] حتی من، استاد شما، نمی‌‏توانم هیچ چیزی بگویم! نیروهای کهن می‌‏گویند، "نگاهی کن. دیدی این امتحان به چه انجامید؟ کار ما درست بود ، اینطور نیست"؟ پس وقتی افکار درست قوی نباشند، ذهن افراد دچار تزلزل می‌‏شود. مطلقاً باید در برابر این حواستان جمع باشد! باید فا را به عنوان معلم در نظر بگیرید. نمی‌‏توانید به این نگاه کنید که فردی معین چگونه خوب تزکیه کرده است و در نتیجه به جای فا از آن فرد یاد بگیرید.

آیا وقتی شکنجه و آزار در سرزمین‌‏اصلی چین در ابتدا آغاز شد چنان شاگردانی وجود نداشتند؟ خیلی از شاگردان در حال نگاه کردن به دستیاران و انجام هر چه که دستیاران انجام می‌‏دادند بودند. وقتی دستیاران تسلیم شدند، آنها هم دنباله‌‏روی کردند و تسیلم شدند. البته، شاگردان هر چه باشد شاگردان دافا هستند، بنابراین وقتی بعداً آرام شدند، متوجه شدند که اشتباه کرده‌‏اند. از نو شروع به مطالعه‌‏ی فا کردند، و متوجه شدند که آن درکشان اشتباه بوده است و آنچه که انجام داده‌‏اند اشتباه بود. اما، با نگاه به آن یک بخش از آن، آیا آن برای آنها ننگ به همراه نیاورد؟ آنها آن کار را در مقطعی انجام دادند، پس برای یک تزکیه‌‏کننده، آیا آن یک لکه‌‏ی ننگ نیست؟ پس، ایجاد تزلزل در ذهن افراد برای محیط تزکیه دردسر به همراه خواهد داشت. مطلقاً باید حواس‌‏تان به این باشد.

همه‌‏نوع چیزی ممکن است در طی تزکیه اتفاق بیفتد. بعضی افراد دیدند که چنین و چنان افرادی بعد از اینکه شروع به تمرین کردند بیماری‌‏هایشان خوب شده است. فکر کردند، "وای، حتی چنان بیماری‌‏های جدی‌‏ای خوب شده‌‏اند". یا، "وای، سرطان آن فرد بعد از اینکه تمرین را شروع کرد خوب شد". "من هم تمرین می‌‏کنم". ولی آن فرد نهایتاً برای چه آمد؟ به خاطر سرطان و به قصد سالم شدن آمد. اینجا نیامد تا واقعاً تزکیه کند. اما من درک می‌‏کنم که هر کسی در درک فا باید از جایی شروع کند. یک شخص ممکن است از یک نقطه شروع به درک فا کند و شخص دیگری از نقطه‌‏ای دیگر. اما وقتی فردی وارد تمرین می‌‏شود باید مطالعه‌‏ی فا را اولین اولویت در نظر بگیرد—فقط آن‌‏وقت آن تزکیه است. در آن حالت، وقتی واقعاً بتوانید که در طی تزکیه فا را بفهمید، قادر خواهید بود که از هر وابستگی‌‏ای خلاص شوید. فکر خواهید کرد، "من فا را کسب کرده‌‏ام، و از هیچ چیز نمی‌‏ترسم. اگر مُردم هم مردم. حتی اگر بمیرم، فا را کسب کرده‌‏ام. بعد از اینکه مردم چه قرار است برای من اتفاق بیفتد؟ سرانجامم جهنم نخواهد بود. هر چه باشد فا را کسب کرده‌‏ام". فردی نظیر این با هیچ چیزی که زندگی‌‏اش را به خطر بیندازد مواجه نخواهد شد و هیچ ناخوشی یا بیماری‌‏ای نخواهد داشت ( تشویق). زیرا وضعیت ذهنی‌‏ای که او به نمایش می‌‏گذارد وضعیت ذهنی یک تزکیه‌‏کننده‌‏ی واقعی است. او واقعاً فهمیده است [که تزکیه چیست] و واقعاً خودش را تعالی بخشیده است، و همه‌‏ی وابستگی‌‏هایش را رها کرده است. دست‌‏کم در این یک زمینه از بشر بودن فراتر رفته است، او به ورای قلمروی بشر بودن رفته است. فقط انسان‌‏های عادی ناخوشی و بیماری دارند. یکبار که او وابستگی‌‏اش به شفا یافتن را رها کند بیماری‌‏هایش از میان خواهد رفت.

افراد معینی مدت‌‏هاست که نتوانسته‌‏اند وابستگی‌‏شان به شفا یافتن را رها کنند. در شرایط عادی وقتی فردی از یک بیماری مهلک رنج می‌‏برد او در حقیقت به پایان عمر خود رسیده است. او در حال رنج بردن از یک بیماری مهلک است و زندگی‌‏اش قرار است که خاتمه یابد، اما اکنون او دافا را مطالعه کرده است. هرچند او به این منظور می‌‏آید که شفا پیدا کند، اما هنوز مجاز است که به مطالعه‌‏ی فا ادامه دهد تا فا را درک کند. او همچنین نمونه‌‏هایی از تأثیر [فا] در زندگی مردم می‌‏بیند، اما هنوز نمی‌‏تواند فا را بر پایه‌‏ی فا درک کند. او کتاب‌‏ها را نمی‌‏خواند، بنابراین نمی‌‏تواند چیزها را بر پایه‌‏ی فا بفهمد. فقط دیگران را در انجام تمرینات دنبال می‌‏کند. هنوز دارد فکر می‌‏کند، "من یک شاگرد فالون گونگ شده‌‏ام. به انجام تمرینات ادامه می‌‏دهم. چرا شفا پیدا نکرده‌‏ام"؟ تزکیه موضوعی جدی است. آن آزمایشِ ذهن فرد، یک موضوعِ "همه یا هیچ" است. هر چه بیشتر وابسته باشید، حالتان بدتر خواهد شد. وقتی برای آزمایش به بیمارستان می‌‏روید وادار خواهید شد که ببینید بیماری‌‏تان بدتر شده است. با این حال هنوز به آن روشن نمی‌‏شوید. از آنجا که به آن روشن نمی‌‏شوید، آن جدی‌‏تر و جدی‌‏تر می‌‏شود، و در آخر واقعاً نمی‌‏توانید از عهده‌‏اش بر بیایید. این اتفاق برای این می‌‏افتد که شما یک شاگرد واقعی نیستید، فا را مطالعه نمی‌‏کنید، و نمی‌‏توانید وابستگی‌‏تان به بیماری‌‏تان را رها کنید. فقط فردی عادی هستید که می‌‏خواهد بیماری‌‏اش خوب شود. هدف از اینکه دافا را منتشر کردم این است که افراد را در سطح بنیادیِ هستی‌‏شان نجات دهم، نه اینکه به افراد عادی کمک کنم شفا پیدا کنند. اگر واقعاً بتوانید تزکیه کنید، وقتی واقعاً بتوانید وابستگی‌‏تان به زندگی کردن یا ترس‌‏تان از مرگ را رها کنید—و نه اینکه فقط آنطور نقش بازی کنید تا دیگران ببینند در حالی که در درون دائماً در فکر آن باشید—آن‌‏وقت مهم نیست چه بیماری‌‏ای داشته باشید، آن خوب خواهد شد. در تزکیه، تفاوت بین انسان بودن و خدا بودن صرفاً تفاوتی از یک فکر است. این تفاوت یک فکر، آسان به نظر می‌‏رسد، اما فقط با بنیانی عمیق و محکم در تزکیه می‌‏تواند حاصل شود. اگر واقعاً بتوانید تلاش بسیار زیادی را وقف مطالعه‌‏ی فا کنید، قادر خواهید بود که به آن دست یابید.

البته، هر وقت که آن وضعیت پیش می‌‏آید، معمولاً در طول دوره‌‏ای طولانی از زمان، به فرد فرصتی پس از فرصت دیگر در دافا داده می‌‏شود، چراکه او هر چه باشد فا را کسب کرده است. پیوسته به او فرصت‌‏هایی داده می‌‏شود و او نمی‌‏میرد، و پی در پی به او فرصت داده می‌‏شود. اما اگر آن فرد بعد از فرصت گرفتن برای مدت‌‏زمانی طولانی، هنوز نتواند آن را متوجه شود، حتی اگر سال‌‏ها تزکیه کرده و در انجام کار دافا دیگران را دنبال کرده باشد، اگر او هنوز نتواند وابستگی‌‏اش به شفا یافتن را در سطحی بنیادی رها کند، آن‌‏وقت در سطحی بنیادی هنوز یک شاگرد نیست، و وقتی به پایان عمرش برسد جدا خواهد شد. افراد عادی هم می‌‏توانند کار دافا انجام دهند، و چیزی که آنها می‌‏گیرند موهبت و برکت است. وقتی تزکیه‌‏کنندگان کار دافا انجام می‌‏دهند، در پی برکت‌‏های عادی یا یک زندگی خوب نیستند؛ چیزی که [برای آنها] از همه مهم‌‏تر است بالا بردن سطحشان است. تزکیه‌‏کنندگان در پی چیزهای این دنیا نیستند. آیا وابسته بودن به بیماری‌‏تان طلبِ چیزی در دنیای بشری نیست؟ بعضی‌‏ها می‌‏گویند، "وقتی بیماری‌‏ام شفا یابد می‌‏توانم کارهای خوب بسیار زیادی برای دافا انجام دهم! چرا هنوز درمان نشده‌‏ام"؟ خوب شدن‌‏تان، تزکیه کردن‌‏تان، و مرید دافا شدن‌‏تان همگی مشروط خواهند شد. فقط وقتی بیماری‌‏تان خوب شود تزکیه کرده و [خودتان را به عنوان یک مرید دافا] خواهید شناخت. ولی تزکیه بی‌‏قید و شرط انجام می‌‏شود، و چیزها به طور طبیعی به دست می‌‏آیند، بدون طلب.

هیچ چیز البته مطلق نیست. آنچه که درباره‌‏شان صحبت می‌‏کردم حقایق فا بودند. وضعیت افراد متفاوت است، و صرفاً مثالی می‌‏زدم. اگر همه درک خوبی داشته باشند امور به طور نرم و هموار پیش خواهد رفت. اما وقتی فردی نتواند وابستگی‌‏هایش را رها کند، واقعاً سخت می‌‏شود.

مرید: من مرید دافایی از ایرلند هستند، و مایلم که به استاد ارجمند درود بفرستم. من برای مدتی طولانی، در اشاعه‌‏ی فا یا در تزکیه‌‏ی شخصی به خوبی انجام نداده‌‏ام. آیا هنوز برای من زمان هست که آن را جبران کنم؟

معلم: آن‌‏وقت بروید و آن را انجام دهید. از آنجا که هنوز به پایان نرسیده است، بله، هنوز زمان باقیست. (همه لبخند زده و تشویق می‌‏کنند) حتی اگر خوب عمل نکرده باشید، هر طور هم که باشد، استاد باز هم نمی‌‏خواهد که هیچ کدامتان را جا بگذارد. ( تشویق)

قبلاً گفته‌‏ام که اصلاح فای کیهان یک مرحله است و اصلاح دنیای بشری توسط فا مرحله‌‏ی دیگری است. معنی آن این است که استاد در حال انجام این در دو مرحله است. بنابراین فای سه قلمرو را به شما آموزش نداده‌‏ام، فقط فای کیهان را به شما آموزش داده‌‏ام. درباره‌‏ی ساختارهای چیزهای زنده‌‏ی مختلف در سه قلمرو، سرچشمه‌‏ی حیات، ساختار حیات، تاریخ دنیا، یا تئوری‌‏ها در این دنیا از مذهب گرفته تا علم، صحبت نکرده‌‏ام، نظیر اینکه آن چیزها از کجا آمدند، هدفشان چیست، دلایل پشت تضادهای مختلفی که در دنیای بشری روی می‌‏دهد—خوب، همه چیز در تاریخ. و در رابطه با وضعیت ساختار سه قلمرو و اجرام آسمانی مختلف در سه‌‏قلمرو، درباره‌‏ی آن چیزها با شما صحبت نکرده‌‏ام چراکه آنها در کیهان بسیار ناچیز و غیرمهم هستند. سه قلمرو شایستگی این را ندارد که در دافا آموزش داده شود، چراکه آنها بسیار پایین هستند. وقتی قانون بزرگ را به شما می‌‏آموزم، سه قلمرو را در برمی‌‏گیرد. در آینده، شما همه چیز را خواهید دانست، و نیازی نخواهد بود که من به شما درباره‌‏ی چیزهای سه قلمرو بگویم. در آینده چیزهایی که به انسان‌‏ها ارتباط پیدا می‌‏کند را اداره خواهم کرد، و در آن هنگام درباره‌‏ی فای سه قلمرو صحبت خواهم کرد. وقتی در آینده زمان انجام امور در سه قلمرو باشد، آن زمانی خواهد بود که فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند.

به این دلیل که امور در دو گام در حال انجام هستند، پدیده‌‏ی خاصی در کیهان اتفاق افتاده است. چه نوع پدیده‌‏ای؟ اینکه سه قلمرو در تمام این مدت مسدود شده است—موجودات داخل سه قلمرو نمی‌‏توانند بیرون بروند و موجودات خارج از سه قلمرو نمی‌‏توانند وارد شوند. من کسی بودم که از آغاز چیزها را مسدود و مهر و موم کردم. عناصری که در آغاز توسط نیروهای کهن ساخته شدند آنجا بودند و هنوز آنجا هستند و به طور کامل پاکسازی نشده‌‏اند، و پیش از اینکه امور در سطح و ظاهر دنیای بشری انجام شوند، آن قسمت از عناصر نیروهای کهن هنوز تأثیری منفی دارند. بنابراین، به این خاطر که اصلاح فا و اصلاح دنیای بشری توسط فا در دو گام مختلف در حال انجام هستند، سه قلمرو نیاز داشت که از کیهان جدا شود. از ابتدای اصلاح فای من—در مدت ده سال و خرده‌‏ایِ آخر—آن به طور پیوسته در حال دور شدن از کیهان بوده است. اخترشناسان دیده‌‏اند که اجرام آسمانی در کیهان، دیگر اجرام آسمانی روزهای نخست نیستند، و موقعیت راه شیری دیگر همانی نیست که در آغاز بود، و سیستم‌‏های ستاره‌‏ای دیگری که پیرامون جایی بودند که راه شیری در آغاز وجود داشت دیگر همان‌‏ها نیستند. این اتفاق برای این افتاده است که سه قلمرو در حال جدا شدن از کیهان است. دانشمندان این امر را هنگامی که آن در فرآیند جابجا شدن بود کشف کرده‌‏اند، و می‌‏گویند که کیهان در حال توسعه یافتن است. واقعیت امر اینطور است که اجرام آسمانی در حال جدا کردن خودشان از سه قلمرو هستند، و همچنین سه قلمرو در حال دور و دورتر شدن از مکان اولیه‌‏اش است. در طی ده سال و خرده‌‏ای اخیر، سه قلمرو بی‌‏وقفه در حال انتقال یافتن از کیهان بوده است. همین‌‏طور که این اتفاق می‌‏افتاده است، دانشمندان پی برده‌‏اند که اجرام آسمانی دستخوش تغییر عظیمی شده‌‏اند. ستارگانی که قبلاً وجود نداشت ظاهر شده‌‏اند، اجرام آسمانی‌‏ای که قبلاً وجود نداشت ظاهر شده‌‏اند، و سیستم‌‏های ستاره‌‏ای که پیش‌‏تر وجود نداشت ظاهر شده‌‏اند. بنابراین ستارگان و سیستم‌‏های ستاره‌‏ای که در ابتدا آنجا بودند به کجا رفتند؟ چرا کیهان دستخوش چنین تغییرات بسیار عظیمی شده است؟ آن چیزها در واقع به عنوان بخشی از حرکت سه قلمرو، همین‌‏طور که از کیهان جدا می‌‏شود، پدیدار شده‌‏اند.

آیا وب‌‏سایت PureInsight این را گزارش نکرده است؟ کیهان، سریع‌‏تر از سرعت نور در حال ناپدید شدن در دوردست‌‏ها است، و راه شیری در حال جدا شدن از کیهان است. از آنجا که به نقطه‌‏ای رسیده است که حتی انسان‌‏ها می‌‏توانند این مرحله را ببینند، این معنی را می‌‏دهد که جداسازی به رویه‌‏ای‌‏ترین سطح رسیده است. در آغاز که در حال شروع این بودم، برخی از خدایان به من گفتند، "در آینده، انسان‌‏ها همگی قادر به دیدن چیزهایی که انجام دادی خواهند بود، و در انتها متوجه خواهند شد که تو آن کسی بودی که آنها را انجام داد". به این صورت است چراکه تجلی‌‏هایی معین به تدریج در جایی که من هستم به هم خواهند رسید.

یکبار که جداسازی کامل شود، بُعدهای بیرون از راه شیری حتی وجود نخواهند داشت. انسان‌‏ها [آن] تهیگی را وحشتناک خواهند یافت. ستارگانی که خارج از راه شیری وجود داشتند و تمامی اجرام آسمانی‌‏ای که در همه‌‏جای بیرون راه شیری پراکنده بودند محو خواهند شد. وب‌‏سایت PureInsight گزارش کرد که راه شیری ما، "روح تنها و شبح آواره‌‏ی" کیهان خواهد شد. ممکن است برای شما سوال باشد که، "علت این پدیده چه می‌‏تواند باشد"؟ به نظر می‌‏رسد که مردم—شامل دانشمندان—نسبت به آن بی‌‏تفاوت باشند، اما فقط به خاطر این است که آن را درک نمی‌‏کنند. اگر چنان چیزی در گذشته در کیهان اتفاق افتاده بود، آن‌‏وقت راه شیری دیگر وجود نمی‌‏داشت. اگر [راه شیری] از کیهان جدا می‌‏شد، قادر نمی‌‏بود وجود داشته باشد و متلاشی می‌‏شد. اصلاح فای کیهان و اصلاح دنیای بشری توسط فا در دو گام در حال انجام شدن هستند، بنابراین سه قلمرو باید از کیهان جدا شود. اگر اصلاح فای کیهان کامل شده بود—وهمه‌‏چیز جدید و پاک بود—اما سه قلمرو هنوز بسیار کثیف بود، کیهان را آلوده می‌‏کرد. نمی‌‏شد چنان جای کثیفی را در داخل چنان کیهان شگفت‌‏انگیزی داشت، بنابراین لازم است که انتقال داده شود و جداگانه مورد رسیدگی قرار بگیرد. برای همین است که جدا خواهند شد. ( تشویق) دانشمندان اکنون به آنچه که توصیف کردم پی برده‌‏اند.

مرید: درباره‌‏ی تصحیح حروف چینی در "درباره‌‏ی فای بودا / لون‌‏یو" که بعضی تمرین‌‏کنندگان بر دیوار خود آویزان کرده‌‏اند چه کاری انجام دهیم...؟

معلم: بله، می‌‏توانید نوشته‌‏ی "درباره‌‏ی فای بودا" که بر دیوارتان آویزان کرده‌‏اید را تصحیح کنید. صرفاً تصحیحات را با رنگ مناسب انجام دهید. خوب در اصل، هر روشی می‌‏تواند استفاده شود.

مرید: چگونه می‌‏توانیم به شاگردان جدیدتر در چین کمک کنیم که قدم پیش بگذارند؟

معلم: وقتی به شاگردان جدیدتر می‌‏رسد، نمی‌‏توانید در رابطه با آنها خیلی عجول باشید چراکه آنها نیاز دارند که از میان روندی از رشد دادن درک خود عبور کنند. اگر داوطلبانه پیشنهاد می‌‏کنند که کاری را انجام دهند، آن‌‏وقت به آنها اجازه دهید. اما اگر به‌‏صورت داوطلبانه نمی‌‏خواهند کاری را انجام دهند، فکر نمی‌‏کنم که ما بتوانیم آنها را به انجام کاری وادار کنیم، چراکه آنها هر چه باشد هنوز شاگردان جدیدتر هستند.

مرید: چگونه باید به شرکت‌‏های بزرگ خارج از چین که آماده‌‏ی سرمایه‌‏گذاری کردن در چین هستند نگاه کنیم، و چگونه باید به این موضوع که اعضای خانواده‌‏مان می‌‏خواهند به چین برگردند نگاه کنیم؟

معلم: اگر اعضای خانواده‌‏تان تزکیه نمی‌‏کنند و می‌‏خواهند که به چین برگردند، آن‌‏وقت این اشکالی ندارد. اگر تزکیه‌‏کننده هستید بهتر این است که برنگردید—آیا خودتان را در معرض شکنجه و آزار شدن قرار نمی‌‏دهید؟ به عنوان یک مرید دافا، شما قادر به تحمل این نمی‌‏بودید که آنچه را که مریدان دافا قرار است انجام دهند انجام ندهید، اما اگر آن چیزها را انجام می‌‏دادید شکنجه و آزار می‌‏شدید. و همچنین، در اینجا چیزهایی وجود دارد که باید انجام دهید.

در خصوص بسیاری از شرکت‌‏هایی که در نظر دارند در چین سرمایه‌‏گذاری کنند، در حال حاضر کاری درباره‌‏ی آن انجام ندهید. صرفاً باید واقعیت‌‏ها را روشن کنید و به مردم درباره‌‏ی اینکه دافا در رابطه با چیست و چرا دارد شکنجه و آزار می‌‏شود بگویید. لودگی‌‏های فرومایه و تمام اعمال پست مرتکب‌‏شده توسط حکومت را که در آنها به دروغ‌‏پردازی و افترا زدن مبادرت کردند برملا کنید، سرکوب‌‏گری شیطان را افشا کنید، به مردم دنیا درباره‌‏ی این چیزها بگویید و به آنها کمک کنید که تمام اینها را به‌‏طور واضح ببینند—آن‌‏وقت به هدف خود رسیده‌‏اید. وقتی حقیقت را روشن می‌‏کنید صرفاً در آن سطح درباره‌‏ی امور صحبت کنید و بالاتر از آن نروید. تا آنجا که به بعضی شرکت‌‏هایی مربوط می‌‏شود که می‌‏خواهند در جایی سرمایه‌‏گذاری کنند، اگر فرصتی به دست بیاورید، تمام چیزی که می‌‏توانید بگویید این است: "فقط به خاطر سرمایه‌‏گذاری از سوی شماهاست که گروه پلیدکاران در چین پول [لازم] برای تأمین مالی شکنجه و آزار را دارند. می‌‏توانید درک کنید که وقتی آنها پلیدی‌‏شان را به نمایش می‌‏گذارند چقدر آن ترسناک است، درست است؟ آیا شرکت شما توسط آن مورد تهدید و فشار قرار نگرفته است"؟ در این امر که آیا در آنجا سرمایه‌‏گذاری خواهند کرد یا نه درگیر نخواهیم شد. تمام کاری که می‌‏توانیم انجام دهیم این است که با استفاده از اصولی در یک سطح بسیار سطحی، با آنها صحبت کنیم.

اما فکر می‌‏کنم که با نفع مادی که درست در مقابل آنهاست، برخی افراد مایل به گوش کردن هستند و برخی نیستند، بنابراین تمرکز، بر این موضوع نیست. تمرکز بر این است که به افراد بگوییم که چرا فالون گونگ در حال شکنجه و آزار شدن است و شکنجه‌‏گران چگونه شرور هستند، و این کافی خواهد بود. یکبار که افراد بتوانند آن چیزهای شریرانه را به‌‏وضوح ببینند، این، عناصر سمیِ تبلیغات صورت‌‏گرفته توسط رسانه‌‏های افتراآمیز حکومت کمونیستی چین را از ذهنشان خواهد زدود. این یعنی که آن افراد را نجات داده‌‏اید، و همین یک عمل آنها را قادر ساخت که موفق به راه یافتن به مرحله بعدی شوند. وگرنه هنگامی که اصلاح دنیای بشری توسط فا وارد می‌‏شود و آن گونگ قدرتمند می‌‏آید... اصلاح فا استانداردهایی دارد، و در آن نقطه آنها قطعاً هیچ فرصت دیگری برای فهمیدن [حقیقت] نخواهند داشت. استانداردها از بالاترین تا پایین‌‏ترین مکان در کیهان برقرار هستند. یک موجود در آن لحظه هر طور که باشد، همان خواهد بود، و همه چیز در سریع‌‏ترین زمان مورد رسیدگی قرار می‌‏گیرد. آنهایی که باید دور ریخته شوند دور ریخته خواهند شد، آنهایی که باید بمانند خواهند ماند، آنهایی که باید ترفیع یابند ترفیع خواهند یافت، و آنهایی که باید تنزل یابند تنزل خواهند یافت. در یک آن تمام است. هر چه که در ذهن یک موجود است تعیین می‌‏کند که او [یا موقعیت او] چیست، بنابراین در آن نقطه هیچ فرصت دیگری نخواهد بود. اگر فردی سم آن دسته‌‏ی فرومایه و پلید را پاک کرده باشد، آن‌‏وقت او آن مرحله را خواهد گذراند. بنابراین حداقلش این است که قادر خواهد بود شاهد تغییراتی که در آینده اتفاق می‌‏افتد باشد.

مرید: من مرید کوچکی از تایوان هستم. از طرف مریدان کوچک تایوان، مایلم به استاد یک گل لوتوس هدیه کنم. (استاد لبخند می‌‏زند) (حضار لبخند زده و تشویق می‌‏کنند) ما از استاد باعظمت‌‏مان تشکر می‌‏کنیم.

معلم: متشکرم. این گل لوتوس کوچک واقعاً زیبا درست شده است. ( تشویق) این نوعی از ملاحظه و تفکری است که مریدان دافا در روشنگری حقیقت گذاشته‌‏اند. واقعاً سخت کار کرده‌‏اید و به ایده‌‏های بسیار زیادی برای نجات مردم رسیده‌‏اید. نجات مردم امروز واقعاً سخت است. [به نظر می‌‏رسد که انگار] فقط اگر آنچه که به آنها می‌‏گویید هم‌‏راستا با ایده‌‏هایشان باشد گوش خواهند کرد، و فقط اگر با آنها به طریقی که دوست داشته باشند صحبت کنید گوش خواهند کرد. به بیانی، اگر بخواهید که نجاتشان دهید، برای اینکه این کار را کنید شرطهایی دارند. (معلم لبخند می‌‏زند)

مرید: استاد، یکی از اعضای خانواده‌‏ی من تمرین می‌‏کند، و می‌‏گوید که خاص است. او افکار درست نمی‌‏فرستد و حقیقت را آشکار نمی‌‏کند، و به‌‏ندرت غیر از جوآن فالون، فا را مطالعه می‌‏کند. در حال حاضر در دوره‌‏ی اصلاح فا، ما با انواع پروژه‌‏ها مشغول هستیم. اگر من وقت زیادی را صرف کمک به او کنم، برایم سخت می‌‏شود که برای چیزهای دیگر زمان کافی بگذارم.

معلم: درست است. اگر او یک شاگرد جدیدتر است، آن‌‏وقت باید او را کمی درک کنید. اگر او یک شاگرد باسابقه است، آن‌‏وقت قطعاً در اشتباه است. تا آنجا که مربوط به این می‌‏شود که چگونه به او کمک کنید، روش ویژه‌‏ای برای این کار نیست. نگاهی کنید که ببینید در کجا خارج از مسیر است و راه کار مناسب را برای پرداختن به آن پیش بگیرید. مانع موجود در ذهن او را خارج کنید و وابستگی‌‏اش را بیابید.

مرید: چگونه به طور واقعی نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن را در هم بشکنیم، به ورای خودخواهی حرکت کنیم، و مریدان واقعی اصلاح فا شویم؟

معلم: کیهان در گذشته بر مبنای خودخواهی بود. برای مثال بشر را در نظر بگیریم: وقتی به لحظات حیاتی می‌‏رسید واقعاً بقیه اصلاً برایش مهم نبودند. وقتی من اصلاح فا را شروع کردم، بعضی خدایان به من گفتند، "تو تنها کسی هستی که خود را در امور دیگران درگیر می‌‏کنی". می‌‏دانم، شما باور این را سخت می‌‏یابید، چون شما موجودات نوع‌‏دوستی خلق‌‏شده توسط دافا هستید که در اصلاح فا نقش‌‏هایی دارید و واقعاً روشن و آگاه شده‌‏اید. اگر من آن کار را نمی‌‏کردم، با پایان تاریخ، تمام حیات‌‏ها خاتمه می‌‏یافتند. وقتی موجودی در انجام کارها نسبت به دیگران باملاحظه است و در آن روند، شکیبایی نشان می‌‏دهد، علتش این است که نقطه‌‏ی شروعش عاری از خود است.

وقتی تزکیه‌‏کنندگان دافا در خودشان خودخواهی می‌‏یابند، باید به تدریج برای غلبه به آن کار کنند. آگاه شدن به آن به این معنی است که در تزکیه قدم دیگری به جلو برداشته‌‏اید، چراکه یک غیرتمرین‌‏کننده نمی‌‏تواند به آن آگاه شود و به ذهنش خطور نمی‌‏کند که درباره‌‏ی این فکر کند که خودخواه هست یا نیست. فقط تزکیه‌‏کنندگان، بررسی کردن خود و نگاه به درون را به تمرین می‌‏گذارند.

مرید: مریدان دافا از فوشون به شما درود می‌‏فرستند. (استاد می‌‏گوید "متشکرم".) من شخصیت آرام‌‏کاری دارم. به طور عادی وقتی کار می‌‏کنم کند هستم و غالباً برای آن مورد انتقاد قرار می‌‏گیرم. آیا نیاز دارم که وقتی در حال انجام کار هستم روش‌‏هایم را تغییر دهم؟

معلم: واقعاً افرادی هستند که شخصیتی آرام‌‏کار دارند. می‌‏دانم که من شخصیت تندکاری دارم، هر کاری را بسیار بسیار سریع انجام می‌‏دهم. اگر بگویید که چیزی لازم است انجام شود، قبل از اینکه دیگران حتی آماده باشند من بیرون  در خواهم بود. ( استاد آرام می‌‏خندد) ( تشویق) طور دیگری بیان کنیم، من این تندکاری را پرورش داده‌‏ام، و در هر چیزی که انجام می‌‏دهم عجله و عجله می‌‏کنم. البته، این را نمی‌‏گویم که یک شخصیت آرام‌‏کار خوب نیست. بعضی افراد صرفاً عادت کرده‌‏اند که کارها را به آن صورت انجام دهند. اما فکر می‌‏کنم بهتر باشد که وقتی به نجات مردم می‌‏رسد بتوانیم کمی سریع‌‏تر باشیم. ( استاد لبخند می‌‏زند) (حضار می‌‏خندند و تشویق می‌‏کنند) اما اینطور نیست که مجبورید شخصیت خود را تغییر دهید.

