لی هنگجی، ۳۰ نوامبر ۲۰۰۲
درود بر همه!
" در دو طرف ساحل فریاد گوش خراش میمونها پایانی ندارد، در حالیكه قایق سبكبال من بهآرامی از كنار هزاران صخره میگذرد."[۱] ( تشویق گرم) اهریمن از تمام نیرنگهای خود استفاده كرده و مریدان دافا ضمن تحمل سختیها رشد كردهاند. ما از اندیشههای اهریمن برای استفاده از نیرنگهای بیشتر نمیهراسیم. تعقیب و آزار دافا و مریدان دافا بیشتر از سه سال است كه ادامه داشته و قبل از اینكه انسان متوجه شود وارد چهار سال میشود. در طی این دوره بسیاری از مریدان دافایِ ما، مخصوصاً مریدان دافا در چین در معرض تعقیب و آزار بدخواهانه قرار گرفتهاند كه به راحتی میشود گفت مانند آن وجود ندارد. دقیقاً در میان هراسی كه بوسیلهی دروغ و فریب بوجود آمد، مریدان ما تعقیب و آزار را تحمل كردهاند، كه بهسادگی میشود گفت بسیار كینهتوزانه بود، ولی آنها در طی این سه سال از عهدهی آن برآمدهاند. این بینظیر است! انسانهای معمولی قادر نیستند از عهدهی آن برآیند.
شما میدانید اگر آنها در چین بخواهند اعتبار كسی را ضایع كنند، یا اگر بخواهند با كسی ظالمانه رفتار كنند، حتی اگر مربوط به رئیس كشور هم باشد بیشتر از سه روز طول نمیكشد كه آن شخص را سرنگون كنند. البته، من نمیگویم كه بدن مریدان دافا از الماس یا فولاد ساخته شده است. بهعبارت دیگر، دلیل آن این است كه آن انسانهای بدنهاد كلاً به هیچوجه نمیتوانند تزكیهكنندگان را درك كنند و تمام نیرنگهایی را كه در طول تاریخ آموختهاند و وسایلی كه از آنها برای تجاوز به حقوق انسانها استفاده كردهاند فقط در مورد انسانهای معمولی میتواند كارگر باشد. آن بهطور كلی درمورد تزكیهكنندگان كه دلبستگیهای دنیوی را رها میكنند بیثمر است.
البته، خیلی از مریدان ضمن تزكیهكردن هنوز هم روشهای فكری انسانهای معمولی را كم و زیاد داشتهاند و كسانی وجود داشتهاند كه در مطالعهی فا کوشا نبودهاند. بهعلاوه، مانند بسیاری از مریدان جدید كه بهتازگی شروع به تمرین كردهاند، وقتی آنها ناگهان درمقابل این ترور اهریمنی قرار میگیرند، یك حمله یا یك فشار بهسادگی در آنها مؤثر است. آن برای مریدانی كه افكار قوی انسانی دارند واقعاً ترسناك است. آن طرز تفكر انسانی، این دسته از مریدان را مدتی سردرگم كرد و آنها در واقع متوجه نشدند كه جریان چه بود و از چه قرار بود. اما پس از زمانی، بعد از اینكه خودشان با آرامش در مورد مسائل اندیشیدند، فكر كردند، "برای چه من دافا را مطالعه میكنم؟" "آیا فالون دافا واقعاً چیز خوبی است؟" "لی هنگجی واقعاً چه نوع شخصی است؟" بسیاری درمورد این مسائل آرام و سنجیده اندیشیدند و نتیجهی تفكر آرام این شد كه وقتی آنها آمادهتر شدند با خود گفتند، "آنچه ما مطالعه میكنیم یك فای راستین است و هیچ مورد اشتباهی در جن- شن- رن كه ما تزكیه میكنیم وجود ندارد. و بیشتر و بیشتر توانستند متوجه شوند كه تمام روشهایی كه آن انسانهای شرور در این تعقیب و آزار استفاده كردهاند دروغ و افترا بود و مجموعهی کاملی از شیطنت را نشان میداد. حتی یكی از آنها هم حقیقت نداشت و تمام آنها توطئه بود.