این  طوری است که موجودات در کیهان هستند. هر کسی متفاوت است: برخی آهسته‌‏اند در حالی که دیگران سریع‌‏اند، و برخی دلواپس‌‏اند در حالی که دیگران متعادل‌‏اند. در رابطه با بعضی‌‏ها، آنها صرفاً در رابطه با هر کاری که انجام می‌‏دهند آرام‌‏کار هستند، و این را نمی‌‏توان یک وابستگی نامید. به هر حال، در موضوعات نجات مردم و چیزهایی که مریدان دافا باید انجام دهند باید شتاب کنید.  فکر نمی‌‏کنم که این کاری به شخصیت شما داشته باشد. هر قدر هم که شخصیت‌‏تان کند باشد باید بدانید که معنی "عجله کردن" چیست.

مرید: من یک مرید جدیدتر هستم. من خیلی دلواپس به‌‏خوبی پیمودن مسیر اصلاح فا هستم، اما مطمئن نیستم، آیا این یک وابستگی است؟ چگونه تشخیص دهم؟

معلم: شما شاگردی هستید که اخیراً فا را به دست آورده‌‏اید، بنابراین بیش از حد دلواپس نباشید. در خصوص بسیاری از چیزها نمی‌‏توان همان الزامات شاگردان باسابقه را از شما انتظار داشت. اما واقعاً برخی شاگردان جدیدتر هستند که جداً خوب در حال عمل کردن بوده‌‏اند. آنها عمیقاً درگیر انجام کارهایی برای دافا هستند و در حال انجام کارهایی هستند که مریدان دافا لازم است انجام دهند. واقعاً خارق‌‏العاده هستند. گاهی واقعاً فکر می‌‏کنم که این افراد که دیرتر وارد شده‌‏اند ظرفیت بیداری عظیمی دارند. تزکیه از رشد قدم به قدم تشکیل می‌‏شود، و واقع‌‏بینانه نیست که انتظار داشت یک‌‏دفعه به یک سطح بالا پرواز کنید و مثل شاگردان باسابقه باشید، چراکه آنها نیز از طریق تزکیه و رشد قدم به قدم به جایی که هستند رسیدند. حالا که فا را به دست آورده‌‏اید هیچ چیزی برای نگرانی ندارید. فقط بروید و به‌‏طور سیستماتیک آنچه را که لازم است انجام شود انجام دهید، و آنچه را که مریدان دافا باید انجام دهند انجام دهید—در خصوص چیزها تا آنجایی که درکتان شما را می‌‏برد بروید. هیچ یک از اینها اشکالی ندارد.

مرید: آیا ممکن است استاد توضیح دهند که اگر مریدان دافا در هماهنگی و همکاری‌‏شان به خوبی عمل کنند چه تأثیری بر روی کارمان خواهد داشت، و اگر آنها را خیلی خوب انجام ندهیم نتیجه چه خواهد بود؟

معلم: اگر به‌‏خوبی هماهنگی و همکاری نکنید شیطان سوءاستفاده کرده و باعث دردسر می‌‏شود. در خصوص بسیاری از چیزهای اصلاح فا، اینطور نیست که هیچ راهی برای انجام آنها نیست. هر قدر هم که آن سخت باشد مسیری برای شما وجود دارد که آن را در پیش بگیرید، اگرچه مسیری نسبتاً باریک است. شما باید به طور صحیح در آن مسیر عازم شوید، و عملی نخواهد بود که حتی اندکی کوتاهی داشته باشید یا اندکی منحرف شوید. به هر جهت، مسیری برای شما وجود دارد. به بیان دیگر، نیاز دارید که به طور صحیحی در آن عازم شوید. اگر اینطور عمل نکنید، شیطانی که در حال حاضر وجود دارد از آن سوءاستفاده کرده و ایجاد دردسر خواهد کرد. در واقع آنچه که الان درباره‌‏اش صحبت می‌‏کردم موضوع اعتباربخشیدن به خود در مقابل اعتباربخشیدن به فا در زمانی است که با هم بر روی چیزی کار می‌‏کنید—موضوع این است.

وقتی همه در حال گفتگو درباره‌‏ی چیزی هستند، ممکن است به خاطر اینکه فردی با نظر شما مخالفتی مطرح می‌‏کند به هم بریزید، اما اگر هیچ کسی مخالفتی مطرح نکند و هر کسی بگوید که، "این ایده‌‏ی نسبتاً خوبی است، و آن یکی هم بد نیست"—تا اینکه هیچ کسی نرنجد—می‌‏گویم که این شاگردان نسبت به دافا یا تزکیه‌‏ی خودشان خیلی مسئول نیستند. آنها جرئت روبرو شدن با تضادی را ندارند و جرئت این را ندارند که به طور مستقیم به چیزها بپردازند، و جرئت نمی‌‏کنند وقتی مشکلی را می‌‏بینند درباره‌‏اش صحبت کنند. این زیادی به "خود" وابسته‌‏بودن است، و این خودخواهی است. اگر شما به مسئله‌‏ای بدون وابستگی به خود بپردازید و به‌‏طور آرام نظراتی را درباره‌‏ی چگونگی خوب پرداختن به مسئله پیش بکشید، فکر نمی‌‏کنم دیگران موقع شنیدن آن احساس ناراحتی داشته باشند، چراکه دارید آن را برای فا انجام می‌‏دهید. این یک نکته.

نکته‌‏ی دیگر این است که اگر پیشنهاد فردی رد شود و آن فرد احساس به‌‏هم‌‏ریختگی کند، آن‌‏وقت او واقعاً مشکل دارد. معمولاً تنها زمانی که گفتگوها درباره‌‏ی موضوعات اعتباربخشی به دافا از مسیر خارج می‌‏شوند زمانی است که یک وابستگی به خود برانگیخته شده است. بروید و به دقت تماشا کنید—اگر باور نمی‌‏کنید، وقتی اینجا را ترک می‌‏کنید و به خانه می‌‏روید به دقت حواس‌‏تان به آن باشد. وقتی در حال صحبت بر روی چیزی هستید، نگاه کنید که چه کسی دارد بحث را از مسیر خارج می‌‏کند، و آن فردی که در حال انجام آن است مطمئناً مشکل دارد. (حضار می‌‏خندند و تشویق می‌‏کنند) آن فردی که از موضوع خارج می‌‏شود به "خود" وابسته است، یا وقتی که نظراتش به چالش کشیده می‌‏شود، واداشته شده توسط یک ذهنیت بشری، به هم می‌‏ریزد و کارهای دافا را کنار می‌‏گذارد. در آن زمان‌‏ها او توسط شیطان مورد سوءاستفاده قرار خواهد گرفت—همان‌‏طور که بحث می‌‏کند از موضوع اولیه بیشتر و بیشتر منحرف خواهد شد، و شیطان از او سوءاستفاده خواهد کرد. در آن نقطه او بیشتر و بیشتر به هم می‌‏ریزد، و هر چه بیشتر به هم بریزد، ذهنیت بشری‌‏اش در واقع بیشتر توسط شیطان تشدید می‌‏شود و او کمتر در یک وضعیت تزکیه است، بنابراین شیطان حتی بیشتر سوءاستفاده خواهد کرد. فکر می‌‏کنید یک درک پلید، یا "روشن‌‏بینی" در امتداد یک مسیر شیطانی، از کجا می‌‏آید؟ آیا این جایی نیست که از آن می‌‏آیند؟ شیطان از وابستگی‌‏های او سوءاستفاده کرده و کاری می‌‏کند که افکار دروغین در ذهن او نمایان شوند، اما او آنها را واقعی در نظر می‌‏گیرد و فکر می‌‏کند که آنها کاملاً مستدل و معقول هستند. او فکر می‌‏کند، "هیچ کدام از شما مرا نمی‌‏فهمید، و بعد از تمام این حرف‌‏ها، سطح تزکیه‌‏ی شما به بالایی من نیست، و هیچ کدام از شما فا را به خوبی من نمی‌‏فهمید". ( استاد آرام می‌‏خندد) آخرش این می‌‏شود.

مرید: تلاش‌‏های مریدان دافا در شهر نیویورک وضعیت را بسیار تغییر داده است، و بسیاری از افراد عادی توسط آنچه که در نمایش‌‏های ضدشکنجه‌‏ی ما دیده‌‏اند تحت تأثیر قرار گرفته‌‏اند. اما غربی‌‏های بیشتر و بیشتری به ما گفته‌‏اند که در حال دیدن تعداد خیلی زیادی از آن تصاویر هولناک هستند، و باعث شده است که همدردی‌‏شان با ما را از دست بدهند. آیا لطفاً ممکن است که استاد ما را در این خصوص روشن کنند؟

معلم: شاید آنها بگویند که نمایش‌‏های ضدشکنجه‌‏ای که برای روشنگری حقیقت برگزار می‌‏کنید بیش از حد شوکه‌‏کننده هستند، اما چیزی که می‌‏توانم به شما بگویم این است که اعمال شما مثبت است، و انرژی، صالح و نیک‌‏خواهانه است، بنابراین مطلقاً مردم را به هیچ طریق منفی‌‏ای شوکه نخواهد کرد. در عوض، ناراحتی‌‏ای که بعضی افراد احساس می‌‏کنند باید توسط افکار بدی که در ذهن آن افراد است سبب شده باشد. آیا مردم، آن تصویر گرافیکی مصلوب شدن عیسی را همه جا آویزان نمی‌‏کنند، که دست‌‏ها و پاهای او با میخ سوراخ شده‌‏اند و از آنها خون می‌‏آید؟ آیا مردم برای صدها یا هزاران سال در حال مشاهده‌‏ی آن تصویر نبوده‌‏اند؟ بنابراین مسئله در آنچه که ارائه شده است نیست. آیا مریدان دافا در شکنجه و آزار تحت محنت‌‏های مشابهی قرار نگرفته‌‏اند؟ شما در حال استفاده از هنر برای به تصویر کشیدن اعمال شیطانی نیستید، شما در حال نجات مردم هستید. باید دلیلی وجود داشته باشد که چرا بعضی افراد واکنش‌‏های منفی دارند، باید مشکلاتی در خصوص وضعیت ذهنی‌‏شان وجود داشته باشد. شاید شیطان در حال کنترل کردن ذهن آنهاست، یا اگر نه، آن‌‏وقت اینطور است که پنداشت‌‏هایشان درست نیست. حتی افرادی که با مریدان دافا همدردی می‌‏کنند پنداشت‌‏هایی دارند که از اجتماع عادی بیرون آمده است، و از لحاظ درک، آنها ممکن است به خاطر آن، احساس راحتی نداشته باشند. ولی نگران نباشید، این را می‌‏توان با کمی توضیح عمقی‌‏تر حل و فصل کرد.

یک انسان می‌‏تواند پنداشت‌‏های مختلفی در دنیا شکل دهد. بعضی افراد فکر می‌‏کنند غذای تند خوب است، بعضی‌‏ها فکر می‌‏کنند غذای شور خوب است، بعضی‌‏ها غذای شیرین را دوست دارند، و بعضی‌‏ها ملایم را می‌‏پسندند. آنها همه گرایش‌‏هایی ساخته‌‏ی خود فرد هستند. حتی اگر یک کمدی در منهتن اجرا شود، هنوز انبوهی از افراد خواهند بود که از آن خوش‌‏شان نیامده و انتقاد خواهند کرد. این طوری است که انسان‌‏ها هستند. افرادی در هر دو طرف وجود دارند، مثبت و منفی، و انسان‌‏ها صرفاً درون اصل تولید متقابل و بازداری متقابل زندگی می‌‏کنند. نمی‌‏توانند همگی یک‌‏طور باشند. شاید افراد بیشتری در بیرون وجود داشته باشند که فکر می‌‏کنند نمایش‌‏های ضدشکنجه خوب هستند، فقط اینکه آن را بیان نکرده باشند. دیگر نمی‌‏توانیم به قیمت نجات افراد خوب، برای همسازی با آنهایی که موانع بسیاری در ذهن خود دارند به سازش‌‏کاری ادامه دهیم. ما در حال نجات مردم دنیا هستیم. بعضی‌‏ها نمی‌‏توانند دیدن این چیزها را تحمل کنند، اما افراد بیشتری هستند که می‌‏توانند، و تحت تأثیر قرار می‌‏گیرند، بیدار می‌‏شوند، و نجات می‌‏یابند. ( تشویق)

اگر فردی فکر می‌‏کند که نمی‌‏تواند آن را تحمل کند، خوب، بیایید درباره‌‏اش فکر کنیم. با چنان میدان صالحی و با افشا شدن شیطان به آن صریحی، و اینکه تمام آنچه که نشان داده می‌‏شود در واقع در زندگی واقعی در حال اتفاق افتادن است، با این‌‏حال شخصی وجود دارد که هنوز موضوعات نظیر آن را مطرح می‌‏کند، آن‌‏وقت آیا آن فرد مشکل ندارد؟ مطمئناً دارد. هر قدر که سخت کار کنید و هر قدر که در روشنگری حقیقت [تلاش] صرف کنید، بگذارید به شما بگویم، همیشه افرادی در این دنیا خواهند بود که نمی‌‏توانید نجاتشان دهید. همیشه قسمتی خواهد بود که نمی‌‏تواند نجات پیدا کند. نمی‌‏توانیم به خاطر آن افراد دلسرد شویم یا روحیه‌‏ی خود را ببازیم. ما چگونه می‌‏توانیم تحت تأثیر هر چیزی که بعضی افراد ممکن است بگویند قرار گرفته و در نتیجه با آن همراه شویم؟ اینجا هستیم که مردم را تغییر دهیم، نه اینکه آنها ما را تغییر دهند. ( تشویق)

هر چیزی که داریم به مردم می‌‏دهیم شگفت‌‏انگیز است، و داریم مردم را نجات می‌‏دهیم. نمی‌‏توانیم برای همسازی با آنهایی که دیگر خوب نیستند و برای نجات مردم ایجاد مانع می‌‏کنند سازش‌‏کاری کنیم، منجر به این شویم که افراد خوب نجات نیابند. البته، وقتی درباره‌‏ی آنهایی صحبت می‌‏کنیم که دیگر خوب نیستند، آنها لزوماً به طور کامل بد نیستند، و شاید آن توسط پنداشت‌‏هایشان سبب شده باشد. اما باید وقتی به این می‌‏رسد متوجه و معقول بمانید. توسط آن تعداد کم از افراد به نوسان در نیایید و تحت تأثیر مردم قرار نگیرید. باید در ذهنتان درباره‌‏ی اینکه چه انجام می‌‏دهید بسیار روشن باشید: شما در حال نجات مردم هستید، درحال انجام صالح‌‏ترین و باعظمت‌‏ترین کار هستید! ( تشویق) شاگردان ما در فراهم آوردن نمایش‌‏های ضدشکنجه، چنان رنج‌‏های بزرگی را بر خود هموار کرده‌‏اند و به مشقت و سختی بسیار زیادی غلبه کرده‌‏اند. این کار کوچکی نیست.

نکته‌‏ی کلیدی در اصل این است که خود ما هشیار و متوجه باشیم. ما باید با قدرتِ مجاب‌‏سازی عمل کنیم، نه با ترسویی یا تردید و دودلی. شما نمی‌‏توانید این واقعیت را ببینید که موجوداتی هستید که جاده‌‏ی خدا شدن را می‌‏پیمایید. ( تشویق) پس شما با افراد عادی فرق دارید و نمی‌‏توانید توسط آنها تحت تأثیر قرار بگیرید. خدایان همگی برای آنچه که در منهتن انجام می‌‏دهید شما را تحسین می‌‏کنند، به طور واقعی شما را تحسین می‌‏کنند. خواه خدایانی باشند که در حال ایفای نقشی مثبت هستند یا آنهایی که در حال ایفای نقش منفی هستند، همگی آنها شما را تحسین می‌‏کنند. مردم دنیا هم همینطورند. ارزش‌‏های جهانی در خصوص اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی پلید تغییر نکرده است.

مرید: آیا وقتی به کار دافایی می‌‏رسد که در اصلاح فا انجام می‌‏دهیم موضوع اولویت مطرح است؟ اگر بعضی شاگردان به خاطر ملیت یا زبان مادری‌‏شان بخواهند کار دافایی که به ملیت یا زبان خاصی مرتبط است انجام دهند، آیا آنها نباید در حال حاضر آن را کنار گذاشته و بر روی کار دافای در دست انجام تمرکز کنند؟

معلم: اشتباه نیست که بخواهند کار دافای مرتبط با ملیت یا زبان خود را انجام دهند. استاد نمی‌‏تواند به شما پاسخ‌‏های مشخصی در رابطه با این پرسش‌‏ها بدهد، چراکه هر شاگرد در حال انجام اموری برای روشنگری حقیقت و نجات موجودات ذی‌‏شعور است. شاید آن افراد کارهایی داشته باشند که باید انجام دهند. اما وقتی لازم است که به صورت گروهی بر روی چیزی کار کنید، مریدان دافا نیاز دارند که به خوبی همکاری کنند.

مرید: سوالی دارم. کمی قبل گفتید که وقتی شکنجه و آزار تمام شود همه‌‏چیز ثابت خواهد بود. مایلم بپرسم آیا افراد عادی‌‏ای که هنوز فریب خورده‌‏اند فرصت دیگری خواهند داشت؟

معلم: یک موجود هر چیزی که سرش حاوی آن باشد خواهد بود، و هم برای موجودی که باید از بین برده شود و هم موجودی که باید چیزها برای او به خوبی خاتمه یابند، آن در یک گذر بلافاصله تمام خواهد شد. بعضی افراد ممکن است بگویند که صرفاً به حزب سیاسی معینی اعتقاد دارند یا اینکه صرفاً می‌‏خواهند برای آن حزب کار کنند. اگر قانون کیهان آن حزب را خوب در نظر بگیرد، آن‌‏وقت آنها وقتی آن لحظه‌‏ی آنی می‌‏آید نگه داشته خواهند شد؛ اگر قانون کیهان آن حزب را پلید در نظر بگیرد، آن‌‏وقت وقتی آن لحظه بیاید پاکسازی خواهند شد. در آن نقطه، روشنگری واقعیت‌‏ها دیگر وجود نخواهد داشت و دادن فرصت‌‏های اضافه به افراد که به درک‌‏هایی برسند دیگر وجود نخواهد داشت. در آن نقطه دیگر چنان چیزهایی وجود نخواهد داشت، و مردم عضوی از هر آنچه که در بردارند خواهند بود و به عنوان عنصری از آن دیده خواهند شد. یک شخص بخشی از هر آنچه که سرش حاوی آن است خواهد بود، و همه چیز در یک چشم به هم زدن تمام خواهد شد.

مرید: ما اغلب در رژه‌‏های عمومی در ایالات متحده شرکت می‌‏کنیم و به خوبی توسط بسیاری از گروه‌‏ها مورد استقبال قرار گرفته‌‏ایم. آیا ممکن است که استاد به ما بگویند که چگونه می‌‏توانیم در حالی که تا بیشترین حد با روش افراد عادی مطابقت داریم به مردم کمک کنیم که بیایند درباره‌‏ی دافا بدانند؟ وقتی ما اختلاف‌‏هایی داریم، آیا باید آنها را برای گفتگوی خودمان کنار بگذاریم یا به استاد گزارش کنیم؟ (حضار می‌‏خندند)

معلم: وقتی با مشکلات روبرو می‌‏شوید باید با هم روی آنها صحبت کنید چراکه شما در حال تزکیه هستید. نمی‌‏تواند اینطور باشد که هر وقت مشکلی دارید، از استاد بخواهید که برود تزکیه کند. (حضار می‌‏خندند و تشویق می‌‏کنند) آیا درست نیست؟ پس وقتی با مشکلات روبرو می‌‏شوید باید دریابید که چگونه باید به آنها بپردازید، و خواه به آن چالش‌‏ها غلبه کرده یا آنها را با توافق بر سر راه‌‏حلی حل و فصل کنید، آنها فرصت‌‏هایی برای شما هستند که تقوای عظیم بنا کنید. آن روند در واقع روندی از پخته شدن، [روندی] از حرکت به سمت آینده است، و روندی از قدم‌‏هایی است که در جاده‌‏ی خدا شدن برمی‌‏دارید. ( تشویق) قطعاً نباید چیزهای خاص را برای استاد کنار بگذارید. (حضار می‌‏خندند)

پس چگونه باید به تمام موجودات کمک کنید که بیایند دافا را بشناسند؟ وقتی واقعیت‌‏ها را روشن کرده باشید و واقعاً به افراد کمک کرده باشید که شکنجه و آزار را درک کرده و بدانند که دافا چیز مثبتی است، همین به اندازه‌‏ی کافی خوب است. اگر فردی فکر کند که فالون گونگ واقعاً خوب است و به دانستن بیشتر درباره‌‏ی فالون گونگ ابراز تمایل کند، آن‌‏وقت می‌‏توانید در یک سطح بی‌‏نهایت پایه‌‏ای به او توضیح دهید که فالون گونگ از تمرین‌‏کنندگان خود می‌‏خواهد که خوب باشند، و در انتها می‌‏توانید به او بگویید که ما تلاش داریم که افراد بهتر و بهتری شویم و به کمال معنوی برسیم. این تمام چیزی است که می‌‏توانید به او بگویید، و نمی‌‏توانید از این فراتر بروید. اگر به او شروع به گفتن چیزها در سطوح بالاتر می‌‏کردید او را می‌‏ترساندید.

و قلمروی فکر افراد متفاوت است. برای مثال، اگر به یک بچه‌‏ی کلاس اول درس دانشگاه را می‌‏دادید، او از رفتن به مدرسه سر باز می‌‏زد و دیگر به کلاس نمی‌‏رفت. ( تشویق) شما از طریق تزکیه، قدم به قدم به قلمروها و سطوح فعلی‌‏تان رسیده‌‏اید، و اگر بخواهید که همه چیز را یک‌‏دفعه به او بگویید، درست مثل این است که بخواهید او را در یک آن از یک فرد عادی بودن به جایی که هستید بالا ببرید. ( استاد آرام می‌‏خندد) حتی من، استادتان، این کار را انجام نمی‌‏دهم. (حضار می‌‏خندند) من می‌‏توانم کاری کنم که یک موجود، بعد از اینکه از تمام عوامل سطح پایین رها می‌‏شود، به سطحی با هر ارتفاعی برسد، و می‌‏توانم موجوداتی در هر ارتفاعی را به وجود بیاورم. اما اگر بخواهید یک موجود سطح پایین، چیزها در چنان سطوح بالایی را بفهمد، در شرایط عادی آن موجود نمی‌‏تواند آن را اداره کند. بنابراین افراد باید قدم به قدم درک کنند. چرا از شما می‌‏خواهم که درباره‌‏ی چیزها در سطوح بالا صحبت نکنید؟ چرا از شما می‌‏خواهم که معقولانه واقعیت‌‏ها را روشن کنید؟ علتش این است. بنابراین وقتی بعضی از شاگردان کاملاً معقول نبوده و وقتی که واقعیت‌‏ها را روشن می‌‏کنند فوراً درباره‌‏ی چیزها در سطوح خیلی بالا صحبت می‌‏کنند، و وقتی که حتی با مأموران حکومت درباره‌‏ی این صحبت می‌‏کنند که خدایان چنین‌‏اند و چنان‌‏اند و به آنها می‌‏گویند که استادشان فلان‌‏کس است (حضار می‌‏خندند)، مردم فکر می‌‏کنند که پرت و پلا می‌‏گویید. (حضار می‌‏خندند) این طرز روشن کردن واقعیت‌‏ها نیست. درک یک تزکیه‌‏کننده قدم به قدم از طریق تزکیه حاصل شده است، و به طور کلی اگر بخواهید که افراد فوراً چیزها را در چنان سطوح بالایی درک کنند آنها فهم آن را بسیار سخت خواهند یافت. اگر نتوانند آن را درک کنند، آن‌‏وقت تأثیر عکس گذاشته و در اصل، تأثیر زیان‌‏باری خواهد داشت.

مرید: در طول دو سال گذشته در سندیگویِ کالیفرنیا بعضی از شاگردان جدید وارد راه شده‌‏اند و فا را کسب کرده‌‏اند، و افراد مقدر هر هفته برای یادگیری تمرین می‌‏آیند. بعضی از آن شاگردان جدید کاملاً توانا هستند و شرایط لازم این را دارند که در پروژه‌‏های مربوط به اعتباربخشی به فا درگیر شوند. آیا می‌‏باید آنها را مستقیماً به انجام سه کار ببریم یا از آنها بخواهیم که فقط فا را مطالعه کرده و تمرینات را انجام دهند، و بعدها آنها را در پروژه‌‏های مربوط به اعتباربخشی به فا درگیر کنیم؟

معلم: می‌‏توانم ببینم که شما خیلی دست‌‏تنها هستید و نگرانید که شاگردان جدید توانایی را درگیر کنید. اما هنوز فکر می‌‏کنم که بهتر است شتاب نکرد. چرا اینطور است؟ زیرا وقتی شاگردان باسابقه با هم درباره‌‏ی چیزها صحبت می‌‏کنند و در آن وضعیتی هستند که خیلی دقت ندارند که چطور به نظر می‌‏آیند، شاگردان جدید را خواهد ترساند. [به خاطر] انرژی شما، هر چند کلمات‌‏تان ممکن است قوی نباشند، به نظر آنها قوی هستند. و گرچه ممکن است صدایتان را بالا نبرده باشید، برای آنها مثل رعد به نظر می‌‏رسد. (حضار می‌‏خندند) واقعاً برایشان اینطور احساس می‌‏شود. پس باید منتظر بمانید و تا زمانی که سطح معینی از درک و شناخت را به دست آورده باشند، و فرصتی داشته باشند که تدریجاً رشد کنند، شاگردان جدید را درگیر نکنید—دست کم تا زمانی که دید عمیق‌‏تری نسبت به دافا داشته باشند. به این صورت، منجر به این نخواهد شد که به علت عدم درک چیزی، از تزکیه دست بکشند.

مرید: از همان زمانی که شکنجه و آزار شروع شد وقتم با دوره‌‏های انجمن تحقیقاتی‌‏ام گرفته شده است و زمان برای هیچ چیز دیگری نداشته‌‏ام. زمان زیادی برای کار دافا نداشته‌‏ام و مطمئناً ۱۰۰% وقتم را وقف کار دافا نکرده‌‏ام. آیا به سطحی که قرار است خواهم رسید؟

معلم: اگر شغلتان واقعاً دست و بال شما را بند کرده است مشکلی نیست. همین‌‏طور که شغلتان را به خوبی انجام می‌‏دهید، برای مطالعه‌‏ی فا زمان گذاشته و از هر فرصتی که به دست می‌‏آورید برای انجام کارهایی که مریدان دافا باید انجام دهند استفاده کنید، نظیر روشنگری حقیقت. همیشه زمان‌‏های پرمشغله و زمان‌‏های نه‌‏چندان پرمشغله وجود خواهد داشت، و نمی‌‏تواند اینطور باشد که همه با هم مشغول باشند یا همه با هم مشغول نباشند. در همان حال که عده‌‏ای مشغول هستند عده‌‏ای سرشان شلوغ نیست. به هر حال، برای یک تزکیه‌‏کننده هیچ‌‏چیز برای همیشه ثابت نیست. خواه در این لحظه مشغول باشید یا نه، صرفاً آنچه را که قرار است، انجام دهید، و همین‌‏طور که زمان سپری می‌‏شود همه چیز ممکن است تغییر کند. بنابراین این چیزی است که فکر می‌‏کنم: مشغول بودن را بهانه‌‏ای برای خودتان قرار ندهید که هیچ‌‏کاری انجام نداده یا در مطالعه‌‏ی فا کم‌‏کاری کنید. و افرادی هستند که وقتی سرشان شلوغ است واقعاً نگران می‌‏شوند، و این هم عملی نیست. آنچه را که بر مبنای وضعیت‌‏تان می‌‏توانید، انجام دهید.

آنچه اکنون گفتم برای روشنگری واقعیت‌‏ها در منهتن نیز صدق می‌‏کند. آنهایی که توانایی آن را دارند و شرایطشان به آنها اجازه می‌‏دهد که بیایند می‌‏توانند بیایند، و آنهایی که شرایطشان به آنها اجازه‌‏ی آمدن نمی‌‏دهد نباید بیایند. اینطور نیست که تمام شما مجبورید که امور را به یک صورت انجام دهید. وقتی تمام شما در حال انجام امور از قلبتان باشید، آن‌‏وقت آن واقعی است. استاد هرگز به شما دستور نداده است که هیچ کاری را انجام دهید. تمام کاری که انجام داده‌‏ام گفتن این به شماست که چه باید کنید، و بعضی از شاگردان می‌‏روند و آن را انجام می‌‏دهند. صرفاً آنچه که یک مرید دافا باید انجام دهد را بر اساس وضعیت‌‏تان و توانایی‌‏تان برای انجام آن انجام دهید. عملی نیست که وقتی وضعیت‌‏تان اجازه نمی‌‏دهد چیزها را به زور انجام دهید. اگر این کار را کنید، هم در زندگی روزانه‌‏تان و هم در تزکیه‌‏تان مشکل به بار خواهید آورد، و این خوب نیست.

مرید: مریدان دافا در ترکیه به شما درود می‌‏فرستند. چه هنگام ممکن است که مایل به دیدار از ترکیه باشید؟ درباره‌‏ی ترکیه چه فکر می‌‏کنید؟

معلم: بخش اصلی جمعیت هر یک از ملت‌‏ها برای دافا آمدند، بنابراین نمی‌‏خواهم که همان‌‏طور که دافا اشاعه می‌‏یابد هیچ ملتی را جا بگذارم. و برای همین است که از شما می‌‏خواهم که بروید واقعیت‌‏ها را روشن کنید. مریدان دافا در مناطق مختلف واقعاً باید چیزهایی که باید انجام شوند را به خوبی انجام دهند. موجودات ذی‌‏شعور منتظر شما هستند.

در مورد اینکه چه وقت از ترکیه دیدن خواهم کرد، قطعاً وقتی فرصت پیش بیاید خواهم رفت. ( تشویق) در آینده به هر گوشه‌‏ی جهان سفر خواهم کرد ( تشویق پرشور)، چراکه باید از هر شخصی که شما به هنگام روشن کردن حقیقت نجاتش داده‌‏اید مراقبت کنم.

مرید: بعضی از هم‌‏تمرین‌‏کنندگان را دیده‌‏ام که، بعد از بازی کردن نقش پلیس‌‏های پلید در نمایش‌‏های ضدشکنجه به دفعات زیاد، نسبت به قبل سرشت اهریمنی بیشتری را به نمایش می‌‏گذارند. آیا ارتباطی وجود دارد؟ (حضار می‌‏خندند)

معلم: نه، وجود ندارد. صرفاً در ذهن خودتان است. ( استاد لبخند می‌‏زند)وقتیبهخانه بروند، فا را مطالعه کنند، و ذهنیت‌‏های خود را کمی تنظیم کنند خوب و بی‌‏اشکال خواهد بود.

مرید: برخی مریدان دافا اخیراً یک مرکز و مدرسه‌‏ی هنر را شروع کرده‌‏اند، که برای عموم آزاد است. مایلم توصیه و نظر استاد را در این خصوص جویا شوم که چگونه باید قبل از اینکه فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند به ایفای نقشمان بپردازیم، با در نظر گرفتن این امر که پروژه‌‏های دافای بسیار زیادی در جریان هستند و سرمایه محدود است.

معلم: خواه اداره‌‏ی شرکت‌‏ها یا باز کردن مدارس توسط مریدان دافا باشد، فکر می‌‏کنم که اینها فعالیت‌‏های معمولی‌‏ای هستند که آنها به عنوان اعضای اجتماع انجام می‌‏دهند. آنها ابزاری برای تأمین معاش هستند و در عین حال ممکن است برای هم‌‏تمرین‌‏کنندگان فرصت‌‏های شغلی ایجاد کند. همچنین، از طریق تعامل‌‏مان با اجتماع از این راه، می‌‏توان با بعضی از افراد عادی تماس برقرار کرد، و آنها ممکن است که بیایند تا از آن نفع ببرند.

پرسیدید که چگونه باید پیش از آنکه فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند به ایفای نقش‌‏تان بپردازید. می‌‏‌‏توانید آن را مطابق توانایی‌‏تان انجام دهید. اداره‌‏ی یک مدرسه‌‏ی هنر با حرفه‌‏های دیگر فرق می‌‏کند. یک مدرسه‌‏ی هنر می‌‏تواند به هنرجویان بیاموزد که به‌‏وسیله‌‏ی پیروی از جن، شن، رن افراد خوبی شوند. و این مدرسه می‌‏تواند در اجراهایی که توسط مریدان دافا حمایت می‌‏شود شرکت کند، به مردم کمک کند که جنبه‌‏ی دیگری از مریدان دافا را ببینند و خودشان تفاوت بین شرارت آن حزب سیاسی و آن سردسته‌‏ی اهریمن و خوبی مریدان دافا را ببینند. پس این باید چیز واقعاً خوبی باشد. گالای سال نوی چینی که توسط تلویزیون سلسله‌‏ی تانگ جدید حمایت می‌‏شود این هدف را دارد که افراد چینی بیشتری را درگیر نموده و با آنها تماس برقرار نماید به طوری که برای آنها واقعیت‌‏ها را روشن کرده و آنها را نجات دهد. اگر اجراها ضعیف بودند، آن‌‏وقت هیچ کسی تماشا نمی‌‏کرد، و به هدف نجات موجودات‌‏مان نمی‌‏رسیدیم. اجراهای خوب، آن هدف را برآورده خواهند کرد، یا دست کم در نقش یک پل عمل خواهند کرد. اگر مدرسه واقعاً موفقیت‌‏آمیز باشد می‌‏تواند در اجراهایمان شرکت کند. بنابراین تمام اینها خوب است.

مرید: بعضی شاگردان برای مدتی طولانی در حال تزکیه بوده‌‏اند و به نظر می‌‏رسد که اهمیت اعتباربخشی به فا را درک می‌‏کنند، با این حال خیلی کوشا نبوده‌‏اند. چگونه به آنها کمک کنیم؟

معلم: هیچ علاج معجزه‌‏واری وجود ندارد. هر کسی قبل از اینکه بتواند به سطوح بالاتر صعود کند باید خود را محکم تزکیه کند. تا آنجا که به آنهایی مربوط می‌‏شود که کوشا نیستند، نگاهی بیندازید که ببینید گیر افکار آنها در کجاست. باید برای درک ناکافی آنها از آنچه که مریدان دافا باید انجام دهند دلیلی وجود داشته باشد—سعی کنید که دریابید آنها در حال حاضر برای چه چیزی بیشتر از همه اهمیت قائل‌‏اند؟ از آنجا که آنها شاگردان ما هستند، باید نسبت به آنها مسئولیت قبول کنیم و با آنها صحبت کنیم. اگر آنها افرادی عادی بودند نیازی نداشتیم که درباره‌‏اش نگران باشیم. آنها نمی‌‏خواهند تزکیه کنند، پس اذیتشان نمی‌‏کنیم. ولی وقتی فردی شروع به تزکیه کند، آن فرد اگر نتواند همپا شود در میان شکنجه‌‏ی شیطان در خطر خواهد بود، بنابراین باید برای او مسئولیت به عهده بگیرید.

مرید: "نه شرح و تفسیر درباره‌‏ی حزب ***" که توسط روزنامه‌‏ای که مریدان دافا اداره می‌‏کنند به رشته‌‏ی تحریر درآمد عالی است، اما من نگرانم که افراد عادی‌‏ای که ما را درک نمی‌‏کنند بگویند ما در حال سیاسی‌‏شدن هستیم.

معلم: این اتفاق نخواهد افتاد. همه می‌‏دانند که آن حزب سیاسی در حال شکنجه و آزار فالون گونگ است. تمام کاری که در حال انجام آن هستیم این است که به افراد بگوییم چرا آن حزب سیاسی در حال شکنجه و آزار فالون گونگ است، و در عین حال، به آنها بگوییم که آن حزب از طریق شکنجه و آزارش امید دارد که به چه دست پیدا کند، چرا ح‌‏ک‌‏چ در حال شکنجه و آزار فالون گونگ است، و چه تفاوت‌‏های بنیادی بین فالون گونگ و ح‌‏ک‌‏چ وجود دارد. بنابراین صرفاً درباره‌‏ی اینکه آن حزب سیاسی چه هست و چرا با جن، شن، رن مخالف است صحبت خواهیم کرد. اما تا آنجا که به تزکیه ربط پیدا می‌‏کند، یکی از اصول تزکیه‌‏ی شخصی و روشنگری حقیقت ما این است که ما در آن چیزها [که در سوال ذکر شد] درگیر نمی‌‏شویم. ارتباط مهمی بین [این] افشاسازی رسانه در رابطه با شکنجه و آزار مریدان دافا توسط ح‌‏ک‌‏چ و نجات تمام موجودات وجود دارد. شکنجه و آزار فالون گونگ تحت نام آن حزب سیاسی معین به اجرا درآمده است، [حزب سیاسی‌‏ای که] در جریان شکنجه و آزارش افراد بسیاری را مسموم کرده است. به منظور نجات آن افراد، این مهم است که به آنها کمک کرد تا ماهیت آن حزب را ببینند.

وب‌‏سایت مینگ‌‏هویی درباره‌‏ی این گزارش نداده است زیرا، از دیدگاهی که به تزکیه‌‏ی دافا نزدیک‌‏تر است، آن موضوعی کلیدی نیست. گزارش‌‏های رسانه‌‏ها روش دیگری از نجات تمام موجودات هستند.

تا آنجا که به این مربوط می‌‏شود که چه کسی در آینده به چین حکومت خواهد کرد، هر کسی که می‌‏خواهد باشد، باشد. آن ارتباطی به ما ندارد. خواه او خوب باشد یا بد، یک موضوع بشری است، و ما تزکیه‌‏کننده هستیم. اگر شما ما را شکنجه نمی‌‏کردید، آن‌‏وقت نیازی نداشتیم که شما را افشا کنیم. شما گستاخی انجام آن کارهای وحشتناک را دارید، پس چرا شهامت این را ندارید که با آن روبرو شوید؟

مرید: بسیاری از شاگردانی که در ساخت برنامه‌‏های تلویزیونی FGMدرگیر بودند دیگر آنها را انجام نمی‌‏دهند چراکه با تلاش‌‏های اخیر روشنگری حقیقت در منهتن و تدارکات گالای نیویورک گرفتار و مشغول هستند.

معلم: استاد نمی‌‏تواند چیزی درباره‌‏ی آن بگوید چراکه آنها چیزهایی هستند که شما خودتان آنها را دریابید. آنها همگی مهم هستند. من همه‌‏ی برنامه‌‏های تهیه‌‏شده توسط FGMرانگاه می‌‏کنم—تک تک آنها را. ( تشویق) بنابراین آنها همه مهم هستند، و نباید هیچ یک از آنها را از نظر بیندازید. در واقع، می‌‏بینم که همه‌‏ی شما واقعاً مشغول هستید، و هر شخص در حال کار کردن بر روی چندین پروژه است. در میان خودتان هماهنگی کنید، استاد نمی‌‏تواند هیچ چیز مشخصی را بگوید.

مرید: (پرسشِ ترجمه‌‏شده) از آنجا که افلاک عظیم توسط دافا خلق شد، چگونه می‌‏تواند امروز در چنین وضعیت نامناسبی باشد که برای اصلاح آن نیاز به استاد باشد؟ مریدان از همیلتون، نیوزلند، به استاد درود می‌‏فرستند.

معلم: متشکرم. ( تشویق) مشخصه‌‏های پیشین کیهان، دوره‌‏هایی که از میان آن گذشت را تعیین کرد. پس، این مشخصه‌‏ها چه بودند؟ "شکل‌‏گیری- سکون- فساد- نابودی- تهیگی" بودند، و کیهان کهن به این صورت است. کیهان بسیار عظیم است، و وقتی فساد و نابودی در یک مقیاس کوچک یا در یک ناحیه‌‏ی منطقه‌‏ای روی می‌‏داد، آن ناحیه در انفجاری منفجر می‌‏شد، و سپس خلأیی به دنبال می‌‏آمد. بعد از اینکه آن خلأ می‌‏شد، ماده هنوز وجود داشت، بنابراین خدایان از آن ماده‌‏ی مرده برای از ابتدا خلق کردن لایه‌‏ی جدیدی در کیهان استفاده می‌‏کردند. این روند خیلی شبیه متابولیسم انسانی است. چنانچه مشکلات در ناحیه‌‏ی بزرگ‌‏تری پدیدار می‌‏شد، آن‌‏وقت آن ناحیه‌‏ی بزرگ‌‏تر باید منفجر می‌‏شد و بعد از آن موجودات جدیدی خلق می‌‏شدند. هیچ کس درباره‌‏ی این فکر نمی‌‏کند که متابولیسم‌‏اش ربطی به رحمت دارد یا نه. خوب، خدایان سطح بالا در کیهان به روند شکل‌‏گیری- سکون- فساد- نابودی به طریقی نگاه می‌‏کنند که انسان‌‏ها به متابولیسم نگاه می‌‏کنند—آنها تصوری درباره‌‏ی اینکه آن مرحمت‌‏آمیز است یا نه ندارند. کیهان زنده است، و اگر سلول‌‏ها در بخشی از این بدن ارگانیک، دیگر در حد نصاب نبودند، آن‌‏وقت آن بخش لازم بود که دور ریخته شده و جایگزین شود. برای همین است که روند مشابهی در انسان‌‏ها روی می‌‏دهد: تولد- پیر شدن- بیماری- مرگ.

کیهان آینده از این نظر متفاوت خواهد بود. یکبار که چیزی به مرحله‌‏ی فساد برسد، سالم و نوسازی می‌‏شود به‌‏طوری که دوباره خوب شود. بنابراین این با کیهان کهن متفاوت است. ( تشویق)

تمام موجودات آینده عاری از نفس خواهند بود، در حالی که موجودات گذشته خودخواه بودند. ( تشویق) بعضی از موجودات همان‌‏طور که چیزهایی را که می‌‏خواهند طلب می‌‏کنند اعتنایی به دیگران ندارند، و این به طور کامل در این دنیا به نمایش در آمده است. بعضی افراد در دنیا به خاطر اثبات حرف یا حفظ وجهه‌‏ی خود هر کار ممکنی می‌‏کنند تا به دیگران صدمه بزنند و هرگز خیر و رفاه دیگران را در نظر نمی‌‏گیرند. خودخواهی بعضی از افراد به طریق خیلی شریرانه‌‏ای ظاهر می‌‏شود—بعضی از آنها عمداً به سراغ افرادی می‌‏روند تا به آنها تحکم کنند و همیشه به دیگران به دیده‌‏ی حقارت نگاه می‌‏کنند. چه کسی به آنها اجازه‌‏ی این کار را داده است؟ هیچ‌‏کس. شما نباید اینطور باشید، هیچ‌‏کسی که در دافا تزکیه می‌‏کند نباید اینطور باشد.

مرید: استاد گرانقدر، برای نجات نیک‌‏خواهانه‌‏تان متشکرم. لطفاً به ما کمک کنید که درک کنیم چگونه مهارت‌‏هایی را که در اجتماع به دست آورده‌‏ایم در روشنگری حقیقت به کار بگیریم.

معلم: فکر می‌‏کنم هر مرید دافا در حال مورد استفاده قرار دادن مهارت‌‏ها و توانایی‌‏های خود برای نجات تمام موجودات و اعتباربخشی به دافا است. مریدان دافا در حال گرداندن وب‌‏سایت‌‏ها، و ابزارهای رسانه‌‏ای نظیر ایستگاه‌‏های رادیو و ایستگاه‌‏های تلویزیون هستند، و تمام آن برای هدف منفرد روشنگری واقعیت‌‏ها است. در این مقطع، حکومت کمونیست چین و آن دسته‌‏ی شرور و فرومایه‌‏ی سردسته‌‏ی اهریمن از اهرم مالی استفاده کرده‌‏اند به طوری که اکنون رسانه‌‏های جامعه را در دست خود دارند. هیچ کسی در حال گزارش شکنجه و آزاری که مورد آن واقع هستیم نیست، بنابراین با نبودن هیچ راه چاره‌‏ی دیگری، مریدان دافا با هم کار کرده‌‏اند تا این کارها را انجام دهند. منظور من این است که خودتان عهده‌‏دار انجام این کارها شده‌‏اید، و استاد در هیچ یک از این چیزها به‌‏طور مشخص هدایت را در دست نگرفت. حقیقت دارد که استاد آنچه را که انجام داده‌‏اید تأیید کرده است یا به شما گفته است که احساس می‌‏کنم چه باید انجام دهید—من همان مقدار می‌‏توانم بگویم. اما، در خصوص اینکه هر فرد چه باید انجام دهد، استاد نمی‌‏تواند بیش از حد به طور مشخص به شما بگوید. زیرا یکبار که استاد چیزی می‌‏گفت، دیگران فکر می‌‏کردند، "استاد از او خواسته است که آن کار را انجام دهد"، و خود شما هم فکر می‌‏کردید، "استاد از من خواسته است که آن کار را انجام دهم"، بنابراین آن‌‏وقت هیچ چیز دیگری را انجام نداده یا مورد رسیدگی قرار نمی‌‏دادید. و وقتی در چیزهای دیگر به شما نیاز بود، بهانه‌‏ای داشتید: "استاد از من خواست که این را انجام دهم". (معلم آرام می‌‏خندد) به شما یک وابستگی می‌‏دادم، و این خوب نیست. بنابراین نیاز دارید که بسیاری از چیزها را خودتان انجام دهید. باید تقوای عظیم خودتان را بنا کنید، و این آن چیزی است که واقعاً باعظمت است.

مرید: همان‌‏طور که واقعیت‌‏ها را روشن می‌‏کنیم، اگر بعضی افراد تصدیق کنند که شکنجه و آزار غلط است اما دافا مورد پسندشان نباشد، و ما در آن هنگام برای روشنگری حقیقت به صورت جامع‌‏تر، وقت نداشته باشیم، چه باید کنیم؟ آیا باید کمک به افراد که درباره‌‏ی شکنجه و آزار بدانند را اولین اولویت قرار داده و آن را در مقیاسی وسیع انجام دهیم؟

معلم: اهمیتی ندارد که دافا مورد پسند آنها واقع شود یا نه. اما اگر نگرشی منفی نسبت به دافا داشته باشند، این نتیجه‌‏ای از مسموم شدن توسط شیطان است، و برایتان ضروری است که امور را برای آنها روشن کنید. به طور کلی وقتی به روشنگری واقعیت‌‏ها می‌‏رسد، به معنی صحبت درباره‌‏ی شکنجه و آزار است—نیازی ندارید درباره‌‏ی چیزهای مرتبط به تزکیه‌‏ی دافا صحبت کنید. این اشکال ندارد که افراد نخواهند تزکیه کنند. باید به آنها بگویید که ما گروهی از مردم خوب هستیم، و دافایمان به مردم آموزش می‌‏دهد که خوب باشند. [ممکن است بخواهید رویکردی نظیر این داشته باشید که،] "مهم نیست که آن مورد پسند شما هست یا نه، من سعی ندارم شما را متقاعد کنم که دافا را یاد بگیرید. صرفاً سعی دارم به شما بگویم که شکنجه و آزار، پلید است و اینکه آنچه که شما می‌‏دانید در حقیقت اکاذیب زهرآلود است". و این کافی خواهد بود. آنهایی که برای یادگیری فا می‌‏آیند این کار را بنا به میل خود انجام می‌‏دهند، نه به خاطر اینکه آنها را به این کار کشانده باشند. مطلقاً باید این را به خاطر داشته باشید: ما نمی‌‏خواهیم به هیچ کس هیچ چیزی را تحمیل کنیم.

مرید: ما ایمیل‌‏های بسیاری به چین فرستاده‌‏ایم. تیم ایمیل با چالش‌‏های عظیمی روبرو بوده است، هم از نظر تکنولوژی و هم از نظر نیروی انسانی. آیا این به خاطر مشکلات شین‌‏شینگ در خصوص افراد باقیمانده در تیم‌‏مان است یا به خاطر این است که نیروهای کهن سد راه ما می‌‏شوند؟

معلم: هر یک از شما مسیر خودتان را دارید. فکر می‌‏کنم که در پشت آنچه که مطرح کردید دو دلیل وجود دارد: اول اینکه، صرفاً چیزهای بسیار زیادی برای انجام دادن هست و در نتیجه شما دست‌‏تنها هستید؛ و دوم اینکه، ممکن است شما در تزکیه‌‏ی شخصی‌‏تان امور را از نظر انداخته باشید، بنابراین شیطان از شکاف‌‏ها سوءاستفاده کرده است، چراکه مریدان دافا لازم دارند که هر یک از سه کار را انجام دهند. بعضی افراد گفته‌‏اند، "استاد، در سال‌‏های اخیر، مخصوصاً بعد از ۲۰ جولای ۱۹۹۹، دریافته‌‏ام که رشدم از طریق خواندن کتاب کند شده است. مثل قبل نیست، که آن حس واقعاً خوبِ هر روز پیشرفت کردن و رشد یافتن واقعاً سریع درکم را داشتم". چرا اینطور است که اکنون از خواندن کتاب احساسی به خوبی قبل ندارید؟ اینطور نیست که فا دیگر قدرتمند نیست. اینطور است که الزامات بالاتر هستند، و اینکه مریدان دافا قبل از اینکه شاهد رشد و بهبودی باشند باید همه‌‏ی سه کار را به خوبی انجام دهند. ( تشویق)

بعضی افرادی که در دوره‌‏ی آغازین مطالعه‌‏ی فا را شروع کردند می‌‏گویند که کتاب را در خانه می‌‏خوانند و اینکه به بیرون نمی‌‏روند و چیزهایی را انجام دهند که مریدان دافا باید انجام دهند. فکر می‌‏کنم که آن افراد از داشتن درکی پلید خیلی فاصله ندارند، و اگر شروع به انحراف نکرده باشند بخت با آنها یار بوده است. در طول چند سال گذشته، مریدان دافا در حال اعتبار بخشیدن به فا در میان شکنجه و آزار، و نجات دادن موجودات از طریق روشنگری حقیقت بوده‌‏اند. آن افراد اصلاً رشد نخواهند کرد، مهم نیست که در خانه چقدر کتاب را بخوانند. اگر کارهایی را که مریدان دافا باید انجام دهند انجام ندهید، نه تنها رشد نخواهید کرد، بلکه فقط به پایین خواهید لغزید. "مرید دافا"... "مرید دافا"، معنی یک "مرید دافای دوره‌‏ی اصلاح فا" بودن چیست؟ این برترین عنوان و باعظمت‌‏ترین موجود در کیهان است. اگر فقط به رهایی خودتان اهمیت بدهید، آیا این عملی است؟ چگونه آن می‌‏تواند یک "مرید دافا" بودن نامیده شود؟ یک "مرید دافای دوره‌‏ی اصلاح فا" چیست؟ آیا شما به فا اعتبار بخشیده‌‏اید؟ وقتی که دافا به شما نفع رساند آمدید، با این حال وقتی که آن با خطر مواجه شد مخفی شدید و جرئت نکردید برای دافا صحبت کنید. نشان داده‌‏اید که نالایق‌‏تر از یک فرد عادی هستید، پس "مطالعه‌‏ی فا در خانه" چه معنی می‌‏دهد؟ تمام موجودات دارند در شکنجه و آزار مسموم می‌‏شوند، پس چگونه می‌‏توانید با پنهان بودن احساس راحتی داشته باشید؟ چرا مریدان دافا در حال روشن کردن حقیقت و نجات دادن موجودات هستند؟ چون این وظیفه‌‏ای است که مریدان دافا دارند. این آن نوع موجودی است که من، لی هنگجی، می‌‏خواهم، و یک مرید دافا این نوع از تزکیه‌‏کننده است.

مرید: به نظر می‌‏رسد که هم‌‏تمرین‌‏کنندگان به صورت کل توجه زیادی به غلبه بر شکنجه و آزار اقتصادی شیطان نمی‌‏کنند، بنابراین بسیاری از تمرین‌‏کنندگان مدت‌‏هاست که در شغل‌‏های کم‌‏درآمد بوده‌‏اند، و به این نحو در اعتباربخشی به فا توسط محدودیت‌‏های زمانی و مالی محدود شده‌‏اند.

معلم: این مسئله واقعاً وجود دارد، اما گاهی اوقات عملکرد خودمان یا کاستی خودمان در در نظر نگرفتن همه‌‏چیز است که باعث می‌‏شود آن چیزها اتفاق بیفتد. مریدان دافا در حال پیمودن مسیر صالحی در اعتباربخشی به فا هستند و در حال نجات تمام موجودات هستند، بنابراین تمام جنبه‌‏های آن مسیر، شامل اوضاع مالی، باید کنار هم بیایند. اگر در زمینه‌‏های خاصی خوب عمل نکنید شیطان از شکاف سوءاستفاده خواهد کرد. در رابطه با هر چیزی، تا زمانی که آن را به خوبی انجام دهید، هر چیزی تغییر خواهد کرد.

مرید: آیا ممکن است چند کلمه به مریدانی بگویید که در ساخت موسیقی درگیر هستند؟ ما به خوبی مریدانی که هنرمند هستند عمل نکرده‌‏ایم.

معلم: ما نگران مقایسه‌‏ی بین مریدان هنرمند و مریدان موسیقی‌‏دان و اینکه چه کسی بهتر از چه کسی است نیستیم. (حضار می‌‏خندند) آنها صرفاً موضوعاتی از رشد فردی و اختلاف‌‏ها در سطوح هستند. مریدان دافایی که موسیقی می‌‏سازند وظیفه‌‏ی ویژه‌‏ای برای انجام این کار دارند، و این علاوه بر روشنگری حقیقت است. برای نجات تمام موجودات، مریدان دافا آهنگ‌‏هایی ساخته‌‏اند، شامل آنهایی که در گالا اجرا می‌‏شوند. آن آهنگ‌‏ها توسط خود مریدان دافا ساخته شدند، و خیلی قابل تحسین است. روزی که به مریدان دافای هنرمند فا را آموزش دادم، در جلسات مریدان مسئول ساخت موسیقی و هنرهای نمایشی نیز شرکت کردم، و در آنجا فا را آموزش دادم. ولی در آن زمان ضبط نشد. در آینده وقتی فرصت پیش بیاید در این خصوص بیشتر خواهم گفت. ( تشویق)

مرید: مریدان زیادی هستند که به ظاهر خود و رفتار ظاهری‌‏شان، نظیر طوری که به نظر می‌‏آیند، صحبت می‌‏کنند، و رفتار می‌‏کنند توجه نمی‌‏کنند.

معلم: بگذارید اینجا درباره‌‏ی یک مطلب اضافه صحبت کنم. به‌‏طور سنتی، خدایان مختلف نگرش‌‏های مختلفی نسبت به ظاهر یک شخص داشته‌‏اند. ممکن است بدانید که بعضی افرادی که در گذشته دائو را تزکیه کردند زیاد به اینکه چگونه به نظر می‌‏آمدند اهمیت نمی‌‏دادند. دست کم دائوییست‌‏هایی که در این دنیا تزکیه کردند این‌‏چنین بودند، و مخصوصاً آنهایی که پایین‌‏تر بودند، که حتی کمتر به ظواهر بیرونی اهمیت می‌‏دادند. آنها خیلی نامرتب و ژولیده بودند و خود را نمی‌‏آراستند. تعداد کمی از آنها حتی تعمداً در محیطی کثیف تزکیه می‌‏کردند. چرا اینطور بود؟ آنها احساس کردند که برای یک تزکیه‌‏کننده، زیاد دقت به‌‏خرج دادن درباره‌‏ی طرز لباس پوشیدن یک وابستگی بود و اینکه بهتر بود که در این باره سهل‌‏انگار و بی‌‏قید باشند. و چه پدیده‌‏ی دیگری را دیدند؟ شکل‌‏های تزکیه در گذشته روح‌‏های کمکی را تزکیه می‌‏کردند، بنابراین آنها در تزکیه‌‏ی خود به چیزی پی بردند، اینکه، به مرور که یک فرد تزکیه می‌‏کرد، هر چیز که بر روی بدن او بود شروع به داشتن انرژی بر روی خود می‌‏کرد. آن افراد در این سمت، بد به نظر می‌‏رسیدند، اما به چشم روح‌‏های کمکی‌‏ای که در سمت دیگر تزکیه را کامل کرده بودند، آن چیزها همگی خوب به نظر می‌‏رسیدند. این اتفاق برای این می‌‏افتاد که ماده در این بُعد همان‌‏طور که فرد تزکیه می‌‏کند تغییر می‌‏کند، و انرژی به دست می‌‏آورد. بنابراین همان‌‏طور که انرژی افزایش می‌‏یابد، آنچه که در سمت دیگر نشان داده می‌‏شود گنجینه‌‏های فوق‌‏طبیعیِ ساخته‌‏شده از انرژی است، از آن سمت دیگر، کثیفی و گِل در همه‌‏جای بدن فرد، مثل گنجینه‌‏هایی به نظر می‌‏رسد که بدن را پوشانده‌‏اند، درخشان و خیره‌‏کننده. اما در این سمت—دنیای بشری—آنچه دیده می‌‏شد این بود که کثافت سر و تمام بدن فرد را پوشانده است، او از سر تا پا کثیف بود، با مقدار زیادی کثیفی و گل بر روی بدن. تمرین مداوم منجر به این می‌‏شد که گل و چیزهای کثیف توسط انرژی به دست آمده از طریق تزکیه تقویت شوند، بنابراین چیزهایی که روح‌‏های کمکی با خود می‌‏بردند همگی چیزهای خوب بودند. آنها این را دیدند، بنابراین عمداً از تمیز ساختن خود خودداری می‌‏کردند.

حالا بیایید از زاویه‌‏ی دیگری به آن نگاه کنیم. همان‌‏طور که می‌‏دانید، مردم در اجتماع غرب به ظاهر و طرز رفتارشان بسیار اهمیت می‌‏دهند. از آنجا که آنها آن فرهنگ تزکیه را ندارند، مفهومی از این موضوعات ندارند. تزکیه در بودیسم می‌‏آموزد که هر چیزی که یک تزکیه‌‏کننده دارد توسط بودا به او بخشیده شد—او هر مقام دستیابی‌‏ای که بودا به او بدهد خواهد گرفت، و او هر چیزی را که قرار باشد بگیرد می‌‏گیرد و هر چیزی را که قرار نباشد بگیرد نمی‌‏گیرد. همین برای خدایان در غرب مصداق دارد. اما، البته، دافا با همه‌‏ی شکل‌‏های پیشین تزکیه متفاوت است.

قبل از دهه ۱۹۶۰، همان‌‏طور که شاگردان غربی ممکن است به یاد داشته باشند، مردان نجیب، مبادی آداب، و متمدن بودند. خانم‌‏ها بانزاکت بودند و به ادب‌‏آموختگی و بافرهنگ بودن اهمیت بسیار زیادی می‌‏دادند. انسان‌‏ها احتمالاً فکر کرده بودند که این خوب است، و در اصل خدایان هم فکر نمی‌‏کردند که آنقدرها بد باشد. اما این منجر به این شد که انسان‌‏ها به‌‏آسانی با آن، مشغولیت فکری [مفرط] پیدا کنند. به جایی رسید که ارزش یک شخص توسط طرز صحبت و رفتارش قضاوت می‌‏شد. یک شخص، به‌‏عوضِ منش بنیادی‌‏اش، بر آن اساس نجیب—یا نانجیب—پنداشته می‌‏شد. بعدها، از آنجا که تمام انسان‌‏ها به اینجا آمدند تا فا را کسب کنند، تمام اعمال و گرایش‌‏هایی که بر سر راه تزکیه قرار می‌‏گرفتند باید خارج می‌‏شدند، و بنابراین نیروهای کهن وارد عمل شدند و این کار را با رویکرد استفاده از یک چیز بد برای مبارزه با یک چیز بد انجام دادند. آیا می‌‏دانید چرا، وقتی دهه ۱۹۶۰ آغاز شد، هیپی‌‏ها و هنرمندان خیابانی ظاهر شدند، مردم شروع کردند که ظاهری نامرتب داشته باشند و برخلاف ارزش‌‏های سنتی عمل کنند، و وقتی به پوشاک می‌‏رسید، هرچه آن بی‌‏قیدتر بود، بیشتر مد روز بود؟ لایه‌‏ی بیرونی لباس افراد کوتاه‌‏تر از لایه‌‏ درونی‌‏شان بود، آستین‌‏هایشان دست‌‏شان را می‌‏پوشاند و فقط سر انگشتان‌‏شان نمایان گذاشته می‌‏شد، کمر شلوارهایشان پایین‌‏تر آمد، و پاچه‌‏ی شلوارشان در بالای پایشان روی هم جمع می‌‏شد—اساساً، هر چه آن شلخته‌‏تر بود، بهتر بود. می‌‏توانم به شما بگویم که این قطعاً صرفاً روندی از مد نبود. نیروهای کهن آن را، به وسیله‌‏ی استفاده از چیزی بد برای مبارزه با یک چیز بد، به منظور خارج کردن آن تعلق خاطر بشری به ظاهر، انجام دادند. در حقیقت در مورد لباسی مرتب پوشیدن اصلاً چیز اشتباهی وجود ندارد، اما هیچ چیز نباید ثابت‌‏سازی [یا تعلق خاطر مفرط] شود. یکبار که چیزی ثابت‌‏سازی شده باشد، ذهن بشری منحرف شده است و این منجر به این می‌‏شود که آن انسان‌‏ها در رابطه با آن افراط کنند.

قبل از انقلاب فرهنگی در چین، چینی‌‏ها کاملاً مرتب، تمیز، و متمدن بودند، با پنج هزار سال تمدن در عقب خود. می‌‏دانید که ژاپنی‌‏ها همیشه بسیار تمیز و مرتب بوده‌‏اند، درست است؟ چند قرن پیش که چیزها به این توسعه‌‏یافتگی نبود، ژاپنی‌‏ها هر روز با آبی که در یک دیگ بزرگ جوش می‌‏آمد در یک خمره‌‏ی چوبی حمام می‌‏کردند. آنها این کار را حتی در طی دوره‌‏هایی که بینهایت توسعه‌‏نیافته بود انجام می‌‏دادند. و آیا این را می‌‏دانید؟ این طوری بود که مردم در سلسله‌‏ی تانگ نیز زندگی می‌‏کردند—در خصوص مردم در سلسله‌‏ی تانگ نیز دقیقاً همین‌‏طور بود. اینطور نیست که مردم در زمان‌‏های باستان تمیز نبودند. اینطور است که مردم امروز نمی‌‏دانند پیشینیان چگونه زندگی می‌‏کردند. مردم در سلسله‌‏های مختلف و دوره‌‏های مختلف همگی به همان صورت بودند، آنها تغییر نکردند. تنها فرق در خصوص طوری بود که لباس می‌‏پوشیدند. مردم امروز، پیشینیان را به صورت عقب‌‏افتاده ترسیم می‌‏کنند، اما این در اصل از استدلال کردن بر اساس نظریه‌‏ی تکامل منتج شده است. انقلاب فرهنگی، "چهار کهن"[۱] را منسوخ کرد و تمیزی و آراستگی را به صورت "ذهنیت بورژوا" در نظر گرفت—برای اینکه کلمات پوچ حزب سیاسی معینی را نقل کرده باشیم، آن یک "ذهنیت بورژوا" بود. آنها گیس زن‌‏ها را می‌‏بریدند، اگر می‌‏دیدند کسی با کفش پاشنه‌‏دار در خیابان راه می‌‏رود کفش را از پاهای او در می‌‏آوردند و پاشنه‌‏هایش را می‌‏شکستند، و از قیچی برای پاره کردن هر لباس خوش‌‏جلوه‌‏ای که ممکن بود به تن داشته باشید استفاده می‌‏کردند. آن حزب سیاسی در چین، این شعار را مطرح می‌‏کند که "دستی پر از پینه بساز، تا وقتی که پوشیده از گِل شوی روی زمین غلت بزن، و با بدنی سراسر از "حشرات انقلابی" زندگی کن". (حضار می‌‏خندند) فقط چند سال زمان برد تا تمدن چین را به طور کامل نابود کنند.

می‌‏دانم که بعضی از شاگردان سفیدپوست با دیدن ظاهر بعضی از شاگردان چینی اخم‌‏هایشان در هم می‌‏رود. [آن نوع ظاهر] محصولی از بودن در آن اجتماع است، و به مرور زمان به آن خو گرفته‌‏اند و برایشان عادت شده است، و از ناشایسته بودن اعمال و رفتارشان آگاه نیستند. هیچ چیز البته نباید به افراط برده شود، بنابراین تا حد ممکن به روش موجودات بشری ادامه دهید، و مثل یک فرد طبیعی و با ابهت عمل کنید. نمی‌‏توانید خیلی شلخته، بی‌‏قید، بی‌‏توجه به آداب، یا غیررسمی باشید.

در واقع، از یک دیدگاه تزکیه‌‏ای، با اینکه این تفاوتی ایجاد نمی‌‏کند که آیا به طوری که به چشم می‌‏آیید توجه دارید یا نه و تزکیه‌‏تان را تحت تأثیر قرار نخواهد داد، اما نکته‌‏ی کلیدی این است که شما از هر دو نظر نمی‌‏توانید وابسته باشید. چینی‌‏ها می‌‏گویند، "من فقط دوست دارم بی‌‏قید باشم. هر چه بی‌‏قیدتر بهتر. خیلی آسان‌‏تر است که شلخته و نامرتب بود". می‌‏گویم که این خوب نیست. یک مرید دافا باید الگو و سرمشق دیگران باشد و مثل یک انسانِ با ابهت به نظر برسد. وقتی که در حال آموزش فا و ارائه‌‏ی کلاس در سرزمین‌‏اصلی چین بودم، همیشه به‌‏طور رسمی لباس می‌‏پوشیدم، و برای این بود که مثالی برای شما به جا بگذارم. ( تشویق) و علتش این است که بعضی افراد احساس می‌‏کنند که اعمال رساتر از کلمات هستند. خواه حق با آن افراد باشد یا نه، بعضی از تمرین‌‏کنندگان صرفاً می‌‏خواهند آنچه که استاد انجام می‌‏دهد را کپی کنند—"من هر طور استاد لباس بپوشد لباس می‌‏پوشم". (حضار می‌‏خندند) بنابراین به این که چطور به نظر می‌‏آیم توجه می‌‏کنم و همه‌‏ی شما هم باید [توجه کنید]. انقلاب فرهنگی واقعاً فرهنگ چین را به طرز خیلی وحشتناکی ویران کرد، پنج هزار سال تمدن را ظرف چند سال نابود کرد. بنابراین چینی‌‏ها باید بیشتر به ظاهر و طرز رفتارشان توجه کنند، شاگردان غربی باید از قضاوت کردن مردم بر اساس ظاهر خودداری کنند، و شاگردان آسیایی در مجموع، باید بیشتر به رفتارشان توجه داشته باشند. (حضار تشویق می‌‏کنند) هیچ کس نباید افراط کند.

مرید: چگونه باید به چیزهایی نگاه کنیم که در دوره‌‏ی اصلاح فا تأثیری منفی بر مردم عادی داشته است؟

معلم: بله، می‌‏توانید واقعیت‌‏ها را خیلی خوب روشن کنید، اما اگر مردم ببینند که خیلی بد به چشم می‌‏آیید و بشنوند که از زبان ناپخته‌‏ای استفاده می‌‏کنید، فکر نخواهند کرد که شما قابل اعتماد هستید. اگر در روشنگری حقیقت به خوبی عمل نکنید تأثیری منفی خواهید داشت. باید تمام اینها را در ذهن داشته باشید.

مرید: ما به عنوان مریدان چگونه باید به رویدادی که در آرژانتین اتفاق افتاد نگاه کنیم؟

معلم: تا آنجا که به آن مربوط می‌‏شود، فکر می‌‏کنم اگر هر کسی مریدان دافا را شکنجه و آزار کند باید آنها را پاسخگو در نظر بگیریم. ما واقعیت‌‏ها را توضیح خواهیم داد اگر این چیزی است که نیاز است، و وقتی کسی صدمه دیده است، اگر لازم باشد آن را به دادگاه می‌‏بریم. برای تمام این چیزها سوابقی وجود دارد، و می‌‏توانید هر آنچه را که نیاز دارید انجام دهید.

مرید: اگر وقتی که تمرینات را انجام می‌‏دهم ذهنم شفاف یا آرام نباشد، آیا می‌‏توانم آنطور که به هنگام پنج دقیقه‌‏ی پیش از فرستادن افکار درست انجام می‌‏دهیم، خودم را پاک کنم؟

معلم: می‌‏توانید هر وقت که ذهنتان شفاف و آرام نیست یا ذهنتان تحت مداخله درمی‌‏آید افکار درست بفرستید. اگر می‌‏خواهید تنظیمی انجام دهید یا افکار درست بیرون بفرستید، مجبور نیستید که مقید به زمان باشید. می‌‏توانید آن را در هر زمانی انجام دهید و می‌‏توانید هنگامی که احساس می‌‏کنید که سرتان پاک و شفاف است و افکار درست‌‏تان قوی است صرفاً متوقف کنید.

مرید: آیا الزامات برای انجام سه کاری که مریدان دافا انجام می‌‏دهند، برای کودکان همانند مریدان بالغ است؟

معلم: نه، فرق می‌‏کنند. مریدان کوچک از نظر توانایی‌‏ها، مهارت‌‏های ارتباطی، و توجهی که می‌‏توانند از اجتماع دریافت کنند متفاوت هستند. بنابراین الزامات نمی‌‏توانند یکسان باشند. بچه‌‏ها و بزرگ‌‏ترها یکسان نیستند—بچه‌‏ها بچه هستند. درباره‌‏ی این قبلاً بارها صحبت کرده‌‏ام.

مرید: شما نزدیک به سه ساعت مشغول صحبت بوده‌‏اید. استاد خیلی سخت کار می‌‏کنند. خیلی از مریدان مایل هستند که استاد کمی آب بنوشند. ( تشویق)

معلم: ایرادی ندارد. فکر می‌‏کنم چون هنوز برگه‌‏های پرسش خیلی زیادی وجود دارند، به آنهایی که پیش از این به آنها اشاره شده است نخواهم پرداخت.

مرید: بعضی شاگردان می‌‏گویند که ما فعلاً می‌‏توانیم رفتن به کنسولگری‌‏ها و سفارت‌‏خانه‌‏ها را آسان‌‏تر بگیریم چراکه منهتن مهم‌‏تر است.

معلم: همه‌‏ی آنها مهم هستند، و هیچ مکانی نباید از نظر بیفتد. ( تشویق)

مرید: ما زوجی هستیم که هر دو مرید هستیم، و یک پسر ده ساله داریم. او سه سال در مدرسه‌‏ی مینگ‌‏هویی حضور داشته است، اما هنوز غالباً با افراد می‌‏جنگد، دروغ می‌‏گوید، و رفتارهای بد نشان می‌‏دهند.

معلم: یک بچه، خوب، گاهی او هنوز ممکن است که ویژگی‌‏های بچه‌‏ها را داشته باشد، و افرادی که او با آنها در تماس قرار می‌‏گیرد نیز در آن نقشی ایفا خواهند کرد. بشریت یک خمره‌‏ی بزرگ رنگ است، و اگر فردی وجود داشت که توسط این خمره‌‏ی رنگ دست نخورده بود، آن‌‏وقت او یک خدا می‌‏بود. حتی مریدان دافایی که در حال تزکیه هستند نیاز دارند که غالباً خودشان را پاک کنند، و این برای یک بچه حتی بیشتر اینطور است.

و همچنین، اگر والدین در برخی زمینه‌‏ها مشکلاتی داشته باشند، کودک آنها را انعکاس خواهد داد. آنها از قصد به مریدان دافا و به والدین نشان داده خواهند شد. بگذارید خیلی این را ادامه ندهیم. او هر چه باشد بچه است.

مرید: زبان کره‌‏ای سابقاً حروف چینی زیادی را در خود داشت، اما از شروع زمان‌‏های اخیر عموماً فقط از کره‌‏ای استفاده کرده است، و این تا حد معینی مخل اشاعه یافتن گسترده‌‏ی فالون گونگ می‌‏شود. لطفاً اندکی این را روشن سازید.

معلم: یادم است که در گذشته، کل منطقه‌‏ی آسیا، و من در حال اشاره به کشورهای خاورمیانه یا هند نیستم، از حروف چینی استفاده می‌‏کردند یا دست کم تا حدی از آنها استفاده می‌‏کردند، چراکه افراد چینی بسیاری آنجا بودند. چینی‌‏ها در آنجا در حال تجارت بودند یا حتی مأموران حکومتی شدند، بنابراین مدارس چینی نسبتاً زیادی نیز وجود داشت. در گذشته، زبان چینی، خواه در مبادلات تجاری یا فرهنگی، به طور وسیعی در منطقه‌‏ی آسیا استفاده می‌‏شد. این، امور را کاملاً آسان کرد. اما نیروهای کهن صرفاً مصمم به این بودند که برای کسب فا توسط مردم دنیا مانع ایجاد کنند و در عین حال برای انجام اصلاح فا توسط من، سختی به وجود بیاورند. بنابراین از آن حزب سیاسی خواست که کار وحشتناکی را انجام دهد.

نیروهای کهن فکر کردند، "اگر زبان چینی [توسط همه‌‏ی این کشورها] استفاده شود، برای مردم خیلی آسان خواهد بود که فا را کسب کنند و برای فالون گونگ شما خیلی آسان خواهد بود که در اطراف دنیا پخش شود". آن‌‏وقت نیروهای کهن، هنگامی که زمان این می‌‏شد که آنچه را که می‌‏خواهند انجام دهند، کنترل را در دست نمی‌‏داشتند. به منظور اینکه آنچه را که می‌‏خواستند انجام دهند، از مفهوم ملی‌‏گرایی مردم سوءاستفاده کردند تا کاری کنند که آنها فرهنگ بومی خود را ترویج داده، نمادهایی [برای زبان] بسازند که خدایان آنها را به عنوان کلمه نمی‌‏بینند. یک بار در یک کنفرانس ملل کمونیستی در جماهیر شوروی سابق، ح‌‏ک‌‏چ آشکارا بیان کرد، "تعداد بسیار زیادی از ما چینی‌‏ها در آسیای جنوب‌‏شرقی هستیم، یک تعداد عظیم. فقط با یک فریاد صف‌‏آرایی از سوی ما، آن مکان‌‏ها تبدیل به ملت‌‏های حزب سیاسی ما خواهند شد". و می‌‏دانید، روزنامه‌‏نگاران بسیار زیادی در آن کنفرانس حضور داشتند، و آنها به‌‏سرعت آن خبر را در تمام دنیا پخش کردند. کنفرانس حتی تمام نشده بود که منطقه‌‏ی آسیای جنوب‌‏شرقی شروع به مبارزه‌‏ی بزرگی علیه چینی‌‏ها کرد. آیا می‌‏دانستید که آن "طرد چینی‌‏ها" چگونه شروع شد؟ این جایی است که از آن آمد. مخصوصاً در جنوب آسیا، مدارسی که توسط چینی‌‏ها اداره می‌‏شد به‌‏اجبار بسته شدند، افراد چینی در آنجا مجبور شدند که نام خانوادگی محلی انتخاب کنند و نامی به آنها داده شد، و استفاده از زبان چینی ممنوع شد. گذشته از این، خیلی از کشورها قوانین و اصلاحیه‌‏هایی برای قانون اساسی‌‏شان به تصویب رساندند که استفاده از زبان چینی را منع می‌‏کرد. بنابراین وقتی که به مطالعه و کسب فا در امروز می‌‏رسد، آن چالش‌‏های بسیار زیادی برای افراد در مناطقی معین ایجاد کرد.

البته، نیروهای کهن نمی‌‏توانستند قدرت دافا را پیش‌‏بینی کنند. مردمِ نه فقط آسیا، بلکه همه جای دنیا، می‌‏توانند قانون بزرگ را به زبان‌‏های مختلف ترجمه کنند، و مهم نیست آن به چه زبانی باشد معنای درونی قانون بزرگ بی‌‏تغییر باقی می‌‏ماند. اما موانع برای اولین گروه از مریدان دافا، که در طی دوره‌‏ی اصلاح فا پیوستند، عظیم بودند. مداخله علیه آنهایی که در آغاز فا را کسب کردند کاملاً شدید باقی مانده است.

مرید: متن‌‏هایی که مریدان در هنگ کنگ پخش می‌‏کنند حاوی چندین داستان با این زمینه است که به‌‏طور آرام و ساکت به "تکرار "دافا هائو"[۲]  " بپردازید و بیماری‌‏هایتان خوب خواهند شد. این منجر به این شده که برخی از توریست‌‏های سرزمین‌‏اصلی چین به‌‏اشتباه فکر کنند که در حال مطرح کردن این ایده هستیم که اگر مردم بیماری دارند لازم نیست از دارو استفاده کنند و صرفاً با گفتن این به خودشان که دافا عالی است خوب خواهند شد.

معلم: گفتن "دافا هائو" نه تنها برای مردم عادی مؤثر است، بلکه برای مریدان دافا نیز مؤثر است چراکه چیزهای بد در ذهن را پاک می‌‏کند. وقتی هر سلول بدنتان در حال گفتن این باشد که دافا عالی است، درخواهید یافت که کل بدنتان طنین [آن] را احساس می‌‏کند. ( تشویق) این، فا است که ذهنتان دارد آن را فرا می‌‏خواند، بنابراین این دلیلش است که چرا بسیار قدرتمند است. اما فکر می‌‏کنم که بهتر این است که حقیقت را با خرد روشن کنید. در خارج از سرزمین‌‏اصلی چین نیاز ندارید که آن کار را انجام دهید یا حقیقت را به آن شکل روشن کنید. محیط راحت‌‏تر است و شما می‌‏توانید چیزها را بر اساس دلیل و منطق برای مردم روشن کنید. در سرزمین‌‏اصلی چین محیط فرق می‌‏کند، میزانی که مردم توسط تبلیغات افتراآمیز مسموم شده‌‏اند با هم متفاوت هستند و از این جهت آنها دیدگاه‌‏های متفاوتی درباره‌‏ی فالون گونگ دارند، و مردم از سرزمین‌‏اصلی چین درجه‌‏ی معینی از زمینه‌‏ی فرهنگی و پیش‌‏زمینه در رابطه با چی‌‏گونگ دارند، بنابراین می‌‏توانید در سرزمین‌‏اصلی چین آن را در میان جمعیتِ وسیع‌‏تر به این صورت انجام دهید. اما نیازی ندارید که آن را در نواحی شهری یا اگر در خارج از سرزمین‌‏اصلی چین هستید به این شکل انجام دهید. در هنگ کنگ نیز نیازی ندارید که آن را به این صورت انجام دهید. صرفاً به صورت آشکارا و با ابهت واقعیت‌‏ها را به آنها بگویید، و این خوب خواهد بود.

مرید: همین‌‏طور که در حال اشاعه‌‏ی فا و روشنگری حقیقت بوده‌‏ایم، بعضی از مردم عادی غرب تحت تأثیر قرار گرفته‌‏اند و برای ما کلوچه، میوه، و چیزهای دیگر آورده‌‏اند. مایلیم بپرسیم که آیا مناسب است که آنها را قبول کنیم. ما این را چند باری به بحث گذاشته‌‏ایم و شاگردان نظرات مختلفی داشته‌‏اند.

معلم: بستگی به وضعیت دارد. اگر مردم از روی صمیمیت و شوق و علاقه چیزی به شما بدهند اما شما آن را رد کنید، این واقعاً کمی نامودبانه است. آن چیزها خیلی گران نیستند، بنابراین اشکالی ندارد که بعد از اینکه از فرد تشکر می‌‏کنید آنها را بپذیرید. اما لازم است که آن را مورد به مورد اداره کنید. اگر کسی بخواهد که به شما مقدار زیادی غذا بدهد، آن‌‏وقت قبول کردن آن واقعاً مناسب نمی‌‏بود. آن را به صورت مورد به مورد اداره کنید، و به عنوان یک گزینه می‌‏توانید برای آن به آنها پول بدهید. ولی بعضی افراد واقعاً آن را از روی مهربانی انجام می‌‏دهند. می‌‏بینند شما سردتان است، و برای شما قهوه یا خوراکی‌‏ای می‌‏آورند، پس می‌‏توانید به پیش بروید و برای آن از آنها تشکر کنید. این هم خوب و بی‌‏اشکال است که بخواهید به آنها پول بدهید. اگر نمی‌‏خواهند آن را بپذیرند، آن‌‏وقت صرفاً از آنها خیلی تشکر کنید. با این چیزها بر اساس وضعیت برخورد کنید.

مرید: بعضی از تهیه‌‏کنندگان تلویزیونی و رسانه‌‏ایِ افراد عادی هستند که اکنون می‌‏خواهند برنامه‌‏هایی درباره‌‏ی دافا بسازند، و مقداری از فوتیج ما را می‌‏خواهند. مایلیم از استاد بپرسیم که چگونه باید این را اداره کنیم.

معلم: بستگی به این دارد که چه نوع برنامه‌‏هایی می‌‏خواهند بسازند. اگر می‌‏خواهند از رژه‌‏ها و نمایش‌‏های ضدشکنجه‌‏ی ما فیلم تهیه کنند، آزادند که این کار را انجام دهند، چراکه آنها از اول هم رویدادهای عمومی هستند. اما اگر بخواهند درباره‌‏ی جنبه‌‏های خاص زندگی شما، درباره‌‏ی اینکه چگونه فا را مطالعه می‌‏کنید و تزکیه می‌‏کنید، برنامه بسازند، آن‌‏وقت می‌‏گویم که آنها را رد کنید. چرا آنها را رد کنید؟ چون شما نمی‌‏دانید که آنها به دنبال چه چیزی هستند و در خصوص آن تا کجا پیش خواهند رفت. بعلاوه، مطالعه کردن فا و تزکیه کردن چیز بسیار باوقاری هستند، و این باوقار نیست که آنها را در میان اظهار نظرها و تفسیرهای یک فرد عادی قرار داد. برای همین است که باید آنها را رد کنید، و نیز، واقعاً برای مردم سخت است که به طور حقیقی ما را بفهمند.

کمی قبل درباره‌‏ی این صحبت کردم که چگونه تزکیه‌‏کنندگان در گذشته شلخته و نامرتب بودند. می‌‏خواهم دوباره تأکید کنم که شما نباید به آن وابسته شوید. بعضی از شما دارید فکر می‌‏کنید "وای، آن چیزهای نامرتب و کثیف می‌‏توانند به چیزهای خوب تبدیل شوند. پس من هم کثیف خواهم بود". (حضار می‌‏خندند) می‌‏خواهم این را برایتان روشن کنم: آن وقتی است که روح‌‏های کمکی باشند که در حال گرفتن چیزها هستند! پس شما نباید آن چیزها را کپی کنید. حتی اگر آن چیزها واقعاً می‌‏توانستند به چیزهای خوب تبدیل شوند و روح اصلی می‌‏توانست آنها را بگیرد، آن راهی نیست که ما در دافا تزکیه می‌‏کنیم. مریدان دافا، بگذارید به شما بگویم، در آینده شما همه چیز خواهید داشت. ( تشویق)

مرید: (پرسش ترجمه‌‏شده) من در روشنگری حقیقت برای خانواده‌‏ام خوب عمل نکرده‌‏ام و بنابراین چیزهایی که در اعتباربخشی به فا در حال انجامشان هستم را به طور واضح توضیح نداده‌‏ام. می‌‏خواهم که آنها درک کنند فالون دافا خوب است و اینکه من در حال انجام هیچ چیز مفرطی نیستم. مایلم از استاد بپرسم، چگونه باید به خانواده‌‏مان توضیح دهیم که در حال انجام چه هستیم؟ همچنین، مایلم از طرف شاگردان کشورهای اسپانیایی‌‏زبان به استاد درود بگویم!

معلم: متشکرم! ( تشویق) اجتماع غرب در حقیقت با آن‌‏نوع از تزکیه که چینی‌‏ها تمرین می‌‏کنند کاملاً ناآشنا است. وقتی شروع به آموزش فا کردم، در حال فکر کردن به این بودم که، "آنها به چه سطحی از درک قادر خواهند بود برسند؟ و عموم مردم چگونه آن را خواهند نگریست"؟ در اصل، اگرچه تفاوت‌‏ها در فرهنگ باعث شده است که آنها روش [چینی‌‏ای] که افکار ابراز می‌‏شوند و مفهوم یک خدا شدنِ یک انسان را غریب بیابند، اما خوبی و مهربانی‌‏ای که تزکیه‌‏کنندگان نشان می‌‏دهند و انرژی مثبتی که دافا ساطع می‌‏کند می‌‏تواند هر کسی را بر آن دارد که فکر کند آن خوب است. درست مثل روشنگری حقیقت، باید درباره‌‏ی تزکیه در دافا به طور افزایشی با خانواده‌‏تان صحبت کنید. باید اول به آنها بگویید که دافا درباره‌‏ی چیست و سپس به‌‏آهستگی بگذارید بدانند که در حال یادگرفتن آن هستید. در اصل فکر نمی‌‏کنم این موضوع بزرگی باشد—بسیاری از مواقع، صرفاً افکار بشری خود شماست.

با آنها آشکارا و سرراست صحبت کنید، اما مطمئن باشید که در سطح خیلی بالایی صحبت نمی‌‏کنید. آنها ممکن است خانواده‌‏تان باشند، اما اگر می‌‏گویید که، "من نمی‌‏خواهم هیچ چیز را مخفی کنم، بنابراین هر چیزی را که می‌‏دانم به آنها می‌‏گویم"... (حضار می‌‏خندند) استاد به شما نمی‌‏گوید که دروغ بگویید. در حال گفتن این هستم که نباید درباره‌‏ی چیزها در سطوح بالا صحبت کنید، وگرنه آنها را خواهد ترساند. از آنجا که فهم فا قدم به قدم صورت می‌‏گیرد، اگر درجا درباره‌‏ی چیزها در سطحی بالا صحبت کنید می‌‏ترسند. چیزی که می‌‏توانید بگویید این است که، "این تمرین واقعاً خوب است و برای سلامتی عالی است. برای ذهن و بدن خوب است و استانداردهای اخلاقی مردم را بالا می‌‏برد. این کتاب خیلی خوب است. آیا می‌‏خواهید آن را بخوانید؟ آیا علاقه‌‏مند هستید که در این باره بیشتر بدانید"؟ صرفاً با شروع از پایه‌‏ای‌‏ترین سطح درباره‌‏اش صحبت کنید، و بگذارید که خودشان درباره‌‏ی آن بیشتر کشف کنند و خودشان آن را بخوانند. از آنجا که جوآن فالون از حقیقت در سطح  پایین‌‏ترین موجودات، سطح بشری، شروع می‌‏کند، مردم می‌‏توانند به‌‏وسیله‌‏ی خواندن جوآن فالون فا را درک کنند. اگر در سطحی پایین درباره‌‏ی آن شروع به صحبت کنید، اعضای خانواده‌‏تان که زیاد درباره‌‏ی آن نمی‌‏دانند با آن مخالفت نخواهند کرد. اگر درباره‌‏ی چیزها در سطوح بالا صحبت کنید و از همان اول از بودایان و جهان‌‏های بزرگ‌‏تر نام ببرید، متعجب خواهند شد که نکند مشکلی برایتان پیش آمده باشد. (حضار می‌‏خندند) و علتش این است که آنها واقعاً نمی‌‏توانند آنچه را که می‌‏گویید بپذیرند. بعلاوه، مذاهب غرب می‌‏آموزند که فقط یک موجود خدایی وجود دارد؛ درک آنها این است که فقط یک موجود خدایی در کیهان وجود دارد. بنابراین پذیرش آن نوع چیز واقعاً برایشان سخت است. درک باید ذره ذره حاصل شود.

مرید: سلام، استاد! مایلم بپرسم که آیا در آینده حروف چینی بر طبق سبک سنتی استانداردسازی خواهند شد. متشکرم.

معلم: در اصل، درباره‌‏ی آن فکر نکرده‌‏ام. در واقع، سبک سنتی‌‏ای که این روزها مردم استفاده می‌‏کنند خودش چیزی است که از باستانی‌‏ترین حروف تکامل پیدا کرده است، و از میان تغییرات افزایشی گذر کرد تا به اینجایی که اکنون هست برسد. مردم در چرخه‌‏ی کنونی تمدن بشر با استفاده از نوشته‌‏های خطی بر روی استخوان‌‏ها و پوسته‌‏ها آغاز کردند. از آنجا به "مُهرنوشته"‌‏های بزرگ‌‏تر و کوچک‌‏تر توسعه یافت، و سپس "نوشتار رسمی" شد، که به دنبال آن "نوشتار متداول" آمد. بعد از نوشتار متداول، تغییر بزرگ دیگری وجود نداشته است. بعد البته در زمان‌‏های اخیر، شکل‌‏های گوناگونی از خط زینتی ظاهر شده است، همچون سبک حروف ضخیم، سبک حروف سونگ، و غیره. تا آنجا که به نوشتار سنتی در مقابل نوشتار ساده‌‏شده مربوط می‌‏شود، تا زمانی که مریدان دافا بتوانند آن را بخوانند و فا را درک کنند همگی خوب و بی‌‏اشکال هستند. نگران آن نباشید، چراکه این موضوعی برای مردم آینده است. حتی اگر [آنچه که توصیف کردید] چیزی باشد که استاد در آینده انجام خواهد داد، ارتباطی با مریدان دافا ندارد. بعد از کمال، چرا نگران چیزهایی باشید که اینجا در دنیای بشری ادامه می‌‏یابد؟ معنی‌‏ای نخواهد داشت. بیایید نگرانی درباره‌‏ی این چیزها را تمام کنیم. اگر درباره‌‏ی آن بیش از حد فکر کنید وابستگی دیگری می‌‏شود. آنچه که به آینده تعلق دارد را برای آینده بگذارید.

مرید: چگونه بین اینکه همه چیز را به طور صالح انجام دهیم و تا حد امکان با اجتماع مطابقت داشته باشیم تعادل برقرار کنیم؟ شما درباره‌‏ی دریافت وام برای توسعه‌‏ی رسانه چه فکر می‌‏کنید؟ درباره‌‏ی طرح‌‏های هرمی چطور، چیزی که بحث‌‏های زیادی در بین هر دوی هم‌‏تمرین‌‏کنندگان داخل و خارج از چین به وجود آورده است؟

معلم: مریدان دافا نمی‌‏تواند کارهای بد انجام دهند. طرح‌‏های هرمی دیگر در اجتماع غرب استفاده نمی‌‏شوند. عیناً فریب دادن مردم است. ردیف به ردیف، مردم را غارت می‌‏کند، و آنهایی که دیرتر آمده باشند از همه بیشتر مورد بهره‌‏برداری قرار می‌‏گیرند.

[دارید درباره‌‏ی] درگیر شدن مریدان دافا در طرح‌‏های هرمی [می‌‏پرسید]؟ آیا این درست است که دائم در فکر پول به‌‏دست آوردن با چپاول دیگران بود؟ نه، درست نیست. اگر آن کار را کنید، در حال انجام کسب و کار مشروعی نخواهید بود. برای هر به دست آوردنی باید از دست دادنی وجود داشته باشد، کالاهایی رد و بدل شوند، اما شما در حال انجام چه کاری هستید؟ سخت به‌‏کار انداختن مغزتان برای غارت مردم. نمی‌‏توانید چنان کاری کنید! مدت‌‏ها قبل آن را به شما گفتم. نمی‌‏توانید در طرح‌‏های هرمی وارد شوید، و هر کسی که این کار را انجام دهد در اشتباه است. در میان مریدان دافا در چین، هر کسی که وارد طرح‌‏های هرمی شود در حال اخلال در شکل تزکیه‌‏ای است که مریدان دافا انجام می‌‏دهند. بعدها مجبور خواهند بود که تمام عواقب آن را متحمل شوند. ( تشویق)

در خصوص دریافت وام بانکی برای توسعه‌‏ی یک رسانه، از آن حمایت نمی‌‏کنم. علتش این است که وقتی به مریدان دافا می‌‏رسد، اگر از آنها بخواهید که کار رسانه‌‏ای انجام دهند یا مقاله‌‏هایی بنویسند، این کار[های] صفوف جلو را، آنها می‌‏توانند آن را انجام دهند. اما واقعاً برای شما سخت است که بتوانید نوعی داد و ستد انجام دهید یا آگهی بگیرید، چراکه شما به تعامل داشتن با افراد عادی کمی ناآشنا هستید. بنابراین وقتی وام دریافت کردید چگونه آنها را پس خواهید داد؟ دست یافتن به تبلیغات برای شما سخت است، با این حال وقتی که نمی‌‏توانید برای رسانه تبلیغات بگیرید می‌‏خواهید که وام دریافت کنید؟ اگر می‌‏خواستید آن را بازبپردازید، مجبور می‌‏بودید با عواید تبلیغات و سودهای روزنامه آن را بپردازید. من از وام گرفتن شما حمایت نمی‌‏کنم—هیچ گاه زیر قرض نروید. نباید زیر قرض بروید.

مرید: از همان زمان که استاد به ما گفتند که تلاش بیشتری را صرف کمک به شاگردان در سرزمین‌‏اصلی چین کنیم، اغلب با هم‌‏تمرین‌‏کنندگان در چین که در خانه می‌‏مانند که تزکیه کنند، تماس تلفنی گرفته‌‏ام. اما باز هم آنها قدم پیش نمی‌‏گذارند. واقعاً برای آنها نگرانم، مخصوصاً از آنجا که اصلاح فا به مرحله‌‏ی نتیجه‌‏گیری وارد شده است. آیا می‌‏شود از استاد بپرسم که برای کمک به آنها چه باید کنم؟

معلم: کمک به هم‌‏تمرین‌‏کنندگان چیزی است که باید انجام شود، و هیچ اشکالی در خصوص اینکه نخواهیم هیچ کسی را جا بگذاریم وجود ندارد. اما اگر واقعاً نتوانند قدم پیش بگذارند، خوب، شما بهترین سعی‌‏تان را کرده‌‏اید. در اصل می‌‏توانید سعی کنید که ببینید سدهای ذهنی آنها چیست و موانعشان در کجا قرار دارد. وقتی تعیین کردید سدها و موانع آنها چه هستند، آن‌‏وقت آنها احتمالاً می‌‏توانند حل و فصل شوند. اما برای خیلی از افراد، فکر می‌‏کنم آنها صرفاً می‌‏ترسند. برای یک خدا یا یک تزکیه‌‏کننده، ترس یک وابستگی اصلی در نظر گرفته می‌‏شود، و واقعاً عملی نیست که آن خارج نشود. بنابراین آنچه را که از دستتان بر می‌‏آید بر اساس وضعیت آنها انجام دهید، گرچه اگر آنها واقعاً امتناع بورزند کاری نیست که بتوانید انجام دهید. بعضی افراد با انجام ندادن آنچه که بنیه‌‏ی آن را دارند و نبودن در حد انتظارات، واقعاً شما را مأیوس خواهند گذاشت. هیچ چیزی نظیر این در مورد تزکیه‌‏کنندگان گذشته وجود نداشت، چراکه آنها صرفاً فکر می‌‏کردند، "چه کسی به تو اهمیت می‌‏دهد. اگر نتوانی موفق شوی یا نتوانی در حد انتظار باشی کارت تمام است. فقط برو خانه، همین؛ اینطور نیست که اینجا افتاده‌‏ام و دارم می‌‏میرم که تو را نجات دهم". فقط مریدان دافا کارهایی را انجام می‌‏دهند که ما انجام می‌‏دهیم. ( تشویق)

مرید: در طول دو ماه گذشته، دیده‌‏ایم که بسیاری از افراد از قسمت‌‏های میانی یا پایینی جامعه در نیویورک فلایرهای ما را قبول کرده‌‏اند، در صورتی که ۷۰% از مردم بخش اصلی جامعه متن‌‏های ما را نگرفته‌‏اند. چگونه از این سد بگذریم؟ اگر لباس رسمی می‌‏پوشیدیم، مثل طوری که امروز هستیم، آیا تفاوتی ایجاد می‌‏کرد؟

معلم: مشکل این نیست. مشکل چیزی است که پیش‌‏تر توضیح دادم: چینی‌‏هایی که در شرکت‌‏های اینجا کار می‌‏کنند توسط تبلیغات افتراآمیز گروه فرومایه‌‏ی پلیدی که دافا را شکنجه و آزار می‌‏کند مسموم شده‌‏اند، و آن افراد، که حقیقت را نمی‌‏دانند، هستند که دارند به شیطان کمک می‌‏کنند که زهر را پخش کند. آنها علت اصلی [مشکل] هستند. اگر می‌‏خواهید مشکل را حل و فصل کنید باید از آنجا شروع کنید. آمریکایی‌‏ها فکر می‌‏کنند که آن افراد قابل اعتماد هستند چراکه با آنها همکارند، و بنابراین به آنها گوش می‌‏کنند و نمی‌‏دانند که آن افراد نیز قربانی هستند.

مرید: بسیاری از کشورهای آسیایی نزدیک به چین، به مقدار بسیار زیادی مورد مداخله بوده‌‏اند. مایلم از استاد ارجمند بپرسم، آیا مریدان غربی می‌‏توانند به آنجا بروند که به بهبود وضعیت کمک کنند؟

معلم: شاگردان در آن ملت‌‏ها اساساً در حال انجام آن کار هستند. اما چندی از کشورها واقعاً از رژیم کمونیستی چین می‌‏ترسند، بنابراین بعضی دولت‌‏ها واقعاً خیلی بد عمل کرده‌‏اند. اگر شما با کار دیگری مشغول هستید، فعلاً مجبور نیستید روی این موضوع کار کنید. اما اگر وقت آن را دارید، می‌‏توانید سعی کنید که ببینید آیا می‌‏توانید کاری انجام دهید. تمام چیزی که می‌‏توانم بگویم این است که می‌‏توانید سعی کنید و ببینید چطور پیش می‌‏رود. به هنگام نگاه کردن به رفتار آن کشورها، با آن طوری رفتار کنید که با فردی رفتار می‌‏کردید که نتوانسته است در حد انتظار باشد.

مرید: مریدان دافا از استرالیا به استاد درود می‌‏فرستند.

معلم: متشکرم. ( تشویق)

مرید: آیا ممکن است از استاد بپرسم که چگونه باید تعادل بین روشنگری حقیقت در کشورهای مختلف و مناطق محلی، و روشنگری حقیقت در نیویورک و پکن را اداره کنیم؟

معلم: همه‌‏ی آنها مهم هستند. باید آن را در هر جا که شرایطتان بهترین اجازه را می‌‏دهد انجام دهید.

 

مرید: درود به استاد از سوی تمام مریدان دافا در سنگاپور. مریدان دافای اندونزیایی نیز از من خواستند تا وقتی شما را دیدم درودشان را به استاد برسانم.

معلم: متشکرم. ( تشویق)

مرید: استاد، آیا تضادهای میان مردم مثل همان تضادهای میان تزکیه‌‏کنندگان است؟ چرا اینطور به نظرم می‌‏رسد که حل و فصل شدن تضادهای میان تزکیه‌‏کنندگان همیشه سخت است؟ درظاهر آنها با هم کنار می‌‏آیند، در حالی که در واقع از هم خوش‌‏شان نمی‌‏آید. اگر این برای مدتی طولانی ادامه پیدا کند، درباره‌‏اش چه باید کنیم؟ (حضار آرام می‌‏خندند)

معلم: درباره‌‏اش چه باید کنید؟ (حضار آرام می‌‏خندند) واقعاً هم، درباره‌‏اش چه باید کنید؟ شما تزکیه‌‏کننده هستید، پس چگونه می‌‏توانید آنطور باشید؟ اما می‌‏دانم، و دوباره همان حرف را به شما می‌‏زنم: اگرچه مشکلات معینی در رابطه با بعضی افراد ممکن است چشمگیر باشد، اما آنها در واقع در خصوص بعضی چیزهایی که نشان داده نمی‌‏شود خیلی خوب تزکیه کرده‌‏اند. نمی‌‏توانید آنها را با افراد عادی مقایسه کنید، و حتی کمتر اینطور است که باید فکر کنید تضادهایی که آنها دارند صرفاً تضاد هستند. آنها فرصت‌‏هایی برای آنان است که خود را رشد دهند.

اگر همه‌‏ی شما یک گروه بزرگ سازگار و هماهنگ بودید، در رابطه با همه‌‏ی شما همه چیز واقعاً آرام و صرفاً خوب و بی‌‏اشکال بود، هیچ کس هیچ کسی را ناراحت نمی‌‏کرد، و همه دیگران را خوشحال می‌‏کردند، آن‌‏وقت این بد بود، (حضار می‌‏خندند) واقعاً بد بود، چراکه آن موقع نمی‌‏توانستید تزکیه کنید. اگر هم‌‏ستیزی و خصومت هیچ‌‏کس به سطح نمی‌‏آمد و نمی‌‏توانستید به هم کمک کنید که رشد کنید، آن‌‏وقت این یک گروه تزکیه نمی‌‏بود. چیزی که بیشتر از همه ما را از افراد عادی متمایز می‌‏کند این است که، وقتی تضادها و تنش‌‏ها سر برمی‌‏آورند، ما قادریم که خودمان را بررسی کنیم. ( تشویق) مطلقاً اینطور نیست که ما تضادهایی که ظاهر شوند نداریم. وقتی جنبه‌‏های معینی از ما که به خوبی تزکیه نکرده باشیم بیرون می‌‏آیند، اصطکاک وجود خواهد داشت، و ناسازگاری و اختلاف‌‏نظر وجود خواهد داشت. آن‌‏وقت نگاه کنید که ببینید مشکلات در کجا نهفته است. هر فردی باید خودش را برای دلایل مورد بررسی قرار دهد: "آیا من چیزی را به طور ضعیفی انجام دادم، و این چیزی است که باعث شده افراد با من ناموافق باشند"؟ و طرف دیگر نیز باید قدری فکر کند: "آیا طوری که من موضوع را مطرح کردم مشکلی داشت، و این چیزی است که باعث شده افراد آن را نپذیرند"؟ اگر هر فرد بتواند خودش را بررسی کند، آن‌‏وقت این تزکیه است. اگر خودتان را بررسی نکرده باشید آن‌‏وقت تزکیه نکرده‌‏اید، یا دست کم در خصوص آن یک موضوع.

مواردی وجود دارند که تضادها مدت کاملاً زیادی به طول می‌‏انجامند، اما دیر یا زود آنها مجبور خواهند بود ببینند که مشکلات‌‏شان در کجا قرار دارد. بهتر است که زودتر از آنها خلاص شد تا دیرتر. هیچ کس نباید انتظار داشته باشد به کمال برسد وقتی که هنوز در دام تضادها و وابستگی‌‏هاست. ( تشویق)

مرید: بودیسم در هند آغاز شد، اما بعدها از هند ناپدید شد. این روزها در هند فرهنگ‌‏ها و زبان‌‏های مختلف زیادی وجود دارد، و این اشاعه یافتن دافا در آنجا را سخت می‌‏سازد. آیا این به خاطر نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن است؟ معلم ارجمند، لطفاً قدری ما را در این خصوص راهنمایی کنید.

معلم: از این نظر مثل چین است. چین چنان ناحیه‌‏ی وسیعی است، و گویش‌‏های خیلی از مناطق برای مردم مناطق دیگر نامفهوم است. اما همه مندرین، زبان ملی، را صحبت می‌‏کنند، و بنابراین مردم می‌‏توانند همدیگر را بفهمند. در هند هم در واقع همین‌‏طور است. هند نیز یک زبان رسمی دارد، و خیلی از هندی‌‏ها به زبان انگلیسی صحبت می‌‏کنند. بریتانیایی‌‏ها برای مدت خیلی زیادی آنجا بودند، بنابراین خیلی از مسن‌‏ترها به زبان انگلیسی صحبت می‌‏کنند. هند جمعیت وسیع و مساحت قابل ملاحظه‌‏ای دارد، بنابراین مطمئناً در زبان تفاوت‌‏هایی خواهد بود. فکر نمی‌‏کنم که این در حال بازداشتن آنها از کسب فا باشد. مطمئناً این نیروهای کهن هستند که سد راه آنها می‌‏شوند. مریدان دافا در چین توانستند این موضوع را حل کنند، و مریدان دافا در هند نیز می‌‏توانند.

مردم هند از زمانی که مذاهب دیگر و مجموعه‌‏ای از‌‏ باورها را به کار گرفتند تغییر خیلی زیادی کرده‌‏اند. در گذشته، هندیان مردمی از سادگی اولیه بودند؛ نژاد هندی توسط یک بودا خلق شد.

انسان‌‏های روی زمین توسط خدایان مختلف خلق شدند. مثل این است که پاهای برخی خدایان در کیهان در اینجا، سه قلمرو، قرار گرفت—پاهای بودایان، پاهای دائوها، و پاهای انواع خدایان وجود دارد. در کف پای آنان—ذرات در پایین‌‏ترین سطح—سه قلمرو و زمین هستند، که بر روی آنها مردم مختلف این دنیا هستند، که افراد مختلف با سیستم‌‏های خدایان مختلف در تناظرند. شاکیامونی غالباً می‌‏گفت که پاها کثیف هستند. در واقع منظور او این بود که این مکان بشری در سطح پایینی است. به بیان دیگر، وقتی خدایی یک شخص را خلق می‌‏کرد، آن فرد قسمتی از سیستم آن خدا می‌‏شد، و برای همین است که خدایان به مراقبت از مردم پرداختند. اما بعدها، چون اصلاح فا شروع شد، خدایانی که بشر را خلق کردند سه قلمرو و بشریت را ترک کردند؛ خدایانی که بشر را خلق کردند همگی از سه قلمرو جدا شدند، بنابراین بشر جدا افتاده و منزوی شد. این شکل و فرم بشری ظاهری، که پوست بشری نیز نامیده می‌‏شود، هنوز تصویر [و شکل] گروه‌‏های قومی مختلف را به خود می‌‏گیرد، اما دیگر هیچ پیوندی با خدایان بالا ندارد. به بیان دیگر، دیگر پیوندهایی با خدایانی که قبلاً بشر را خلق کردند ندارد. آیا خدایان از سطوح بالا در کیهان یکی پس از دیگری پایین نیامده، شکلی بشری را برای کسب فا نگرفتند؟ طور دیگری بیان کنیم، بیشتر بدن‌‏های بشری امروز در حال استفاده شدن توسط موجوداتی است که از قلمروهای بالاتر پایین آمدند تا در اینجا انسان شوند. این لباس توسط موجوداتی که از قلمروهای بالاتر آمدند پوشیده شده است. یکبار که آنها به این مکان بشری می‌‏رسند دیگر نمی‌‏توانید به آنها خدا بگویید، زیرا در گذشته موجوداتی که به این مکان بشری پایین آمدند هرگز نمی‌‏توانستند بازگردند؛ یکبار که فردی به این قلمرو می‌‏رسید موجودی از این قلمرو می‌‏شد. بنابراین به بیان دیگر، او انسان می‌‏شد، تنها با این تفاوت که او از سطوح بالا آمد. خوب، در این نقطه از صحبت، چیزی که در حال گفتن آن هستم این است که خدایان پیشینی که نمی‌‏توانند وقتی که قانون بزرگ من به طور گسترده در اشاعه است نجات یابند، مشروط بر اینکه آن‌‏قدر بد نباشند که باید دور ریخته شوند، برای همیشه در اینجا انسان خواهند بود. و ما در حال صحبت درباره‌‏ی آنهایی هستیم که علیه دافا مرتکب گناه نشده و بیش از حد بد نیستند. آنها موجودات بشری در دوره‌‏ی بعد خواهند بود، زمانی که بشریت آینده واقعاً شروع می‌‏شود.

بشریتِ امروز در نظر گرفته نشده بود که یک سطح همیشگی در کیهان باشد. سه قلمرو برای اصلاح فا خلق شد، و مهم نیست تاریخش چقدر طولانی باشد، موجودات اینجا به منظور اصلاح فا و وجود داشتن در کنار اصلاح فا در نظر گرفته شده‌‏اند. خدایان به‌‏وسلیه‌‏ی شکل دادن فرهنگ‌‏ها، رفتار، و روش‌‏های تفکر، و نیز ترکیب زیستی بشریت، بشریت را جهت‌‏دهی و هدایت کردند. آن روند، بخشی از تاریخ بود که به منظور تسهیل اصلاح فا بود، آن برای اصلاح فا به وقوع پیوست، و برای اصلاح فا بود که سلسله‌‏های مختلف بشر به طور پیوسته تغییر کردند. به بیان دیگر، انسان‌‏ها در واقع موجوداتی نیستند که حقیقتاً به این سطح از کیهان تعلق داشته باشند. این سطح از موجودات که انسان هستند و این اجتماع با هدفی خلق شد. اگر در طی این اصلاح فا انسان‌‏ها به خوبی عمل کنند، بشریت رستگار و سعادتمند خواهد شد. به خاطر اینکه قانون بزرگ در اینجا اشاعه می‌‏یابد، تاریخ واقعی این سطح از موجودات—انسان‌‏ها—واقعاً در آینده آغاز خواهد شد، و قانون بزرگ حیات‌‏های موجوداتِ بشری را برای این سطح آینده بنا خواهد کرد. طور دیگری بیان کنیم، در آینده بشر واقعاً وجود خواهد داشت، و این سطح برای همیشه بخشی از ساخت و ترکیب کیهان خواهد شد، این سطح برای همیشه سطحی از کیهان خواهد بود. ( تشویق) بنابراین در آینده [آن] افرادی که علیه دافا گناه نمی‌‏کنند اما در دافا تزکیه نمی‌‏کنند برای همیشه در اینجا انسان خواهند بود.

دنیای بشریِ امروز واقعاً ترسناک است، و پیش‌‏تر هیچ کس جرئت نمی‌‏کرد به اینجا بیاید. یکبار که به اینجا می‌‏رسیدند وارد توهم شده بودند، و با ذهنشان که پاک شده بود، مهم نبود یک خدا از چه سطح بالایی بود، یکبار که به اینجا می‌‏رسید هیچ چیز نمی‌‏دانست. بعد از فرو رفتن در اصول معکوس در این دنیا، و واداشته‌‏شده توسط علاقه‌‏ی شخصی و چینگِ این دنیا، مردم قادر به انجام هر کاری هستند. تمام کاری که یک موجود می‌‏تواند در اینجا انجام دهد این است که در جاده‌‏ی تباهی پایین برود، و برایش سخت است که خود را آزاد کند. در این سطح بشری، چینگ مثل آب تجلی می‌‏یابد؛ کوچک‌‏تر از ذرات آبی است که مردم می‌‏توانند ببینند و بسیار غلیظ و پرتراکم است. آن یک خداست، اما بی‌‏شکل است، و "چینگ" نامیده می‌‏شود. خدایی است که به هنگام خلق سه قلمرو خلق شد، و صرفاً نقشی را که ایفا می‌‏کند ایفا می‌‏کند. اینجا، هر موجودی که متشکل از ذرات درون سه قلمرو باشد غوطه‌‏ور است. وقتی از یک سطح ریزکیهانی به آن نگاه می‌‏شود، مولکول‌‏ها در بدن بشری گلوله‌‏های بزرگی هستند، و بین آن گلوله‌‏ها شکاف وجود دارد. بنابراین همان‌‏طور که انسان‌‏ها در اینجا غوطه‌‏ور هستند، و فضاهای بین مولکول‌‏ها در بدن بشری—و حتی فضاهای داخل مولکول‌‏ها—در چینگ غوطه‌‏ور هستند، مثل این است که انگار آنها در آب غوطه‌‏ورند. چه کسی می‌‏تواند بگوید که تحت تأثیر چینگ نیست؟ اگر کسی بتواند از چینگ خارج شود، آن شخص خدایی‌‏ست. ( تشویق) خوشحال بودن‌‏تان، ناراحت بودن‌‏تان، چیزی را دوست داشتن‌‏تان، چیزی را دوست نداشتن‌‏تان، عصبانی بودن‌‏تان—هر پاسخ احساسی از سوی شما—اشیای فیزیکی معینی را دوست داشتن، کار معینی را دوست داشتن، این که بخواهید غذاهای معینی را بخورید... تمام این چیزها از چینگ است.

بدن ظاهری بشر—به رغم اینکه آن موجود از سطوح بالا آمد—بدن ظاهری انسان از غذاهای مختلف در این بُعد تشکیل می‌‏شود، اما در عین حال، سطح و ظاهری که شما می‌‏بینید کاملاً پیچیده است. انسان‌‏ها یک "بدن حقیقی" دارند. (البته، این فا باید در آینده آموزش داده شود، چراکه فایی است که درون سه قلمرو است.) ترکیب بدن بشری پیچیده است. وقتی فردی متولد می‌‏شود، خدایان سطح پایین‌‏تر مسئول بازپیدایی انسان‌‏ها باید به آن فرد یک پوست بشری بدهند. آن پوست بشری در آن زمان بسیار کوچک است؛ تجلی‌‏اش در آن بعد کاملاً کوچک است. با شروع از زمانی که آن یک جنین است، ماده‌‏ی این بعد که والدینش به آن می‌‏دهند—چیزی که مردم آن را "تغذیه" می‌‏نامند—پیوسته آن را پُر و بزرگ‌‏تر می‌‏کند. این روند پر کردن و بزرگ‌‏تر کردن آن، روند رشد است. آن پر و بزرگ‌‏تر می‌‏شود چراکه پیوسته توسط ماده‌‏ی این بعد تقویت می‌‏شود، که پیوسته پوست حقیقی را پر و بزرگ‌‏تر می‌‏کند. همین نیز در مورد روند رشد فرد بعد از تولد صدق می‌‏کند: هر غذای بشری که بخورید، بدن‌‏تان رشد خواهد کرد، و آن رشد در واقع پر و بزرگ‌‏تر شدن پوست حقیقی‌‏تان توسط سلول‌‏های شکل‌‏گرفته در نتیجه‌‏ی غذایی است که بعد از تولد مصرف می‌‏کنید. بعد، زمانی که فردی می‌‏میرد، معمولاً پوست حقیقی‌‏اش بیرون کشیده شده و برداشته می‌‏شود. آن ریزکیهانی‌‏تر از ماده در سطح و ظاهر بیرونی است، بنابراین خدایان بی‌‏هیچ زحمتی می‌‏توانند آن را بردارند. به محض اینکه پوست حقیقی برداشته شود، بدن در سطح و ظاهر شروع به گسستن از هم و پوسیدن می‌‏کند. از آنجایی که آن از ماده‌‏ی زمین در این بعد ساخته شد، لازم است که به زمین برگردد، بنابراین باید در اینجا بپوسد.

دارم درباره‌‏ی فا در سه قلمرو صحبت می‌‏کنم. ( استاد لبخند می‌‏زند) (حضار آرام می‌‏خندند، تشویق می‌‏کنند) ظاهر بشری‌‏تان شنیدن آن را دوست دارد، اما در تزکیه‌‏ی سطح بالا نقشی ایفا نمی‌‏کند. به بیان دیگر، همان‌‏طور که کمی پیش‌‏تر گفتم، موجوداتی که از قلمروهای بالاتر آمدند در اصل اکنون این دست لباس را پوشیده‌‏اند—یعنی این پوست بشری، این بدن بشری در سطح و ظاهر را. از آنجایی که ظاهر سطحی انسان‌‏ها پیش‌‏تر توسط خدایان خلق شد، در گذشته آنها همیشه به آن خدایان متصل بودند، بنابراین اساساً به شکل آن خدایان بودند. عمدتاً مشابه بودند، صرفاً با تفاوت‌‏هایی جزئی. هر فرد ممکن است که ظاهر خودش را داشته باشد، اما روی‌‏هم‌‏رفته او شکل پایه‌‏ای آن خدا را دارد. بنابراین خدایان مختلف انسان‌‏های مختلف را خلق کردند. اما، به علت شروع شدن دوره‌‏ی اصلاح فا، آنها همگی بشریت را ترک کردند. بعضی افراد می‌‏گویند که از فلان قومیت هستند، اما به چشم خدایان، آنها در اصل به هیچ قومیتی تعلق ندارند. صرفاً اینطور است که بدن‌‏شان در سطح، هنوز ظاهر آن قومیت را دارد؛ "آنهای" حقیقی بخشی از آن [قومیت] نیست. خیلی احتمال دارد که آنها از گروه‌‏های قومی دیگر بازپیدا شده باشند، و موجودات زیادی از آسمان‌‏ها آمدند.

وقتی خدایان بشر را خلق کردند این کار را در آسمان‌‏ها انجام ندادند، آن را روی زمین انجام دادند. یعنی، از ماده‌‏ی روی زمین برای خلق بشر استفاده کردند. چنان که پیداست، در کتاب عهد عتیق گفته شده است که یهوه بشر را از خاک خلق کرد. در واقع، مولکول‌‏ها یک نوع از ذره هستند که در سطح و رویه‌‏ی پایین‌‏ترین سطح کیهان هستند. طور دیگری بیان کنیم، به چشم خدایان این لایه از ذرات، زمین است، خاک [است]. [آنها آن را به آن صورت می‌‏بینند] زیرا ماده‌‏ی آنها بهترین ماده در کیهان است، و هر چه در کیهان پایین‌‏تر می‌‏روید، چیزها پست‌‏تر هستند و ذرات بزرگ‌‏تر و خشن‌‏تر می‌‏شوند، که یعنی چیزها بدتر هستند، و به چشم آنها چیزها کثیف‌‏تر هستند. بنابراین آسمان و زمین در چشم آنها متفاوت با طوری است که انسان‌‏ها آنها را درک می‌‏کنند. وقتی افراد می‌‏گویند که فردی به آسمان‌‏ها رفته، او در واقع فقط به بالاتر رفته است و در میان مولکول‌‏ها بیشتر سفر کرده است. او هنوز این بعد مولکول‌‏ها را ترک نکرده است، بنابراین به طور واقعی در آسمان‌‏ها نیست. آسمان‌‏هایی که خدایان به آنها اشاره می‌‏کنند از ذرات ریزکیهانی تشکیل می‌‏شود—آنها آسمان‌‏های واقعی‌‏اند.

دانشمندان می‌‏پرسند، "خدایان را کجا می‌‏توانید پیدا کنید؟ ما با تلسکوپ‌‏هایمان آسمان‌‏ها را دیده‌‏ایم—خدایان کجا هستند"؟ این آسمان‌‏های واقعی نیست، بلکه این صرفاً آسمان‌‏ها به آن صورت که انسان‌‏ها درباره‌‏شان فکر می‌‏کنند است. این، "آسمان‌‏های" واقعی که توسط موجودات در کیهان از آن صحبت شده است نیست. و "زمین" آنطور که آن را می‌‏شناسیم به‌‏طور کامل تصور واقعی زمین را در برنمی‌‏گیرد. انسان‌‏ها به زمین نگاه کرده و فکر می‌‏کنند، "اوه، این زمین، این زمین ماست. ما روی زمین ایستاده‌‏ایم. زمین گرد است". خدایان می‌‏گویند که آن گرد نیست. [مردم ممکن است فکر کنند که،] "چطور گرد نیست؟ ما می‌‏توانیم واضح‌‏تر از خدایان آن را ببینیم". اما درباره‌‏اش فکر کنید، خدایان درباره‌‏ی مولکول‌‏ها به صورت کثیفی و خاکِ روی زمین[۳] فکر می‌‏کنند، و آیا ماده‌‏ی این بعد ساخته‌‏شده از مولکول‌‏ها نیست؟ آیا هوا، که چشم‌‏های بشری‌‏مان نمی‌‏تواند آن را ببیند، از مولکول‌‏ها ساخته نشده است؟ و در هوا موادی درست مثل هوا وجود داشته، به تعداد صدها میلیون، که در سرتاسر سه قلمرو پخش هستند. فقط اینطور است که چشم‌‏ها نمی‌‏توانند مولکول‌‏ها و ذرات کوچک‌‏تر را ببینند، اگرچه همه‌‏چیز در این بعد، انباشته و مملو از آنهاست. بشریت در توده‌‏هایی از مولکول‌‏ها و ذرات کوچک‌‏تر دفن شده است. فرم‌‏ها و شکل‌‏های ظاهری در دنیای بشری، فرم‌‏های مختلف ساخته‌‏شده از ماده‌‏ی ظاهری‌‏ای هستند که متشکل از مولکول‌‏ها می‌‏باشد. برخی از فرم‌‏ها توسط خدایان ساخته شد، برخی توسط بشر. فرم‌‏های ساخته‌‏ی بشر چیزهای نظیر این ساختمان هستند. فرم‌‏های ساخته‌‏ی خدایان اینها هستند: آب، سنگ، خاک، هوا، فلزات، گیاهان، حیوانات، و انسان‌‏ها، و نیز ستاره‌‏های آسمان، و زمین. انسان‌‏ها صرفاً در حال درک و دریافت دنیا از درون بعد ساخته‌‏شده از این لایه از ذرات هستند، و در حال درک و دریافت کیهان از داخل این بعد بسیار باریک هستند. آسمان و زمینی که در ذهن انسان‌‏هاست آسمان و زمین واقعی نیستند. زمین، مثل هوا، از مولکول‌‏ها تشکیل شده است، بنابراین در چشم خدایان، تمام آن، زمین است. [با نگاه به آن از] سطح ریزکیهانی، بعد ساخته‌‏شده از این سطح از ذرات در واقع زمین است، در حالی که قلمروی ساخته شده از ذرات میکروسکوپی‌‏تر آسمان‌‏های واقعی است.

لحظه‌‏ای پیش گفتم که هندیان توسط یک بودا خلق شدند. طرز صحبت و رفتار ظاهری آنها بسیار شبیه یک بوداست. در گذشته شباهت حتی قوی‌‏تر بود. در اجتماع امروزی چیزها به خاطر موضوعات نژادی، کمی درهم و برهم شده‌‏اند. اعراب و چینی‌‏ها به هند نزدیک هستند، بنابراین قسمت زیادی از هندیان زمان‌‏های اخیر از نژاد مختلط هستند. در گذشته نژاد هندیان خیلی خالص بود. می‌‏توانید آنچه را که توصیف کردم در رقص قومی هندیان ببینید. حالت‌‏های دست و حرکات‌‏شان شباهت نزدیکی به مودراها و وضعیت‌‏های یک بودا دارد. من آنها را بسیار بسیار شبیه می‌‏یابم. ( تشویق)

مرید: در روسیه اخیراً چندین رویداد حملات تروریستی به توریست‌‏ها وجود داشته است، بنابراین بسیاری از افراد نمی‌‏خواهند درباره‌‏ی شکنجه و آزار تروریست‌‏گونه‌‏ای که در سرزمین‌‏اصلی چین اتفاق می‌‏افتد بشنوند.

معلم: این نیز شکلی از مداخله است. اهمیتی ندارد—همان‌‏طور که به طور معمولی حقیقت را روشن می‌‏کردید حقیقت را روشن کنید. [شیطان] به تلاش برای مداخله با شما مصمم است. ولی نگذارید آن با شما مداخله کند، و صرفاً به انجام آنچه که به طور معمولی انجام می‌‏دادید ادامه دهید. در حال حاضر سخت است، اما برای مدت زیادی سخت نخواهد بود.

مرید: در خصوص تصحیحات حروف چینی، آیا فقط قرار است که با کتاب‌‏های دافا انجام شود؟ از آنجا که کار رسانه...

معلم: وقتی به مقاله‌‏هایی می‌‏رسد که برای افراد عادی می‌‏نویسید، در آنها حروف را تغییر ندهید. اگر افراد عادی نتوانند آنها را درک کنند، یک مشکل خواهد بود، درست است؟ بگذارید در حال حاضر این چیزها را در امور عادی وارد نکنیم.

مرید: من کارمای فکری بدی دارم. در تمام مدت از تصدیق آن امتناع کرده‌‏ام و سعی کرده‌‏ام که از آن خلاص شوم. اما مدت زیادی گذشته است و هنوز موفق نشده‌‏ام از آن خلاص شوم. من قادر هستم که تشخیص دهم آن من نیستم.

معلم: اگر چیز واقعاً بدی است، آن‌‏وقت آن را از بین ببرید. و گاهی اوقات رویکرد دیگری وجود دارد که نتایج خوبی دارد، و لزوماً روشی افراطی برای اداره‌‏ی آن نیست. می‌‏توانید این فکر را داشته باشید: "در طی اصلاح فای کیهان، می‌‏توانم برای آنهایی از شما که با اعتباربخشی من به فا مداخله نکنید نظم و ترتیبی منطقی بدهم؛ می‌‏توانم کاری کنم که موجوداتی در آینده شوید. آنهایی از شما که در پی راه حل نیک‌‏خواهانه‌‏ای هستید باید من را ترک کنید و در محیط اطرافم منتظر بمانید. اگر واقعاً نمی‌‏توانید مرا ترک کنید، آن‌‏وقت هیچ نقشی در مداخله با من نداشته باشید. در آینده قادر خواهم بود به کمال برسم، و به شما راه حل نیک‌‏خواهانه‌‏ای عرضه خواهم کرد. آنهایی که کاملاً بد باشند، که هنوز با من مداخله کنند و نتوانند باقی بمانند، بر طبق استانداردها، مجبور خواهند بود که از بین بروند. حتی اگر من شما را از بین نبرم، قانون کیهان به شما اجازه نخواهد داد که باقی بمانید". اگر آن فکر را داشته باشید، برای بعضی از آن موجودات بی‌‏نهایت سطح پایین به طور عظیمی نیک‌‏خواهانه است، و از بین بردن آنهایی که هنوز مداخله می‌‏کنند را آسان می‌‏کند.

اصلاح فای کیهان استانداردهایی دارد. اگر آن را به آن صورت انجام دهید هیچ کسی مبنا و دلیلی برای به چالش کشیدن شما نخواهد داشت. اصول واضح‌‏اند، به طوری که آنهایی که قرار است از بین بروند باید از بین بروند. و بله، وقتی به خیلی از چیزهای سطح پایین می‌‏رسد می‌‏توانید کاملاً آنها را از بین ببرید—از نظر اصول هیچ مشکلی در خصوص آن نیست. اما وقتی آن را به صورتی که الان توصیف کردم اداره می‌‏کنید، هیچ موجودی نمی‌‏تواند در مقام مخالفت چیزی بگوید. آنهایی که به انجام کارهای بد ادامه می‌‏دهند ابداً توجیهی نخواهند داشت، و هر چه که قرار باشد انجام شود انجام خواهد شد. ( تشویق)

مرید: در ترجمه کردن آموزش فای شما، بعضی شاگردان فکر می‌‏کنند که آن باید لفظ به لفظ بر طبق متن اصلی انجام شود، و برخی فکر می‌‏کنند که ترجمه باید با عرف‌‏ها و قراردادهای زبان خارجی مطابقت داشته باشد.

معلم: من فکر می‌‏کنم که ترجمه‌‏ی لفظ به لفظ، مگر در خصوص بعضی زبان‌‏های آسیایی که شاید عملی باشد، ممکن است خیلی آسان نباشد که انجام داد؛ مخصوصاً در ارتباط با زبان‌‏های غربی اینطور است. این خوب و بی‌‏اشکال است که صرفاً سطحی‌‏ترین ایده‌‏ها را با استفاده از کلماتی با معنی مشابه ترجمه کنید. همسان‌‏سازی ترجمه با معنی اصلی تا حد امکان، به اندازه‌‏ی کافی خوب هست. در خصوص ترجمه این سوالات خیلی پیش می‌‏آیند. ترجمه باید به معنی سطحی خیلی نزدیک باشد، و این خوب خواهد بود.

چیز دیگر این است که بعضی افراد احساس کرده‌‏اند که بهتر است ترجمه‌‏ها را بیشتر به زبان محاوره‌‏ای شبیه کنند. برای مثال، زبان انگلیسی را در نظر بگیرید. یک کتاب به یک سبک کاملاً شفاهی ترجمه شد. بعضی افراد می‌‏گویند درک آن نوع ترجمه برای مردم آسان‌‏تر است. البته، هیچ اشتباهی در خصوص این کار نیست، اما من فکر می‌‏کنم که در واقع بهتر این است که آن را هم با استفاده از ساختار و بیان استاندارد انجام داده و هم ترجمه را تا حد ممکن با معنی اصلی همسان کنید. دانش‌‏آموختگان زبان انگلیسی و یا رشته‌‏ی زبان ممکن است قادر نباشند زبان محلی‌‏ای که خیلی مختص به یک منطقه باشد را بپذیرند. اگر از ساختار و بیان استاندارد استفاده کنید، آن‌‏وقت همه می‌‏توانند آن را مطالعه کنند و همه می‌‏توانند آن را بخوانند. نگران نباشید که مردم ممکن است نتوانند آن را بفهمند. آیا همین الان نیز شاگردان انگلیسی‌‏زبان خیلی زیادی نداریم؟ آیا همه‌‏شان آن را نفهمیدند؟ این مسئله‌‏ای نیست.

شما در حال برگزاری یک کنفرانس فا هستید، اما من دارم تمام وقت را برمی‌‏دارم—این خوب نیست، نه؟ ( تشویق به نشانه‌‏ی اینکه کاملاً بی‌‏اشکال است.) درودهای بسیاری هست.

مرید: درود به استاد از طرف تمام مریدان دافا در اسپانیا، اتریش، مجارستان، پرتغال، ویتنام، اندونزی، نیوزلند، فرانسه، ژاپن، هلند، بلژیک، آلمان، ایتالیا، انگلستان، استرالیا، لتونی، ایرلند، سنگاپور، منطقه‌‏ی شهری نیویورک، اسکاتلند، لائوس، ایران، روسیه، هند، جمهوری چک، و آفریقای جنوبی!

معلم: از همه تشکر می‌‏کنم. ( تشویق) اینجا تعدادی از سرزمین‌‏اصلی چین هست.

مرید: درود به استاد از طرف تمام مریدان دافا در گوآن‌‏دونگ، جیانگ‌‏من، هنان، جنگ‌‏جو، شوجو، پینگدینگشان، شی‌‏آن، هان‌‏یان، ون‌‏چانگ، تانگ‌‏شان، جیاموسی، هزه‌‏ی شان‌‏دونگ، هاربین، هونان، هوآیی‌‏هوآ، شان‌‏دونگ، گائوتانگ، پین‌‏شیانگِ هِبِی، شین‌‏شیانگ، سان‌‏هیان‌‏جیائو، تیان‌‏جین، دانشگاه پکن، دانشگاه زینگ‌‏هوآ، آکادمی علوم چین، جی‌‏نانِ شان‌‏دونگ، شی‌‏جیاجوآنگ، لائی‌‏یانگِ هونان، نان‌‏چانگ، هونگ‌‏دو، جه‌‏جیانگ، فویانگ، نینگ‌‏بو، چی‌‏چی‌‏هار، هوبِی، هنگکنگ، شانگ‌‏های، گوانگ‌‏ژو، لیائونینگ، شان‌‏های‌‏گوآن، شان‌‏دونگ، گوآنگ‌‏شی، شن‌‏یانگ، هفِی، دان‌‏دُنگ، یان‌‏جی، دالیان، جان‌‏جیانگ، گویی‌‏جو، چونگ‌‏چینگ، چنگ‌‏دو، ووهان، جین‌‏جو، یون‌‏نان، ماکائو، جوهای، لان‌‏جو، هبی، و جی‌‏لین!

معلم: از همه تشکر می‌‏کنم. ( تشویق) از آنجایی که برگه‌‏های پرسش زیادی هست، اگر همه‌‏شان را بخوانم، تمام صحبت کنفرانس فای امروز را من انجام خواهم داد. ( تشویق به نشانه‌‏ی اینکه مایل هستند که معلم ادامه دهند) هر تعداد را که بتوانم می‌‏خوانم. ( تشویق)

مرید: ما مایل هستیم که یک بنیاد خیریه برای فرزندان بی‌‏سرپرست مریدان دافا تأسیس کنیم. آیا لطفاً می‌‏شود استاد در این خصوص به ما توصیه‌‏هایی کنند؟

معلم: این چیز خوبی خواهد بود، و می‌‏توانید انجامش دهید. در تمام مدت درباره‌‏ی این فکر می‌‏کرده‌‏ام. بعد از آنکه بعضی از مریدان دافا توسط شکنجه و آزار کشته شدند، فرزندان‌‏شان بی‌‏خانمان شده و در پرورشگاه‌‏ها مانده‌‏اند. نمی‌‏توانم درباره‌‏ی این کاری انجام ندهم، بنابراین فکر کردم که می‌‏توانیم اسامی آنها را جمع کنیم و سپس راهی برای نجات آنها از چین بیابیم. ( تشویق) ما آنها را بزرگ می‌‏کنیم، و می‌‏توانیم برایشان مدرسه‌‏(ها)یی دایر کنیم. ( تشویق)

مرید: پرسشی که با آن مواجه‌‏ام این است: چگونه بفهمم که خوب عمل کردن من در کدام پروژه مهم‌‏تر و کانونی‌‏تر است؟

معلم: فهمیدن این با شماست. (حضار می‌‏خندند) بیش از حد خاص است. این را از استاد نپرسید، باشد؟

مرید: شاگردی چند سال پیش مبتلا به یک بیماری روانی شد و مجبور شد که در بیمارستان بماند، اما در چند سال اخیر مشکلی نداشته است. در حال حاضر او در حال شرکت در کار اعتباربخشی به فا است. آیا باید به او توصیه کنیم که به کمترین میزان ممکن در منظر عموم ظاهر شود، زیاد جلب توجه نکند، و کارهایی از نوع پشت‌‏صحنه را انجام دهد؟

معلم: پیشنهاد خوبی است. اگر بعضی شاگردان نتوانند خود را به خوبی اداره کنند یا قبل از یادگیری فا از یک بیماری روانی رنج برده باشند، آن‌‏وقت برای آنها بی‌‏اشکال است که در خانه تزکیه کنند. در گذشته که در حال ارائه‌‏ی فا بودم، همیشه می‌‏گفتم که آنهایی که بیماری روانی داشتند اجازه‌‏ی ورود به سمینار را ندارند. وقتی [آن] افراد تمرین را انتخاب می‌‏کردند، از آنها مراقبت می‌‏کردم، و اگر در خانه مطالعه می‌‏کردند، درست به همان شکل نجات‌‏شان می‌‏دادم. اما مجاز به ورود به سمینارها نبودند. لازم بود که از آن محیط تزکیه‌‏ی مریدان دافا حفاظت کنیم و از مداخله جلوگیری کنیم، و برای همین است که به بیمارانی که بیماری وخیمی داشتند یا آنهایی که بیماری روانی داشتند اجازه ندادم در سمینارها شرکت کنند. شاگردانی که قبلاً بیماری روانی داشته‌‏اند می‌‏توانند بعضی کارهایی که در پس‌‏زمینه هستند را انجام دهند، و این بی‌‏اشکال است که آنها وقتی به روشنگری حقیقت می‌‏رسد کمتر انجام دهند یا کاری انجام ندهند.

مرید: دافا برای شاگردان لازم می‌‏داند که دست روی دست نگذارند و چیزهایی چون قتل و آتش‌‏افروزی را تماشا کرده و نادیده بگیرند. هم‌‏اکنون در سرزمین‌‏اصلی چین شاگردان جان خود را از دست می‌‏دهند. واقعاً نمی‌‏توانم صرفاً بی‌‏کار بنشینم و در خانه منتظر بمانم. می‌‏خواهم به میدان تیان‌‏آن‌‏من بروم تا به مردم بگویم که "فالون دافا عالی است" و اینکه دافا زندگی مرا نجات داده است.

معلم: در حال حاضر آنجا هنوز کاملاً شیطانی است. در حالی که شما نمی‌‏توانید بنشینید و تماشا کنید که شاگردان سرزمین‌‏اصلی چین شکنجه می‌‏شوند، من هم نمی‌‏خواهم که شما شکنجه شوید. روی روشنگری حقیقت سخت‌‏تر کار کنید تا شکنجه و آزار را متوقف کنید. به عنوان استاد شما، اول باید امنیت شما را در نظر بگیرم. ( تشویق)

مرید: وقتی کارهای هنری انجام می‌‏دهیم، چگونه باید ایجاد یک کار هنری که مردمِ امروز بتوانند بپذیرند و هنری که مردم باید در آینده داشته باشند را به‌‏شایستگی متعادل و اداره کنیم؟ آیا ما در حال بنا گذاشتن هنر جدید هستیم؟

معلم: باید بهترین سعی‌‏تان را کنید که نمایش‌‏های اجرایی فرهنگی‌‏ای که توسط مریدان دافا فراهم آورده شده است را صالح‌‏تر و بهتر سازید. آنچه که یک کار هنری به تصویر می‌‏کشد فقط مسئله‌‏ای از موضوع آن است، در حالی که مهارت هنری و کیفیت کار خلق‌‏شده غالباً آن نکته‌‏ی کلیدی است که تعیین می‌‏کند که حضار آن را خواهند پذیرفت یا نه.

مرید: من گرایش دارم که در یک حالت دلسرد و غم‌‏زده فرو روم. فکر می‌‏کنم که دردناک‌‏ترین چیز در زندگی‌‏ام تنهایی است، چراکه از گرمی خانواده محروم هستم. برایم سخت است که از ابرهایی که توسط احساس تنهایی بر من سایه افکنده خلاص شوم. چگونه باید به این مشکل نگاه کنم؟ آیا این به خاطر کارما از گذشته‌‏ام است، یا عوامل خاصی هستند که لازم است در تزکیه‌‏ام از آنها خلاص شوم؟

معلم: اگر کارما یا مداخله است، آن‌‏وقت آن را از بین ببرید. به عنوان یک موجود زنده، چرا دیگر آن اشتیاقی را ندارید که وقتی در ابتدا دافا را کسب کردید داشتید، آن احساس سربلندی و غرور برای کسب این دافا، و آن احساسی که شما چیزی دارید که دیگران نمی‌‏توانند به دست بیاورند؟ آیا دیگر کوشا نیستید؟ آیا قضیه این است؟ یا، حتی اگر بیش از حد مشغول روشنگری حقیقت بودید که بخواهید در بحر آن احساسات‌‏تان فرو روید، علتش این می‌‏بود که در حال انجام کارهای دافا یا کار کردن بر روی نجات موجودات ذی‌‏شعور بودید. چرا احساس تنهایی می‌‏کنید؟ اگر بروید کارهایی برای نجات موجودات ذی‌‏شعور و کارهایی که یک مرید دافا قرار است انجام دهد را انجام دهید، قطعاً آنطور احساس نخواهید کرد. اگر در حال مطالعه‌‏ی فا و سختکوشانه تزکیه‌‏کردن بودید، آیا می‌‏شد که آنطور احساس کنید؟ فقط وقتی که کوشا نیستید مجال اینکه در بحر آن احساسات بشری عادی فرو روید را خواهید داشت، درست است؟ ( تشویق)

مرید: یک هم‌‏تزکیه‌‏کننده اخیراً به من کمک مالی می‌‏کرده است، که مرا قادر کرده که در نیویورک بمانم تا کار دافای بیشتری انجام دهم. من فکر نمی‌‏کنم کاملاً درست باشد که کمک دیگران را پذیرفت. استاد، آیا درکم صحیح است؟

معلم: بله، فکر می‌‏کنم که از آنجا که تمام مریدان دافا در حال مایه گذاشتن از خود هستند و شما نیز در حال مایه گذاشتن از خود و روشنگری حقیقت هستید، اگر به کمک‌‏های مالی دیگران تکیه کنید، آن‌‏وقت آیا به‌‏طور مشروط در حال انجام امور نیستید؟ اگر دیگران شما را تأمین نمی‌‏کردند، آن‌‏وقت آیا آن را انجام نمی‌‏دادید؟ وقتی ما از دیگران می‌‏گیریم، آیا احساس مدیون بودن نداریم؟ آیا درباره‌‏ی آن احساس درستی داریم؟ حتماً، شرایط به‌‏خصوصی وجود دارد، و نمی‌‏توانیم در این رابطه مطلق باشیم. وقتی شاگردانی که کسب و کار خودشان را دارند بیشتر از خودشان می‌‏بخشند و پروژه‌‏های معینی از شاگردان را حمایت می‌‏کنند قابل درک است. اما در شرایط عادی فکر نمی‌‏کنم درست به نظر برسد. حتی وقتی که برای انجام کارهایی چون روشنگری حقیقت باشد، فکر نمی‌‏کنم کاملاً درست باشد. اگر می‌‏توانید برای مدتی طولانی اینجا بمانید، آن‌‏وقت شغلی پیدا کنید و کارهای [دافا] را در وقت اضافه‌‏تان انجام دهید—این هم می‌‏شود. به هر صورت، نهایتاً خودتان باید وضعیت مالی‌‏تان را حل و فصل کنید. نمی‌‏توانید وابسته به فرد دیگری باشید که شما را تأمین کند—این یک مشکل خواهد بود.

من از نظر اصول فا در حال صحبت درباره‌‏ی این هستم. در واقع، خدایانی که در حال نظاره هستند به شما خیره مانده‌‏اند، بنابراین نباید در حال قرض گرفتن از افراد باشید. اگر شرایط واقعاً اجازه نمی‌‏دهد، آن‌‏وقت در منزل [خودتان] کارهای مرید- دافایی دیگری را انجام دهید. چیزی که گفتم این بود که آنهایی که شرایطشان اجازه می‌‏دهد می‌‏توانند اینجا بمانند که حقیقت را روشن کنند. اگر شرایطتان اجازه نمی‌‏دهد، پس به محل زندگی‌‏تان برگردید و در آنجا کارهای روشنگری حقیقت را انجام دهید، که یکسان است.

مرید: ممکن است لطفاً درباره‌‏ی اعضای معینی از دار و دسته‌‏ی برون‌‏مرزی آن جیانگ فرومایه صحبت کنید که در حال مسموم کردن ذهن افراد چینی خارج از چین هستند؟

معلم: آن چیزها ارزش مطرح شدن در کنفرانس فایمان را ندارند. یک موجود مسئول پیامدهای هر مسیری که پیش می‌‏گیرد است. مسیری که آن افراد پیش گرفتند انتخاب خودشان بود. حتی وقتی که، به کمک شما، چیزها را متوجه شوند، هنوز مجبورند آنچه را که بدهکارند پس دهند. یک شخص باید برای هر چه که انجام داده بپردازد. این مطلقاً مجاز نیست که او این کار را نکند. ولی فکر کنید که با زهری که پخش کردند به چند نفر صدمه زده‌‏اند. آن گناه به بزرگی کوه‌‏ها و آسمان‌‏ها است، بنابراین نمی‌‏توانند آن را بپردازند، چراکه ذهن موجودات بسیار زیادی را مسموم کرده‌‏اند. بنابراین اگر یک رسانه کارهای بد انجام دهد، گناهش عظیم است؛ چیزی که در حال اشاره به آن هستم هنگامی است که آن به دافا صدمه می‌‏زند.

مرید: مریدان در لهستان چگونه می‌‏توانند به مریدان سرزمین‌‏اصلی چین کمک کنند؟ درود به استاد ارجمند از طرف مریدان دافا در لهستان!

معلم: متشکرم! ( تشویق) در رابطه با مریدان دافا در لهستان، فکر می‌‏کنم که مهم نیست کجا باشید، شما می‌‏توانید حقیقت را روشن کنید، و اگر وقت آن را دارید می‌‏توانید آن را در مناطق دیگر نیز انجام دهید. تمام اینها خوب است، و به شاگردان سرزمین‌‏اصلی چین کمک می‌‏کند. در حال حاضر شاگردان خارج از سرزمین‌‏اصلی چین تا اندازه‌‏ای وضعیت بهتری [در چین] به وجود آورده‌‏اند و به طور مؤثری شیطان را [در آنجا] باز داشته‌‏اند. و همچنین، در حال کمک کردن به شاگردان آنجا هستند که این را که باید قدم پیش گذارند و اهمیت این کار را، متوجه شوند. همه نوع کارهایی نظیر این هست که می‌‏توانید انجام دهید، و اگر ایده‌‏های دیگری دارید، آن هم بی‌‏اشکال است.

ولی تا آنجا که به فرستادن پول برای آنها می‌‏رسد، این کار را نکنید. پول ممکن است به دست آنها نرسد، و آنها نیز در حال تزکیه هستند. اگر پول زیاد شود، افکار بشری‌‏شان ممکن است که بلند شود و در واقع منجر به وابستگی‌‏ها شود. آنها در محیطی شیطانی هستند، و واقعاً در بعضی مناطق دشوار است. اما تا زمانی که خود را به خوبی اداره کنند، استاد از همه‌‏ی آنها مراقبت خواهد کرد. آنها لازم دارند که مسیر خودشان را بپیمایند. استاد همه چیز را در نظر می‌‏گیرد؛ این چیزها مسائل بنیادی نیستند.

مرید: وقتی بعضی شاگردان فا را کسب کردند به طور واقعی چیزها را از فا درک نکردند و با خودشان جدی نبودند. در نتیجه، رفتار زیان‌‏بارشان روی شاگردان جدیدتر اطراف آنها تأثیر گذاشت و باعث شد که آن شاگردان میل خود به تزکیه را از دست بدهند. آیا آن افراد می‌‏توانند نجات یابند؟ و آیا شاگردانی که آنها را تحت تأثیر قرار دادند می‌‏توانند صدمه‌‏ای که به بار آوردند را جبران کنند؟

معلم: هر وقت که شاگردی باعث این شود که دیگران نتوانند نجات پیدا کنند، موضوع بسیار جدی‌‏ای است. به عنوان یک تزکیه‌‏کننده، فقط می‌‏توانید موجودات ذی‌‏شعور را نجات دهید، نمی‌‏توانید آنها را تباه کنید. در دنیای بشری، شما قادر هستید که به یک خدا تزکیه کنید، و در دنیای بشری شما قادر هستید که دیگران را تباه کنید. اینها چیزهایی با شدت یکسان هستند، بنابراین نمی‌‏توانید از اهمیت این غافل شوید. تا آنجا که به چیزهایی مربوط می‌‏شود که قبل از اینکه تزکیه را شروع کنید بدهکار بودید، آن چیزها جدا شده‌‏اند، و موضوع مجزایی هستند. بَعد آنچه که در طی تزکیه انجام می‌‏دهید صرفا عظیم است. اگر واقعاً باعث شوید که فردی تباه شود، غیرقابل نجات شود یا حتی قادر نباشد که به آینده راه یابد، آن‌‏وقت این مانع از این خواهد شد که هرگز یک خدا شوید. این‌‏قدر جدی است. بنابراین مطمئنِ مطمئن باشید که هیچ کاری مثل آن انجام نمی‌‏دهید.

البته، به چیزهایی که عمدی و غیرعمدی انجام می‌‏شوند می‌‏توان به طور متفاوت نگاه کرد، اما آیا ما برای موجودات ذی‌‏شعور به اینجا نیامدیم؟ وقتی که تأثیر منفی شما باعث صدمه‌‏ای جدی می‌‏شود، افکار صالح شما برای نجات موجودات ذی‌‏شعور چه شدند؟ چگونه توانستید در نظر نگیرید که دیگران چه احساسی ممکن است پیدا کنند؟ آیا تزکیه نمی‌‏کنید که یک موجود روشن‌‏بین صالح از یک فای صالح شوید، موجودی که علایق دیگران را پیش از علایق خودش قرار می‌‏دهد و اول ملاحظه‌‏ی دیگران را می‌‏کند؟ وقتی با دیگران تضادهایی دارید روی شاگردان جدیدتر تأثیر می‌‏گذارد، پس چرا آن را جلوی شاگردان جدیدتر انجام دادید؟ آیا خودمحور و بی‌‏اعتنا به دیگران نبودید؟ مطمئناً، ممکن است که غیرعمدی بوده، اما آیا به طور مؤثری شاگردان جدیدتر را دور نراند؟

باید وقتی به بسیاری از چیزها می‌‏رسد دقت بیشتری داشته باشید، و باید آنچه را که قبلاً به خوبی اداره نکردید جبران کنید. فکر نکنید که، "آن یک شاگرد جدید است، او آمد چون ما فا را اشاعه دادیم، و اگر نخواهد تمرین کند می‌‏تواند برود". به این صورت به آن نگاه نکنید. می‌‏دانید، تلاش‌‏های شما برای اشاعه‌‏ی فا صرفاً شرایط را مهیا می‌‏کند، در صورتی که اینکه او پذیرفته شود با استاد است. استاد است که واقعاً او را به داخل آورد، پس اگر شما کاری کنید که او رانده شود چیز کوچکی نیست. بعلاوه، یکبار که فردی دافا را یاد گرفته باشد، او یک شاگرد دافا است، و خیلی چیزها باید برای او انجام شوند. وقتی خیلی چیزها برای او انجام می‌‏شوند و با این‌‏حال او تمرین را متوقف می‌‏کند، آن‌‏وقت هیچ تصوری از پیامدهای پیش رو دارید؟

مرید: اگر شکنجه و آزار نیروهای کهن اتفاق نیفتاده بود، مسیر(های) تزکیه‌‏ای که در آغاز برای ما نظم و ترتیب دادید به چه صورت می‌‏بودند؟

معلم: امور گذشته‌‏اند و وضعیت تغییر کرده است، پس چرا درباره‌‏ی آن سوال کرد؟

سوال: با افکار درست و اعمال درست‌‏مان، آیا قادر خواهیم بود که قبل از آنکه فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند شکنجه و آزار را خاتمه دهیم؟

معلم: حقیقت این است که، مریدان دافا، در پشتیبانی از اصلاح فا، افکار درست و اعمال درست شما همین حالا نیز شکنجه و آزار را به پایانش نزدیک‌‏تر کرده است. ( تشویق) درباره‌‏اش فکر کنید، اکنون موجودات شیطانی به میزان قابل توجهی سست شده‌‏اند. اگر شما قوی نبودید، اگر به خوبی عمل نکرده بودید، چرا با شما سستی می‌‏کردند؟ وقتی بعضی شاگردان در دست آنها می‌‏افتند، افراد پلید دیگر جرئت نمی‌‏کنند که آنها را به‌‏طور بسیار بدی شکنجه و آزار کنند. چرا جرئت نمی‌‏کنند؟ آیا علتش این نیست که می‌‏ترسند مریدان دافا در آینده عدالت را در مورد آنها اجرا کنند؟ آیا علتش این نیست که آن شرورانی که مریدان دافا را شکنجه کرده‌‏اند به هر جا هم که بکوشند فرار کنند، سرانجام گیر خواهند افتاد؟ اگر در طی این شکنجه و آزار، مریدان دافا همگی به سکوت افتاده بودند و از روی ضعف ناپدید شده بودند، آن‌‏وقت آیا شیطان می‌‏ترسید؟ [درباره‌‏ی شرارت کردن] تأملی نمی‌‏کردند. چیزهایی که در حال انجامشان هستید امروز می‌‏توانند شیطان را شوکه و وحشت‌‏زده کنند، می‌‏توانند به طور عظیمی شیطان را کاهش دهند و آن را بازدارند، می‌‏توانند شیطان را به وحشت انداخته و مانع از این شوند که توان ادامه‌‏ی شکنجه و آزار را داشته باشد، و نهایتاً می‌‏توانند این شکنجه‌‏ی شیطانی را وادارند که کاری جز پایان یافتن از دستش بر نیاید. این چیزی است که مریدان دافا در این زمان قبل از اینکه فا دنیای بشری را اصلاح کند در حال انجامش هستند، و با عظمت است.

مرید: بعضی شاگردان در مطالعه یا تمرینات گروهی شرکت نمی‌‏کنند. آیا آن شاگردان در خطر هستند؟ چگونه می‌‏توانیم به آنها کمک کنیم که از ترس‌‏شان خلاص شوند؟

معلم: فکر می‌‏کنم که در رابطه با شاگردان جدیدتر، نباید خیلی شتاب کنید. برای آنها بی‌‏اشکال است که به کمی وقت نیاز داشته باشند. اما باید بهترین سعی خود را انجام دهید که به آنها توصیه کنید در جلسات مطالعه‌‏ی گروهی شرکت کنند، چراکه محیط مطالعه‌‏ی گروهی برای کمک شما به همدیگر برای رشد واجب است، ضروری است. چرا، در آن آغاز، از افراد خواستم که آنها را برگزار کنند؟ زیرا شکل تزکیه‌‏ای که این فا پیش می‌‏گیرد لازم می‌‏دارد که آن به این صورت انجام شود. چرا مردم در گذشته مجبور بودند برای تزکیه جهان دنیوی را ترک کنند؟ آنها می‌‏دانستند که مشکلی وجود دارد: وقتی که به جهان دنیوی برمی‌‏گشتند و با مردم عادی تعامل برقرار می‌‏کردند، مثل مردم عادی می‌‏شدند و نمی‌‏توانستند کوشا بمانند. علاوه بر این، آنها روح‌‏های کمکی‌‏شان را تزکیه می‌‏کردند. برای همین بود که جهان دنیوی را ترک می‌‏کردند و با هم گروه تشکیل می‌‏دادند. تزکیه‌‏کنندگان می‌‏توانستند به هم کمک کنند که رشد کنند و ببینند که در مقایسه با دیگران چگونه هستند، آنها همیشه چیزهایی برای مطرح کردن داشتند که مختص تزکیه‌‏کنندگان بودند، و آنها یک محیط تزکیه‌‏کنندگان را شکل می‌‏دادند.

بدون آن محیط، آن‌‏وقت... درباره‌‏اش فکر کنید، همین در مورد مریدان دافای امروز نیز صدق می‌‏کند: وقتی که شما به آن بیرون در اجتماع عادی برمی‌‏گردید، در محیط اجتماع عادی هستید. اگر وقت را [برای تزکیه] غنیمت نشمارید، آن‌‏وقت امروز ممکن است احساس کنید که مایل به خواندن [و مطالعه] هستید و بنابراین کمی بخوانید، اما فردا ممکن است دچار تنبلی شوید و کمتر بخوانید... بنابراین بدون آن محیط، سخت است که کوشا ماند. هرچه باشد، انسان‌‏ها هستند که دارند تزکیه می‌‏کنند. بنابراین با تنبلی بشری و انواع و اقسام مزاحمت‌‏هایی که در این دنیا روی مردم تأثیر می‌‏گذارد، برای شما خیلی سخت است که خودتان ببینید کجا کوتاهی دارید. و مخصوصاً، اگر علاوه بر آن کوشا نباشید، کتاب را بسیار نخوانید، یا فا را خیلی خوب درک نکنید، اصلاً قادر به دیدن وابستگی‌‏هایتان نخواهید بود. برای همین است که باید در مطالعه و تمرینات گروهی شرکت کنید.

در حال حاضر در زمانی هستیم که شکنجه و آزار در حال روی دادن است، بنابراین همه نوعی از دلایل وجود دارد که چرا شاگردان نمی‌‏توانند، یا به طور مکرر نمی‌‏توانند، تمرینات را به صورت گروهی انجام دهند. در آینده شما قطعاً تمرینات گروهی خواهید داشت. در خارج از سرزمین‌‏اصلی چین خیلی از شاگردان باسابقه، با انجام کارهای بسیار زیادی برای اعتباربخشی به فا مشغول هستند. اما، به خاطر شاگردان جدیدتر، شاگردان باسابقه باید محیطی برای آنها بسازند تا بتوانند با هم فا را مطالعه کرده و تمرینات را انجام دهند.

مرید: (پرسش ترجمه‌‏شده) من یک شاگرد غربی هستم. معلم ارجمند، آیا لطفاً می‌‏شود برای ترغیب شاگردان غربی بیشتر که قدم پیش بگذارند چیزی بگویید؟ بسیاری از پروژه‌‏های دافا در حال حاضر به شاگردان انگلیسی‌‏زبان نیاز دارند.

معلم: این درست است که آنها باید کوشا باشند. به این فکر می‌‏کرده‌‏ام که اپک تایمز [چینی]، روزنامه‌‏ای که توسط مریدان دافا اداره می‌‏شود، تأثیر نسبتاً بزرگی در جامعه‌‏ی چینی‌‏ها داشته است. در واقع، روزنامه‌‏ی اپک تایمز همین حالا نیز بزرگترین رسانه در دنیا است؛ کشورهای بسیاری را پوشش می‌‏دهد، شامل کل ایالات متحده. من آن را حتی در شهرهای کوچک در ایالات متحده دیده‌‏ام. ناحیه‌‏ی خیلی وسیعی را پوشش می‌‏دهد، و علاوه بر این نسخه‌‏ی اینترنتی وجود دارد. اما، با اینکه این را گفتم، آن فقط با افراد چینی تماس برقرار می‌‏کند. ورای سرزمین‌‏اصلی چین، [در] جریان اصلی واقعی اجتماع، بخش عمده‌‏ی جامعه... برای مثال، ایالات متحده یک اجتماع انگلیسی‌‏زبان است، و آن زبان چیزی است که بیشتر مردم صحبت می‌‏کنند. پس چگونه می‌‏توانیم نشریه‌‏ای نداشته باشیم که حقیقت را برای آنها روشن می‌‏کند؟ برای تکیه کردنِ صرف بر روشنگری حقیقت به صورت شفاهی، محدودیت‌‏هایی وجود دارد. و حتی اگر آن شدنی بود، هنوز باید هر اندازه که می‌‏توانیم سعی نماییم که بعضی راه‌‏های دیگر را اضافه کنیم تا بهتر به مردم کمک کنیم حقیقت را ببینند. آیا این بهتر نمی‌‏بود؟ بنابراین به این فکر می‌‏کرده‌‏ام که هر زمان که نسخه‌‏ی انگلیسی اپک تایمزی که شما در حال اداره‌‏ی آن هستید واقعاً بتواند راه بیفتد، عالی‌‏ترین چیز خواهد بود. و در اصل، همین برای کشورهای دیگر نیز صدق می‌‏کند. ( تشویق)

خیلی از رسانه‌‏ها در جریان اصلی اجتماع با چین روابط تجاری دارند، و بعضی از مدیران و سردبیران حتی توسط باند پلید تبه‌‏کاران چین خریده شده‌‏اند. در این روزگار و دوران، چنین شکنجه و آزار شدیدی در حال وقوع است—چنین چیز قابل توجهی—با این حال جامعه‌‏ی بین‌‏المللی چشم خود را بر روی آن می‌‏بندد. آیا عجیب نیست؟ آیا این قابل قبول است؟ یک جرم است! آن باند تبه‌‏کاران صرفاً بسیار شرور است. اگر مریدان دافا حضور رسانه‌‏ایِ محلی داشته باشند، این ممکن است که این مسائل را حل کند. اما اگر این رسانه‌‏ها [که در آنها درگیر هستیم] بخواهند به تأثیر خوبی برسند، لازم است که چالش‌‏های منابع انسانی و مادی را برطرف کنند، که یعنی اینکه لازم است کارمندان خود را افزایش دهند. بنابراین از این نقطه‌‏نظر، تعداد شاگردان غربی که در حال حاضر درگیر هستند واقعاً نیاز را برآورده نمی‌‏سازد. شاگردان درگیر نیز درباره‌‏ی این نگران هستند.

البته، همه چیز رفته رفته بهتر خواهد شد. شاگردان جدیدی خواهند بود که درگیر خواهند شد؛ شاگردان جدیدی خواهند بود که به مرور زمان فا را درک خواهند کرد و درگیر می‌‏شوند. همه‌‏چیز بهتر خواهد شد. وضعیت در رابطه با روزنامه‌‏ی چینی‌‏زبان نیز قبلاً به این صورت بود. آنها از دست‌‏تنها بودن به داشتن افراد بیشتر، از ندانستن اینکه چه باید کنند به دانستن، از آشنا نبودن با آن به آشنا شدن، و از بی‌‏تجربه بودن به سرانجام ورزیده شدن گذر کرده‌‏اند. بنابراین فکر می‌‏کنم که وقتی به شاگردان جدیدی می‌‏رسد که می‌‏توانند خود را بر طبق فا تزکیه کنند، می‌‏توانید آنها را در کارهای بیشتری درگیر کنید. اما اگر آنها هنوز نمی‌‏توانند چیزها را از فا بفهمند، آن‌‏وقت واقعاً نمی‌‏توانید آنها را درگیر کنید، زیرا بسیاری از چیزها را درک نخواهند کرد و هنوز متوجه نیستند که ما آن افرادی هستیم که باید کارهایی انجام دهیم تا به فا اعتبار ببخشیم. این راه دیگری برای نجات موجودات ذی‌‏شعور است، بنابراین اگر ما آن را انجام ندهیم، چه کسی انجام خواهد داد؟

وقتی شاگرد جدیدی درک نکند، ممکن است حتی به طور منفی او را تحت تأثیر قرار دهد یا او را تباه کند. بنابراین باید آن جنبه از چیزها را در نظر بگیرید. بگذارید بدانند که چیزهایی که در حال انجامش هستیم موجودات ذی‌‏شعور را نجات می‌‏دهد، واقعیت‌‏ها را روشن می‌‏کند، و شکنجه و آزار را افشا می‌‏کند. فکر می‌‏کنم که هر شاگرد باسابقه‌‏ای نیز زمانی یک شاگرد جدید بوده است. به تدریج این شاگردان جدید نیز پخته خواهند شد.

مرید: هربار که از میان محنت‌‏ها یا آزمایش‌‏ها گذشته‌‏ام، وابستگی‌‏های کثیفی را پیدا کرده‌‏ام که از خودخواهی می‌‏آیند. اکنون برای مدت طولانی‌‏ای است که تزکیه کرده‌‏ام اما هنوز آن را به طور کامل خارج نکرده‌‏ام، در حالی که اصلاح فا در حال نزدیک شدن به پایان است...

معلم: درباره‌‏اش دلواپس نباشید. خارج کردن آن چیزها لایه به لایه انجام می‌‏شود، و برای همین است که آنها ظاهر می‌‏شوند. وقتی به چیزهای معینی می‌‏رسد، اگر واقعاً نتوانید آنها را انجام دهید، استاد آنها را برای شما انجام خواهد داد.

اجتماع عادی صرفاً یک خمره‌‏ی بزرگ رنگ است، و لحظه‌‏ای که حفاظ خود را پایین می‌‏آورید توسط آن دچار خوردگی می‌‏شوید. بنابراین باید بی‌‏وقفه تزکیه کنید و در برابر آلوده شدن ایستادگی کنید. به محض اینکه شل شوید به سراغتان می‌‏آید. شما تزکیه‌‏کننده هستید، و استاد گذاشته است که چیزهایی که به شما اجازه می‌‏دهد در بین افراد عادی تزکیه کنید را نگه دارید. این یکی از دلایل [پشت چیزی که توصیف کردید] است—آن به این منظور است که بتوانید در تزکیه‌‏تان تا حد ممکن با روش اجتماع عادی مطابقت داشته باشید. ولی وقتی کوشا نیستید، آن چیزهای بشری شما مورد بهره‌‏برداری قرار خواهد گرفت. اما به عنوان تزکیه‌‏کننده همگی قادرید که پیوسته خودتان را اصلاح کنید و پیوسته از طریق تزکیه‌‏تان از چیزهای بد خلاص شوید. به هر حال، ممکن است که هنوز مقداری باقی داشته باشید. ولی فکر نکنید که نتوانسته‌‏اید خوب تزکیه کنید، و حتی کمتر اینطور است که باید بگذارید که [بر ذهنتان] سنگینی کند. آن‌‏وقت یک وابستگی می‌‏شد. وقتی [چیزهای بد] وجود دارند، صرفاً آنها را خارج کنید. به شیوه‌‏ای با وقار و با اعتمادبه‌‏نفس تزکیه کنید، و نگذارید که آن چیزها اعمال‌‏تان را تحت تأثیر قرار دهند. وقتی آنها در افکارتان ظاهر می‌‏شوند به موقع آنها را از بین ببرید.

مرید: همان‌‏طور که زمان اصلاح فا به سرعت به پیش حرکت می‌‏کند، [نگران این هستم که] هنوز واقعاً سخت است که حقیقت را برای خانواده‌‏ام روشن کنم. برایم سخت است که دریابم چگونه باید به روشنگری حقیقت برای آنها بپردازم.

معلم: بعضی از شاگردان روشن کردن حقیقت برای خانواده‌‏شان را واقعاً سخت می‌‏یابند. فکر می‌‏کنم که بیشتر در حقیقت به خاطر این است که هنوز آنها را به صورت افرادی در خانواده‌‏تان می‌‏بینید و با آنها به صورت متفاوتی نسبت به مردم دنیای بیرون رفتار می‌‏کنید. باید به یاد داشته باشید که آنها نیز موجودات ذی‌‏شعور در دنیای بشری هستند، به جای آنکه اول درباره‌‏ی آنها به صورت خانواده‌‏تان فکر کنید. و باید دریابید که چه چیزی در ذهنشان حل و فصل‌‏نشده است. یکبار که آن چیزها را حل کنید همه چیز می‌‏تواند حل و فصل شود. در شرایط عادی وقتی حقیقت را روشن می‌‏کنید، به این فکر نکنید که کاری کنید مردم فوراً فا را یاد بگیرند، و نتایج بهتر خواهند بود.

مرید: اگرچه پی می‌‏برم که ما همگی بسیار خوشبخت هستیم، اما بعضی اوقات احساس ناشاد بودن به من دست می‌‏دهد. آیا لطفاً می‌‏شود به من بگویید که این به خاطر آن بخش من که به طور کامل تزکیه نشده است اتفاق می‌‏افتد، یا نتیجه‌‏ی رفع کارما است، یعنی، [در نتیجه‌‏ی] کارما؟

معلم: در اصل، ناشاد شدن طبیعی است. شاگردان جدیدتر پنداشت‌‏های بسیاری در دنیای بشری شکل داده‌‏اند، و پنداشت‌‏های آنان چیزها را به طور متفاوتی درک و ملاحظه می‌‏کنند. ممکن است چیزی را خوب بیابید، چیز دیگری را بد، و غیره—مردم حس‌‏هایی نظیر این دارند. آنها واکنش نشان دادن پنداشت‌‏های بشری هستند. پنداشت‌‏هایتان نمی‌‏توانند به محض اینکه شروع به تزکیه می‌‏کنید همگی یکدفعه خارج شوند، بنابراین واکنش‌‏های بر اساس پنداشت‌‏ها، بر روی احساسات‌‏تان تأثیر خواهد گذاشت، و شما را در یک حال بد یا شاد قرار خواهد داد.

اینها چیزهایی هستند که در تزکیه‌‏تان اتفاق می‌‏افتند. رفته رفته درکتان از فا شفاف‌‏تر و شفاف‌‏تر خواهد شد، افکار درست‌‏تان قوی‌‏تر و قوی‌‏تر خواهد شد، با نیک‌‏خواهی و رحمت بیشتر و بیشتری به موجودات ذی‌‏شعور نگاه خواهید کرد، و چیزها فرق خواهند کرد.

مرید: حالا که جوآن فالون جدید بیرون آمده است، با آنهایی که حروف [چینی] تصحیح‌‏نشده در خود دارند، یعنی جوآن فالون قدیمی، چه باید بکنیم؟ آیا باید به استفاده از آنها ادامه دهیم؟

معلم: آن، "کتاب" است، فا است، و فقط برای چند کلمه... آیا نمی‌‏توانید صرفاً حروف را اصلاح کنید؟ حرفم درست است؟ نمی‌‏توانید بروید و کاری را انجام دهید که نباید انجام دهید، درست است؟

مرید: فرهنگ چینیِ پنج هزار ساله ترکیبی از فرهنگ‌‏های بدن‌‏های کیهانی مختلف در کیهان است. پس آیا فرهنگ‌‏های غرب نیز فرهنگ‌‏های بدن‌‏های کیهانی از زمان‌‏های قبل است؟ آیا آنها با اشاعه‌‏ی دافا در ارتباط هستند؟

معلم: خدایان غرب غربی‌‏ها را خلق کردند. خواه آن آسیایی‌‏ها باشند یا قومیت‌‏های دیگر، همگی توسط خدایان مختلف خلق شدند، بنابراین آنها قطعاً مشخصات آن سیستم‌‏ها را همراه خود دارند. در خصوص فرهنگ، باید بگویید که خدایان فرهنگ‌‏های انسان‌‏ها را برایشان خلق کردند، به جای اینکه بگویید آن فرهنگ‌‏ها، فرهنگ‌‏های آسمان‌‏ها هستند. اگر می‌‏گویید که آسمان‌‏خراش‌‏ها در منهتن همانند آنهایی‌‏اند که در آسمان‌‏ها هستند، حقیقت ندارد، چراکه آنها را علم مدرن به همراه آورده است، و علم مدرن توسط موجودات فضایی به همراه آورده شد. بله، فرهنگ‌‏های سلسله‌‏های مختلف چین مشخصات پادشاهی‌‏های آسمانی که برای شکل دادن پیوندهای کارمایی آمدند را با خود به همراه داشتند. اما، خدایان با اهداف مشخصی که در ذهن داشتند معین کردند که چه چیزی در این مکان بشری به جا گذاشته می‌‏شد، چراکه تاریخ بشری در حال گذاشتن بنیان برای اصلاح فا بود. فرهنگ غرب یک فرهنگ سطحی است که در حالی که انسان‌‏ها زندگی می‌‏کردند و در انتظار اصلاح فا بودند برای آنها خلق شد.

مرید: بازگشتن به جن- شن- رن به نظرم بسیار سخت می‌‏رسد. استاد، آیا لطفاً ممکن است به من بگویید که معنی اینکه واقعاً وابستگی‌‏ها را در سطحی بنیادی خارج کرد چیست؟

معلم: شما یک شاگرد جدید هستید، پس نگران نباشید. رفته رفته در طی روند تزکیه‌‏تان به درک و فهم چیزهای زیادی خواهید رسید. بهترین رویکرد این است که کتاب‌‏(ها) را خیلی بخوانید—باید کتاب‌‏(ها) را به‌‏طور مکرر بخوانید. چیزی که استاد به شما می‌‏گوید مطلقاً برای شما خوب است.

شما دیدید که در ظرف فقط چند سال از ارائه‌‏ی فایم در سرزمین‌‏اصلی چین، ۱۰۰ میلیون نفر آمدند تا آن را یاد بگیرند. از زمان ترک چین، به‌‏طور مستقیم تمرینات یا فا را آموزش نداده‌‏ام، و شاگردان بوده‌‏اند که در حال انتقال آن، برگزاری سمینارهای نه‌‏روزه، و گفتن به دیگران درباره‌‏ی این فا بوده‌‏اند. اگرچه نیروهای کهن در حال کنترل چیزهای معینی بوده‌‏اند، اما قادر نبوده‌‏اند سد راه آن شوند، و افراد بسیاری هنوز آمده‌‏اند که آن را یاد بگیرند. چرا اینطور است؟ زیرا این فا واقعاً می‌‏تواند تزکیه‌‏ی افراد را هدایت کند، واقعاً می‌‏تواند به مردم کمک کند که رشد کنند، و واقعاً می‌‏تواند وضعیت یک موجود را تغییر دهد. شیطان در سرزمین‌‏اصلی چین در حال انجام چنین شکنجه‌‏ی شدیدی بوده است، و فشار شیطان که مریدان دافا در جامعه‌‏ی بین‌‏المللی احساس می‌‏کنند نیز عظیم بوده است. پس چرا آنها قادر بوده‌‏اند که در مقابل شیطان مقاومت کنند و با موفقیت بیرون بیایند؟ علتش این است که به شناخت این فا رسیده‌‏اند و واقعاً از طریق این فا و از طریق تزکیه‌‏شان خود را رشد داده‌‏اند. البته واقع‌‏بینانه نیست که بخواهیم فوراً به یک درک خیلی سطح بالا برسیم. اما، رفته رفته با مطالعه‌‏ی فا به فهم همه چیز خواهید رسید.

تا آنجا که به وابستگی‌‏ها مربوط می‌‏شود، اگر امروز استاد به شما می‌‏گفت که از این یا آن وابستگی خلاص شوید، آن چیزی تحمیل‌‏شده می‌‏بود، و هر تمایلی برای خلاصی از آن از قلب شما نیامده بود. و همان‌‏طور که زمان سپری می‌‏شد، بعد از اینکه استاد تعداد زیادی از آن چیزها را گفته بود وقتی که دیگر نمی‌‏توانستید آن را تحمل کنید، آزرده می‌‏شدید و فکر می‌‏کردید، "چرا باید این کار را بکنم"؟ اما وقتی که چیزها را از اصول فا متوجه شده باشید و تأثیری را که انجام آن ممکن است بر روی هستی‌‏تان داشته باشد درک کرده باشید، فقط آن‌‏وقت واقعاً رشد کرده‌‏اید، و فقط آن‌‏وقت واقعاً قادرید که آن را انجام دهید. هیچ بازداری خارجی، از اراده و خواست خود شما یا از رشد واقعی در سمت شما نمی‌‏آید. بازداری‌‏ها و اِعمال زور هرگز نمی‌‏توانند فردی را تغییر دهند یا باعث شوند که او رشد کند. و وقتی بازداری‌‏ها از میان بروند، آن فرد به آن صورتی که قبلاً بود برخواهد گشت، بنابراین این عملی نیست.

 

مرید: از زمانی که سرکوب در سال ۱۹۹۹ آغاز شد، بعضی شاگردانی که از اردوگاه‌‏های کاراجباری خارج شده‌‏اند رفته‌‏اند که بودیسم را تمرین کنند. حقیقت این است که همگی آنها ترسیده بودند.

معلم: فکر می‌‏کنم که اگر مملو از ترس باشند، مهم نیست به کجا می‌‏روند واقعاً در حال تزکیه نخواهند بود، و قادر نخواهند بود به کمال برسند. وقتی وارد بودیسم شوند خواهند دید که به چه صورت است. در مقایسه با شاگردانی که خود را به خوبی اداره کرده‌‏اند، آنها، البته، ضعیف عمل کرده‌‏اند. وقتی که دافا به آنها نفع رساند آمدند، اما وقتی دافا شکنجه و آزار شد فرار کردند. منفعت‌‏ها را جمع کردند، اما هنگامی که ما در حال ایستادگی در برابر شکنجه و آزار هستیم، [به حمایت] از دافا چیزی نمی‌‏گویند و نمی‌‏خواهند که به دافا اعتبار ببخشند. به چشم خدایان این نوع موجود بدترین است. تا آنجا که به به این مربوط می‌‏شود که در خصوص تزکیه به آنها چه گفت، تمام کاری که می‌‏توانید انجام دهید این است که به آنها پیشنهاد کنید که آنچه را که برایشان خوب است انجام دهند؛ روش ویژه‌‏ای وجود ندارد. آنچه یک فرد می‌‏خواهد به خودش بستگی دارد.

مرید: خاورمیانه پیوسته دچار جنگ بوده است، و مردم آنجا فرصتی برای کسب فا ندارند. می‌‏شود لطفاً به ما بگویید که مریدان دافا چگونه باید فا را در آن منطقه پخش کنند؟

معلم: واقعاً هم سخت است. تمامش کار نیروهای کهن است.

حکومت ایالات متحده می‌‏داند که شکنجه و آزار شاگردان فالون گونگ خیلی شدید بوده است. ایالات متحده بر اساس آزادی عقیده پایه‌‏گذاری شد و آنها از حقوق بشر طرفداری می‌‏کنند. اولین مهاجران به ایالات متحده پیوریتن‌‏ها بودند، که برای آزادی عقیده به این سرزمین آمدند. شکنجه و آزار مریدان دافا مستقیماً درگیر بنیادی‌‏ترین علایق ایالات متحده و اصول پایه‌‏گذاری‌‏اش می‌‏شود، اما چرا دولت ایالات متحده درگیر نشده است؟ اگر بخواهیم که وضعیت‌‏شان را درک کرده باشیم، می‌‏گویم به خاطر این است که نیروهای کهن در حال مشکل درست‌‏کردن در خاورمیانه بوده‌‏اند، که ایالات متحده را گرفتار و مشغول کرده است و مانع از این شده است که انرژی لازم برای تمرکز بر چین و انجام کاری درباره‌‏ی شکنجه و آزار مریدان دافا داشته باشد.

اگر هم‌‏اکنون گرفتار موضوع تروریست‌‏ها نبود، معتقدم که دولت ایالات متحده قطعاً تحمل نمی‌‏کرد که در دنیای امروز شرارتی نظیر این این‌‏قدر لگام‌‏گسیخته باشد. علتش این است که نقش ایالات متحده در دنیا برقرار داشتن نظم است—در اصل پلیس بین‌‏المللی است. چرا خدایان آن را خیلی قدرتمند و ثروتمند ساختند؟ خدایان می‌‏خواستند که آن نقش را در دنیا ایفا کند. چین صحنه‌‏ی اصلی در این نمایش بشریت است، مکانی است که نمایش اصلی به اجرا در می‌‏آید. اما کسی باید نظم را در سالن نمایش برقرار نگه دارد—نمی‌‏توانید بگذارید آشفته شود، درست است؟ بنابراین حقیقت امر این است که خدایان واقعاً می‌‏خواهند که ایالات متحده آن کار را انجام دهد. ح‌‏ک‌‏چ همیشه ایالات متحده را سرزنش می‌‏کند که "پلیس بین‌‏المللی" است. خوب، آن پلیس بین‌‏المللی هست، و خدایان می‌‏خواهند که باشد. اگر حکومت ایالات متحده واقعاً به آن مسئولیت عمل نکند و آن نقش را ایفا نکند، آن‌‏وقت خدایان نخواهند گذاشت که خیلی قوی یا ثروتمند باشد. اینطور نیست که آمریکایی‌‏ها قرار است خاص باشند بلکه خدایان آن را به آن صورت نظم و ترتیب دادند. (معلم لبخند می‌‏زند)

مرید: من و بعضی از مریدان دافا در اطرافم اخیراً صاحب فرزند شده‌‏ایم. به نظر می‌‏رسد که دیگر به اندازه‌‏ی قبل زمان برای روشنگری حقیقت نداریم، و این قدری ما را آشفته می‌‏کند.

معلم: فکر نمی‌‏کنم که این مشکلی باشد. خیلی از مریدان دافا صاحب فرزند هستند. اگر کودک خیلی کم‌‏سن است، کاملاً بی‌‏اشکال است که وقت بیشتری را صرف مراقبت از کودک کنید. زمانی که وقت دارید می‌‏توانید برای روشنگری حقیقت کار انجام دهید، و زمانی که وقت کمی دارید می‌‏توانید اندکی در یک نقش کمکی عمل کنید، که آن هم خوب است. وقتی کودک بزرگ‌‏تر می‌‏شود و دست و بال‌‏تان باز می‌‏شود، آن‌‏وقت می‌‏توانید بیشتر انجام دهید، و خوب و بی‌‏اشکال است.

مرید: (پرسش ترجمه‌‏شده) وقتی نمایش‌‏های ضدشکنجه برگزار می‌‏کنیم، خیلی از افراد عادی در همان روز بارها رد می‌‏شوند و دیگر مطالب روشنگری حقیقت ما را گرفته‌‏اند، اما بعضی از هم‌‏تزکیه‌‏کنندگان چینی هنوز به سمت آنها رفته و مطالب را به دست آنها می‌‏دهند.

معلم: شاید آنها شاگردان مختلفی بودند و نمی‌‏دانستند که آن افراد قبل از آن مطالب را گرفته‌‏اند، بنابراین دوباره همان مطالب را به آنها دادند. باید به امور در این زمینه دقت کنید. همان‌‏طور که زمان می‌‏گذرد، وقتی بعضی افراد با شما آشنا شده‌‏اند و از حقیقت اطلاع یافته‌‏اند، اگر همان مطالبی را که قبلاً به آنها دادید به دستشان بدهید، این در اصل هدر دادن منابع است. با آن مثل طوری رفتار نکنید که افراد عادی وقتی مطالبی را توزیع می‌‏کنند رفتار می‌‏کنند، که وقتی همه چیز توزیع شده باشد کارتان به اتمام رسیده است. شما در حال نجات موجودات ذی‌‏شعورید. وگرنه برای چه اینجا [در نیویورک] هستید؟

مرید: شهر آتلانتا و سنای ایالت جورجیا تحت فشار هستند که یک کنسولگری چین در آنها تأسیس شود. آیا این اتفاق برای این می‌‏افتد که روشنگری حقیقت ما به اندازه‌‏ی کافی قدرتمند نبوده است، یا به علت مداخله‌‏ی نیروهای کهن است؟

معلم: آنها می‌‏توانند هر چه که بخواهند بسازند، اهمیتی ندارد. اینکه یک کنسولگری تأسیس کنند یا نه ارتباطی به ما ندارد. و چه کسی می‌‏داند که آن در آینده کنسولگری چه کسی خواهد بود. (حضار آرام می‌‏خندند) واقعاً، ما نگران امور افراد عادی نیستیم. صرفاً تزکیه‌‏کننده هستیم. نگاه کنید که چین اکنون چطور است. ح‌‏ک‌‏چ این بار واقعاً بر دهانه‌‏ی آتش‌‏فشانی نشسته است، و روی لبه تلوتلو می‌‏خورد. در ظاهر پر زرق و برق و بلندپرواز به‌‏نظر می‌‏رسد اما هم‌‏اکنون دیگر ورای درمان است. لباس‌‏هایش در ظاهر مسحورکننده هستند، اما در درون تماماً پوسیده است.

مرید: در حال حاضر اصلاح فا در نیویورک به چه مرحله‌‏ای رسیده است؟

معلم: مرحله‌‏ای وجود ندارد. صرفاً حقیقت را روشن کنید، با گفتن [واقعیت‌‏ها] به مردم به آنها کمک کنید که درک کنند، و به دنیا کمک کنید که از حقیقت آگاه شوند. چیزی که در اصل می‌‏خواهید بدانید این است که وضعیت کلی اکنون چگونه است. در واقع، از آن زمانی که شما به این شکل شروع به روشنگری حقیقت کردید، بسیاری از افرادی که در شهر نیویورک زندگی می‌‏کنند به درک حقیقت رسیده‌‏اند. در واقع، بیشتر از نیمی از آنها. آنها چیزها را به سرعت درک کردند. اما آنهایی که در نیویورک فقط کار می‌‏کنند و در اینجا زندگی نمی‌‏کنند فقط شامل قسمت کوچکی از آنها می‌‏شوند. وضعیت امور این است.

مرید: به خاطر ملاحظات امنیتی، بعضی چیزها هستند که می‌‏خواهیم آنها را محرمانه نگه داریم. اما زیاد جلو رفتن در این خصوص، مخل تبادلات و ارتباطات بین شاگردان می‌‏شود و شوق آنها را از بین می‌‏برد. چگونه می‌‏توانیم این را بهتر اداره کنیم؟

معلم: تزکیه‌‏کنندگان، می‌‏دانید، در حال انجام هر کاری هم که باشند لازم است درباره‌‏ی دیگران فکر کنند، و حتی بیشتر اینطور است که باید درباره‌‏ی دافا فکر کنند. بنابراین وقتی فردی چیزی را برای شما فاش نمی‌‏کند ناراحت نشوید. بعضی پروژه‌‏ها نمی‌‏توانند در جلسات بزرگ مورد بحث قرار گیرند، نمی‌‏توانند برای همه آشکار شوند. وقتی شمار بیشتری از افراد درباره‌‏ی چنان پروژه‌‏ای بدانند، افراد حفاظ خود را پایین می‌‏آورند. یک نفر درباره‌‏اش صحبت می‌‏کند، و یک نفر دیگر درباره‌‏اش صحبت می‌‏کند، و قبل از اینکه خبردار شوید آن مأموران مخفی باند تبه‌‏کاران چین نیز درباره‌‏اش می‌‏فهمند. روش‌‏های زیر نظر گرفتن و استراق سمعِ آنچه که انجام می‌‏دهید دارد لگام‌‏گسیخته می‌‏شود. خواه تلفن‌‏تان را روشن گذاشته باشید یا خاموش، آنها می‌‏توانند [از آن استفاده کنند تا] صدای شما را بشنوند. بنابراین به خاطر امنیت، بسیاری از چیزهایی که برای نجات موجودات ذی‌‏شعور انجام می‌‏دهید نمی‌‏توانند قبل از اینکه انجامشان دهید به طور گسترده آشکار شوند. این باید برای شما روشن باشد: لازم است که شاگردان را [وقتی که شما را در امور وارد نمی‌‏کنند] مجاز بدانید. آنها سعی ندارند چیزها را از شما پنهان کنند—سعی‌‏شان بر این است که آنها را بی‌‏سر و صدا نگه دارند. برای مثال، فرض کنیم که بخواهید برای روشنگری حقیقت یک نمایشگاه هنری برگزار کنید، و قبل از اینکه چیزها شروع شوند کنسولگری تماس تلفنی بگیرد تا گالری را بترساند، و بگوید، "اگر بگذارید آنها از گالری استفاده کنند، خوب است که حواس‌‏تان باشد: یک انفجار در راه است". هیچ حیله‌‏گری‌‏ای از آنها بعید نیست. بنابراین در خصوص بعضی چیزها ما نمی‌‏توانیم افراد زیادی را درگیر کنیم. به عنوان مریدان دافا باید هر شاگردی را درک کنید.

مرید: بعضی شاگردان مقدار بسیار زیادی کار انجام داده‌‏اند و برای دافا خیلی صرف می‌‏کنند، اما به هنگام انجام کار غالباً برآشفته می‌‏شوند. آیا فردی مثل آن می‌‏تواند به کمال تزکیه کند؟

معلم: فکر نمی‌‏کنم این روی چیزی به بزرگی کمال تأثیر بگذارد. او چرا برآشفته می‌‏شود؟ البته، اگر فقط موضوعی از عصبانی شدن است، آن‌‏وقت نمی‌‏توانیم نتیجه‌‏گیری کنیم که او ضعیف تزکیه کرده است. اما، برآشفته شدن شما واقعاً تأثیر بسیار بدی دارد. تأثیر روی شاگردان جدیدتر بسیار زیاد است. تقریباً برای فراری دادن افراد، کافی است. شما همگی هنوز در حال تزکیه هستید—هر چه باشد این انسان‌‏ها هستند که در حال تزکیه‌‏اند، نه خدایان—بنابراین [وقتی خشمگین می‌‏شوید] باعث ایجاد درک نادرستی می‌‏شوید و اختلال ایجاد می‌‏کنید. می‌‏توانید هر چقدر که بخواهید اختلاف نظر داشته باشید یا احساس به‌‏هم‌‏ریختگی کنید، اما هنوز لازم است که به‌‏روشی آرام، بر سر چیزها صحبت کنید. آیا مریدان دافای ما نباید ضربه یا توهین را برنگردانند، حتی در مواجهه با شیطان؟ آیا نباید بردبار باشید؟ صبورانه حقیقت را روشن کنید؟ پس وقتی که برآشفته می‌‏شوید، این به چه علت بود؟ چه چیزی برای یک تزکیه‌‏کننده هست که درباره‌‏اش عصبانی شود؟ و آیا نباید وقتی با تزکیه‌‏کنندگان دیگر هستید از آن حتی کمتر وجود داشته باشد؟ هر کسی هم که هستید، در حال تزکیه‌‏اید. چطور همیشه سر مریدان من عصبانی می‌‏شوید؟ آیا من اجازه دادم که با مریدانم اینطور رفتار کنید؟

مرید: به خاطر وابستگی‌‏های قوی‌‏ام، در زمان یک کنفرانس فا عجولانه از استاد چند عکس انداختم و آنها خیلی خوب در نیامدند. درک کرده‌‏ام که این کار عدم احترام نسبت به استاد بود.

معلم: خوب، به این دلیل است که به شما می‌‏گویم عکس نگیرید. لحظه‌‏ای که بعضی شاگردان مرا می‌‏بینند، "چیک‌‏چیک چیک‌‏چیک"، شروع به عکس انداختن می‌‏کنند. من خیلی درباره‌‏ی این نگران نیستم، و برای من شخصاً مهم نیست که عکس‌‏ها خوب درنیایند. اما بعد از اینکه عکس می‌‏گیرید احساس خیلی خوبی درباره‌‏اش نخواهید داشت. صرفاً از حالا به بعد این را در ذهن داشته باشید. در مواردی مثل چیزی که توصیف کردم، وقتی اداره‌‏ی آن سخت است، صرفاً تمام عکس‌‏ها را به من بدهید و من به آنها رسیدگی می‌‏کنم.

مرید: (معلم: این یکی کلمات خیلی زیادی بر روی خود دارد.) در روشی که چینی‌‏ها و غربی‌‏ها مطالب روشنگری حقیقت را توزیع می‌‏کنند اختلاف‌‏هایی ظاهر می‌‏شود. برای مثال، شاگردان غربی ما همواره فلایرها را در دستشان نگه می‌‏دارند و آرام در گوشه‌‏ای می‌‏ایستند، و منتظر می‌‏مانند که مردم آنها را بگیرند. اما افراد خیلی کمی خودشان می‌‏آیند و آنها را می‌‏گیرند. از سوی دیگر، [در خصوص شاگردان چینی،] مخصوصاً آنهایی که از تایوان‌‏اند، همیشه مؤدبانه و با شوق، آنها را به دست آنان می‌‏دهند، و معمولاً می‌‏توانند تعداد زیادی از آنها را توزیع کنند. اما غالباً شاگردان غربی از آنها می‌‏خواهند که این کار را انجام ندهند، مخصوصاً وقتی که در نمایش‌‏های ضدشکنجه‌‏مان حقیقت را روشن می‌‏کنیم. به دلایل زیادی، امید داریم که شاگردان غربی بتوانند در روشنگری حقیقت فعال‌‏تر باشند و این احساس را نداشته باشند که باید منتظر افراد بمانند [که بیایند آنها را بگیرند].

معلم: حس من این است که شاگردان غربی‌‏مان مطمئناً آن نگرش را دارند، یعنی، احساس می‌‏کنند که از آنجا که جن، شن، رن را تزکیه می‌‏کنیم، باید مؤدب باشیم و به مردم، شنِ یک مرید دافا را نشان دهیم. این مطمئناً چیزی است که آنها دارند فکر می‌‏کنند، بنابراین به طور مستقیم سمت افراد نمی‌‏روند و ترجیح می‌‏دهند منتظر آنها بمانند که خودشان بیایند برگه‌‏ها را بگیرند. فکر نمی‌‏کنم هیچ اشتباهی در مورد این نگرش وجود داشته باشد، اما با اینکه این را می‌‏گویم، نجات مردم موضوعی واقعاً فوری‌‏ است. مریدان دافا از آسایش خانه دست کشیده‌‏اند، کار و حرفه‌‏ی خود را فدا کرده‌‏اند، و به تمام انواع چالش‌‏ها غلبه کرده‌‏اند، و علاوه بر آن وضعیت مالی‌‏شان در مضیقه است. بنابراین آمدن به اینجا برای روشنگری حقیقت و نجات مردم واقعاً برایشان آسان نبوده است. بنابراین، از آنجا که این درباره‌‏ی نجات دادن مردم است، خوب است که اندکی فعال‌‏تر بود. اما باید مؤدب باشید.

هم اندکی مؤدب‌‏تر باشید و هم اندکی فعال‌‏تر. به این صورت مردم روگردان نخواهند شد و همچنین قادر خواهیم بود که مطالب را به آنها بدهیم—فکر می‌‏کنم که اینطور بهتر خواهد بود. اگر منتظر بمانید که افراد بیایند آنها را بگیرند، در حالی که احتمال دارد فکرتان روی نجات آن افراد باشد و [در ذهنتان] دارید به آنها می‌‏گویید که بیایند آن را بگیرند، اما وقتی که سمت بشری افراد قوی می‌‏شود، سمت آگاه قادر به ایفای نقش نخواهد بود. برای مثال، مردم در منهتن همگی واقعاً سرشان شلوغ است. ذهن آنها ممکن است درگیر افکاری از پول درآوردن، رفتن به ملاقات با کسی، یا بستن یک نوع معامله باشد، و بنابراین با عجله رد می‌‏شوند. بنابراین در حینی که آنها در حال فکر کردن درباره‌‏ی چیزی هستند، آن فکری که بیرون می‌‏فرستید ممکن است باعث شود که سمت آگاه آنها بخواهد که بیاید و مطالب شما را بگیرد، اما سمت بشری آنها هنوز قوی است، و بنابراین ممکن است فرصت را از دست بدهند. پس، چیزی که فکر می‌‏کنم این است که عالی می‌‏شود اگر بتوانیم با آنها برخوردی مؤدبانه داشته باشیم و اندکی فعال‌‏تر باشیم.

می‌‏دانم که این رویکرد برای شاگردان غربی ما سخت است. آنها همیشه درباره‌‏ی اذیت کردن افراد، درباره‌‏ی اینکه فعالانه باعث اذیت آنها شد احساس بدی دارند. اما اینطور نیست. چیزی که باید در ذهن داشته باشید این است که شما دارید مردم را نجات می‌‏دهید، و امور به خوبی پیش خواهند رفت. ( تشویق)

مرید: وقتی در منهتن برای کارمندان در آسمان‌‏خراش‌‏ها حقیقت را روشن می‌‏کنیم، هنوز با موانع بسیاری روبرو می‌‏شویم. چگونه می‌‏توانیم در گذر از سد لایه لایه‌‏های موانع و امتحان‌‏هایی که نیروهای کهن می‌‏چینند بهتر عمل کنیم، و به این ترتیب برای موجودات ذی‌‏شعور در آن ساختمان‌‏ها رهایی بیاوریم؟ آیا لطفاً ممکن است که استاد...

معلم: بله، در واقع وقتی برای روشنگری حقیقت به آن ساختمان‌‏ها می‌‏رویم، وارد شدن واقعاً سخت است، چراکه همه در آنجا مشغول کار هستند. درحالی که همه مشغول کارند، اگر به آنجا برویم که حقیقت را روشن کنیم، رییس آنها مطمئناً عصبانی می‌‏شود، و آن‌‏وقت درباره‌‏ی ما به طور بدی فکر می‌‏کنند. البته، منظور این نیست که همیشه به این صورت است. وقتی شرایط اجازه می‌‏دهد می‌‏توانیم انجامش دهیم. در خصوص کارمندان در آن شرکت‌‏ها، معمولاً سه نوبت از روز هست که می‌‏توانید با آنها تماس برقرار کنید. یکی وقتی است که به سر کار می‌‏روند، دیگری وقتی است که کارشان تمام می‌‏شود، و آن دیگری وقتی است که ناهار می‌‏خورند. بیشتر آنها برای ناهار پایین می‌‏آیند. بنابراین در آن سه زمان می‌‏توانیم انتخاب کنیم که تلاشی صرف کنیم تا با آنها تماس برقرار نماییم، و شاید نتایج بهتر شوند.

مرید: من مرید دافایی از پکن هستم. قبل از حرکت [برای ایالات متحده]، هم‌‏تزکیه‌‏کنندگانم به من گفتند که حتماً درودهایشان را به استاد برسانم. (معلم: متشکرم. تشکر از شاگردان پکنی.) (تشویق) با اینکه همه‌‏ی آنها این را حس می‌‏کنند که استاد پیوسته در کنار آنهاست، اما نمی‌‏توانند جلوی دلتنگی زیادشان برای استاد را بگیرندفقط با آوردن نام استاد اشک‌‏هایشان سرازیر می‌‏شود. من در این دو روز گذشته به فعالیت‌‏هایی که توسط مریدان دافای خارجی به اجرا درآمده است پیوسته‌‏ام، و آن را عمیقاً تکان‌‏دهنده یافتم. گرچه ما [در پکن] در قطب دیگر شیطان هستیم، اما از هنگامی که شکنجه و آزار برای مدت زیادی ادامه پیدا کرده است بعضی از هم‌‏تزکیه‌‏کنندگان دچار وضعیتی شده‌‏اند که یک روال مکانیکی و ماشین‌‏وار را دنبال می‌‏کنند. مثل مریدان دافای خارج نیست، که بسیار کوشایند و حس تعجیل را حفظ می‌‏کنند. در اینجا فرد واقعاً احساس می‌‏کند که سرعت امور بسیار بالاست و هر مرید دافا بسیار سخت کار می‌‏کند. می‌‏توانم فرق بین خودمان و مریدان دافای خارج را احساس کنم. من قطعاً آنچه را که به‌‏شخصه در منهتن تجربه کرده‌‏ام و عظمت کنفرانس فای نیویورک را با خود برمی‌‏گردانم و با هم‌‏تزکیه‌‏کنندگان در چین مطرح می‌‏کنم. ما واقعاً لازم داریم که سرعت را بالا ببریم و همیشه کوشا باشیم. باشد که استاد آسوده‌‏خاطر باشند: ما این را به انجام می‌‏رسانیم، قطعاً این کار را می‌‏کنیم.

معلم: به شما ایمان دارم. ( تشویق) در حقیقت شیطان  آنجا در سرزمین‌‏اصلی چین توسط مریدان دافای آنجا و اطراف دنیا که چیزهایی را که شما توصیف کردید انجام می‌‏دهند و چنان تلاش‌‏هایی می‌‏کنند کاملاً به وحشت افتاده است. این نقش بسیار زیادی در بازداشتن شکنجه و آزار داشته است، و مقادیر عظیمی از شیطان در امتداد راه نابود شده‌‏اند. بنابراین وقتی وضعیت مانند این است، اگر هنوز شاگردانی داشته باشیم که قدم پیش نمی‌‏گذارند و به خاطر ترسی که در دلشان است امور را انجام نمی‌‏دهند، آن‌‏وقت آنها واقعاً در حال از دست دادن فرصت‌‏شان هستند. بعضی افراد می‌‏گویند، "ما می‌‏دانیم که استاد خوب است و می‌‏دانیم که دافا خوب است. داریم [فا را] در خانه مطالعه می‌‏کنیم و تمرینات را در آنجا پنهانی انجام می‌‏دهیم". اما واقعیت این است که دافا به شما عرضه شده است، و آن داده شده است تا بتوانید تمام موجودات را نجات دهید، برای این است که شما تقوای عظیم حتی بزرگ‌‏تری بنا کنید و نسبت به تمام موجودات مسئول باشید. آیا این را قبلاً نگفته‌‏ام که: حیات‌‏های آینده چیزها را به خاطر دیگران انجام می‌‏دهند، نه به خاطر خودشان؟ این روند دقیقاً روندی است که در آن چنین کیفیت‌‏هایی در شما تکوین می‌‏یابد، بنابراین نمی‌‏توانید فقط درباره‌‏ی خودتان فکر کنید. چه چیزی است که از آن می‌‏ترسید؟ گویا از همه‌‏چیز. بله، وقتی چنان شکنجه و آزار بی‌‏رحمانه‌‏ای در جریان است، من این را هم نمی‌‏خواهم ببینم که شاگردان دچار شکنجه و آزار می‌‏شوند. اما وضعیت کنونی به‌‏تدریج در حال تغییر است، و این یعنی که باید حتی بهتر عمل کنیم. در واقع، در خصوص شاگردانی که در تمام مدت بسیار خوب عمل کرده‌‏اند، آیا آنها مجبور نبودند که شکنجه و آزار شدید و بی‌‏رحمانه را بگذرانند؟

پس امید من این است که شاگردان در سرزمین‌‏اصلی چین واقعاً بتوانند از شاگردان خارج از چین یاد بگیرند و همانند آنها عمل کنند. برای اینکه شکنجه و آزار شما توسط شیطان را کاهش دهند، ببینید که دارند چه کار می‌‏کنند. خیلی سخت کار کرده‌‏اند. بعضی‌‏ها روزهای متمادی بسیار کم می‌‏خوابند، هر شخص در حال انجام کارهای زیادی است، و همگی دارند پروژه‌‏های بسیاری را به دوش می‌‏گیرند. و من فقط درباره‌‏ی یک تعداد کم از آنها صحبت نمی‌‏کنم—اکثریت آنهاست، و آنها واقعاً دارند سخت کار می‌‏کنند. بنابراین با این، وقتی که ما چیزها را مقایسه می‌‏کنیم، هرچند محیط آنها آسوده و راحت است، به عنوان مریدان دافا، آن هنوز درباره‌‏ی کوشا بودن است. اگر تحت شرایط بسیار خشن نتوانستید امور را انجام دهید یا نتوانستید آنها را به خوبی انجام دهید، شاید آن واقعاً حاصل شرایط بود. اما حالا امور تغییر کرده‌‏اند و باید قدم پیش بگذارید و به خوبی عمل کنید.

قبلاً، وقتی شیطان بسیار زیادی به این پایین فشرده شد، سه قلمرو از آن اشباع شده بود، و آن هوا را پر کرد. نفسی می‌‏کشیدید و آن به درون شکم شما کشیده می‌‏شد—این اندازه وجود داشت. شیطان همه جا بود، و هر چیز کوچکی زیر تسلط آن شیطان بود. علف‌‏ها به شما پشت پا می‌‏زدند، و شاخه‌‏ها به صورت‌‏تان شلاق می‌‏زدند. وقتی از کنار دیواری رد می‌‏شدید به سرتان ضربه می‌‏زد. تمام آن برایتان طبیعی به نظر می‌‏رسید، اما اینطور نبود—به این میزان شیطانی بود. حالا آن شیطان پاکسازی شده است و محیط اطراف ما مدام آسوده‌‏تر و آسان‌‏تر می‌‏شود. در خیلی از نواحی، شیطان همین که مریدان دافا را می‌‏بیند پا به فرار می‌‏گذارد. کمترین جرئتی نمی‌‏کند که به آن نواحی سری بزند، چراکه مریدان دافای آنجا به خوبی عمل کرده‌‏اند. پس با وجود این همه مرید دافا اینجا در منهتن، چرا شیطان جرئت می‌‏کند به اینجا بیاید؟ علتش این است که عناصر نیروهای کهن دارند شیطان را—درست مثل جاروب کردن آشغال—به اینجا می‌‏رانند، آن را به اینجا جاروب می‌‏کنند، و در اینجا جمع می‌‏کنند، تا مریدان دافا و انبوه خدایان بتوانند آن را از بین ببرند. وگرنه شیطان مطلقاً جرئت نمی‌‏کند که در حال حاضر به اینجا بیاید.

حالا وقتی به سرزمین‌‏اصلی چین نگاه می‌‏کنید، با بودن محیط به صورتی که اکنون هست، اگر بعضی شاگردان هنوز قدم پیش نگذارند، آن‌‏وقت در شرف این‌‏اند که واقعاً فرصت خود را از دست بدهند. البته، خیلی از شاگردان در آنجا عالی کار کرده‌‏اند، و در تمام مدت در حال انجام امور بوده‌‏اند. این واقعاً باعظمت است.

مرید: افراد درباره‌‏ی فرستادن افکار درست در کنسولگری درک‌‏های مختلفی دارند. بعضی افراد معتقدند که اگر بعد از هر تمرین افکار درست بفرستیم، شیطان حتی فرصت نخواهد داشت که نفس خود را فرو دهد. آیا این تفکر در مغایرت با شَن است؟

معلم: شیطانی که مریدان دافا را شکنجه و آزار می‌‏کند صرفاً باید پاکسازی شود. در خصوص جزئیات چیزها، آنها را می‌‏گذارم که شما دریابید.

مرید در ادامه می‌‏پرسد: بعضی افراد بر این درک هستند که انجام آن [به طریقی که توصیف کردم] استفاده از تفکر بشری است. فرستادن افکار درست چیز باوقاری است، و اصول فا حکم می‌‏کند که فقط وقتی که آزاد از طلب هستیم چیزها به دست آورده می‌‏شوند، اینکه باید بگذاریم مسیر طبیعی چیزها طی شود. فقط وقتی که بعد از انجام تمریناتِ ایستاده و مجدداً بعد از تمرینِ نشسته افکار درست می‌‏فرستیم است که آن تزکیه‌‏ی خودمان را تحت تأثیر قرار نخواهد داد. ممکن است به ما بگویید که آیا این اشکالی دارد که یک تمرین را چند تکه کرد و آن را در خلال چند ساعت انجام داد؟

معلم: وابستگی رشد ندهید. وقتی تمرینات را انجام می‌‏دهید از الزاماتی که تعیین شده است پیروی کنید. در خصوص فرستادن افکار درست، بجز هنگامی که به‌‏صورت جمعی انجام می‌‏شود، می‌‏توانید آن را در هر زمانی که انتخاب می‌‏کنید انجام دهید. نظر من این است که انجام تمرینات انجام تمرینات است، پس صرفاً به طور معمولی آنها را انجام دهید. تا جایی که به فرستادن افکار درست مربوط می‌‏شود، می‌‏توانید آن را در هر زمانی، در هر مکانی، انجام دهید. تا زمانی که خودتان را خسته نکرده باشید، می‌‏توانید آنها را بیرون بفرستید، و این باید خوب و بی‌‏اشکال باشد. تمام آنچه که مصرف می‌‏کنید به‌‏سرعت مجدداً پر می‌‏شود. هدف از انجام دادن تمرینات صرفاً این نیست که تمرینات را انجام داده باشیم—تمرینات مکانیزم‌‏های شما را تقویت می‌‏کنند، و مکانیزم‌‏های خودکار هستند که واقعاً شما را ترفیع می‌‏دهند و انرژی‌‏تان را از نو پر می‌‏کنند. بیست و چهار ساعت روز توسط گونگ و توسط فا در حال پالایش شدن هستید، بنابراین اهمیتی ندارد وقتی افکار درست می‌‏فرستید چه مقدار انرژی به بیرون ساطع کنید، هیچ چیز آن از دست نمی‌‏رود. و در مورد توانایی‌‏های فوق‌‏طبیعی‌‏تان، آنها خودشان برخواهند گشت. چیزهای دیگری که به پایان می‌‏رسند نیز به طور مشابه سریعاً از نو پر می‌‏شوند، و دلیلش این است که استاندارد شما در آن ارتفاع است. مثل چیزی است که گفته‌‏ام: گونگ‌‏تان هر ارتفاعی که داشته باشد، علت آن این است که شین‌‏شینگ‌‏تاندر آن ارتفاع است، چراکه محک [و میزانی] وجود دارد. وقتی آن محک در آن ارتفاع است، گونگ کاری جز این نمی‌‏تواند کند که تا آن نقطه بالا برود، و بنابراین چیزها به سرعت از نو پر می‌‏شوند. افزایش گونگ در اصل واقعاً آسان است. بالا بردن شین‌‏شینگ است که سخت است. از این روست که ساختن گونگ بسیار سخت است. ( تشویق)

اکنون تمام برگه‌‏های پرسش را خوانده‌‏ام. ( تشویق) مریدان دافای ما در چند سال گذشته‌‏ی اعتباربخشی به دافا، روشنگری حقیقت، و نجات موجودات ذی‌‏شعور واقعاً سخت در حال کار کردن بوده‌‏اند؛ برای بسیاری از مریدان دافا تا  به آنجا که واقعاً احساس خسته بودن می‌‏کنند، و خیلی از افراد در انجام این کارها، در طول راه بر همه نوعی از چالش‌‏ها غلبه کرده‌‏اند. نمی‌‏شود چیزی جز این گفت که مریدان دافا خارق‌‏العاده‌‏اند. در اصل، گرچه این من هستم که دارم می‌‏گویم شما خارق‌‏العاده‌‏اید، اما صرفاً دارم کلماتی را تکرار می‌‏کنم که خدایان به کار می‌‏برند. آنها هستند که می‌‏گویند شما خارق‌‏العاده‌‏اید. اگر فقط من بودم که می‌‏گفتم شما خارق‌‏العاده هستید، خوب، من استادتان هستم، پس البته که کمی طرف مریدانم را دارم. گستره‌‏ی وسیع‌‏ترِ حیات‌‏ها باید متقاعد می‌‏شدند، و این دلیلش است که چرا، مهم نیست که ممکن است چطور به نظر برسد—هرچند که شاید همان‌‏طور که به فا اعتبار می‌‏بخشید با گرفتاری‌‏ها و سدهای بسیاری روبرو شوید—امور روی‌‏هم‌‏رفته برای مریدان‌‏مان در حال بهتر شدن هستند.

اصلاح کیهان توسط فا مطمئناً موفق می‌‏شود. حتی آن چیزهای نظم و ترتیب‌‏داده شده توسط نیروهای کهن جرئت نمی‌‏کردند کاری کنند که آن موفق نشود. فقط اینکه طرح‌‏ریزی‌‏هایشان با اصلاح فا مداخله کرد و به چیزهای بسیاری در اصلاح فا صدمه زد، که به همین دلیل است که عوامل نیروهای کهن باید به طور کامل از بین برده شوند. مریدان دافا برای همیشه اینجا در دنیای بشری به فا اعتبار نخواهند بخشید، چراکه زمانی که فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند قطعاً خواهد آمد. به زودی اصلاح فایی که دافا در کیهان در حال انجام آن است به پایان خواهد رسید. مردم اکنون می‌‏دانند که کیهان در حال بیشتر جدا شدن از راه شیری است. به بیان دیگر، تمام اینها صرفاً چیزی نیست که فقط من بگویم، و چیزی نیست که صرفاً مریدان دافا بتوانند بدانند: حتی موجودات بشری نیز رفته‌‏رفته از آن آگاه خواهند شد.

هر چیزی که بشر به آن باور ندارد پیش چشمان خودش نمایان خواهد شد. هر راز حل‌‏نشده‌‏ی گذشته اینجا در دنیای بشری آشکار خواهد شد، و وقتی این اتفاق بیفتد زمانی خواهد بود که فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند. با هر چیزی که شما مریدان دافا انجام داده‌‏اید، نشان داده‌‏اید که لایق تمام چیزهایی که دافا برای تکوین شما صرف کرده است هستید. می‌‏توانم بگویم اعتباربخشی مریدان دافا به فا، در مجموع، به آنچه که باید دست یافته است، و آنها مسئولیت‌‏های خود را به انجام رسانده‌‏اند. ( تشویق) و اگرچه هنوز در پیش گرفتن ادامه‌‏ی سفر باقیست، و اگرچه انجام شدن برخی چیزها باقیست، اما فکر می‌‏کنم که هیچ یک از آنها مسئله‌‏ای محسوب نمی‌‏شوند، چراکه سخت‌‏ترین زمان گذشته است و شیطانی‌‏ترین دوره به سر آمده است. ( تشویق) جاده‌‏ی پیش رو فقط باید وسیع‌‏تر شود، در حالی که همه چیز باید روشن‌‏تر و شفاف‌‏تر از همیشه شود، و شما پخته‌‏تر و پخته‌‏تر خواهید شد. و شما، که تزکیه‌‏کننده هستید، باید بیشتر از همیشه حالت و رفتار یک مرید دافا را مجسم سازید. در زمانی که خواهد آمد به مریدان دافا، برای تمام آنچه که در طول تمام روند اصلاح فا صرف کرده‌‏اند، غرامت و جبران داده خواهد شد. و حتی وقتی به شکنجه و زیان‌‏هایی که بشریت از آن رنج برده است می‌‏رسد، در زمان پیش رو، برای بشریت نیز تلافی خواهد شد. ( تشویق) دافا برای بشریت آینده‌‏ای بنا خواهد کرد، و وقتی فردی، در طی این زمان که دافا در حال اشاعه است و مریدان دافا در وضع ناملایمِ شکنجه و آزار شدن هستند، بتواند به طریق درستی عمل کند، این نوع فرد باید رستگار شود. چنین فردی آنچه را که از یک فرد انتظار می‌‏رود انجام داده است، بنابراین در آینده برای آنها یک محیط واقعی و حقیقی برای زندگیِ انسانی بنا خواهد شد.

طولی نخواهد کشید که همه چیز تغییر خواهد کرد، اما به عنوان مریدان دافا، نمی‌‏توانید قبل از کمال به هیچ طریقی دچار تزلزل شوید. باید آنچه که باید انجام دهید را انجام دهید، همان‌‏طور که در تمام این مدت انجام داده‌‏اید. اگر به اندازه‌‏ی یک فکر یا نظرتان افراطی باشد، و اگر پیامدها را در نظر نگیرید، یا اگر به صلاحِ دافا فکر نکنید، به شما می‌‏گویم، آن‌‏وقت شما مسیرتان را خوب نپیموده‌‏اید. از آنجا که مسیر شما قرار است برای آینده به جا بماند، باید در روشن ساختن آن موفق شوید. هدف تزکیه‌‏ی شما ورای کمال خود می‌‏رود، چراکه شما قرار است موجودات ذی‌‏شعور را نجات دهید، و در حال کمک به حیات‌‏های آینده هستید که آن آینده را بنا کنند. مسئولیت‌‏تان بزرگ است، اما بازپرداختی که در انتظار شماست بسیار عظیم است. آنچه بعداً خواهید گرفت از آنچه که صرف می‌‏کنید بسیار فراتر می‌‏رود، تا جایی که امکان آن باشد. بنابراین امیدوارم که تحت هیچ شرایطی متزلزل نشوید. خواه رأی موجود نسبت به دافا توسط مردم برگردد یا نه، خواه وضعیت جدیدی پدیدار شود یا نه، هر موردی که باشد، مریدان دافا هنوز باید موجودات ذی‌‏شعوری را که نیاز است نجات یابند نجات دهند. به انجام آنچه که باید انجام دهید تمام راه تا کمال ادامه دهید! ( تشویق پرشور طولانی)



[۱] تعریف شده به صورت "ایده‏‌های کهن، فرهنگ کهن، رسوم کهن، و عادت‏‌های کهن".

[۲]  "دافا عالی است"

[۳] Ground