پس هدف از این تعقیب اهریمنی چه بود؟ آیا برای حفظ رژیم بود؟ در حقیقت اصلاً اینطور نیست. گفتن اینكه فالون گونگ تهدیدی در مقابل رژیم چین است دروغ بزرگی است كه بوسیلهی اهریمن منتشر شد. بسیاری از انسانها از من و مریدان من در این مورد سؤال كردهاند كه، "واقعاً چرا این چیز در حال اتفاق افتادن است؟" آن فقط حسادت یك دلقك است. برای اینکه قدرت در دستانش دارد، میتواند مرتكب چنین اعمالی شود. آن حقیقتاً بهنظر مسخره میآید، یا شاید باور كردنش مشكل باشد، چگونه چنین چیزی میتواند برای بشریت اتفاق بیفتد، درست نیست؟ ولی آن واقعاً اتفاق افتاده است. این تعقیب و آزار اتفاق افتاده، هر چند كه غیرعقلانی بهنظر میرسد، برای اینكه این دلقك با حسادتِ تغییر ماهیت دادهی خود، زیادهروی میكند. آن دلیل اصلی است. آن واقعیترین دلیلی است كه ما در این جامعهی انسانی آنرا میبینیم.
اما از چشماندازی دیگر، یک شخص درحقیقت توانایی انجام دادن كار با اهمیتی را ندارد. آنچه معمولاً اتفاق میافتد ایناست كه افكار ناشایست شخصی در بُعد دیگر، با موجودات پلید برخورد میكند و سپس موجودات پلید از افكار ناپسند او برای رفتن و انجام دادن كارهای ناشایست استفاده میكنند. و به این صورت این موجودات پلید به اهداف خود جامهی عمل میپوشانند و طرحهای خود را به وسیلهی ارضاء آرزوهای ناشایست افكار آنها پیاده میكنند. واقعاً منشاء تفكر انسانها از كجاست؟ حالا دانشمندان عقیده دارند كه تراوش افكار انسان از مغز او نیست. پس واقعاً منشاء افكار انسانها از كجاست؟ همه فكر میكنند از مسائلی است كه آنها در جامعهی معمولی فرا گرفتهاند و توسط درك منطقی خودشان بوجود آمده است. اما عملكرد آن به این صورت نیست. وقتی یك انسان معمولی دربارهی انجام دادن مسئلهای میاندیشد، در حقیقت مغز او به آن مسئله در زمانی طولانی فكر نكرده و مسائل زیادی فقط در یك چشم بههم زدن به بیرون میتراود و فقط تعداد زیادی كلمه بوسیلهی زبان بیرون میآید. پس فكرها دقیقاً از كجا میآیند؟ ما تزكیهكنندگان همه میدانیم كه ارتباطی میان ذهن یك شخص و فاكتورهایی در بُعدهای مختلف وجود دارد، و وقتی به مسائل بزرگتری ارتباط پیدا میكند، انسان كارها را تحت كنترل موجودات دیگر انجام میدهد. و او فقط مسائل را اینجا با شرایط دنیای بشری انجام میدهد، همهی آن همین است. سطح بدن انسان، آن بدنی كه پس از تولد، شكل گرفته در کل چیزی نیست.
زمانیكه در مورد بدن انسان صحبت میكردیم من مسائلی را در موقعیتهای انتخاب شده تعریف كردهام. اما مجموعاً در اجتماع بهطور گستردهای در مورد آن صحبت نكردهام. دلیلش ایناست که فایی كه من امروز اشاعه میدهم فای كائنات است، اصلاح- فا، دنیا را اصلاح میكند و مریدان دافا همزمان با اصلاح- فا وجود دارند، پس من نمیتوانم در مورد آن مسائل مشخص یا موقعیتهای ویژه كه در جامعه بیشتر از همه بهخصوص هستند، یا در سطحی پایین، یا فقط در مورد آنهایی كه در داخل دنیای سهگانه هستند صحبت كنم. این مسائل را در فای كائنات نمیتوان توضیح داد. برای همین، در مورد آنها چیزی نگفتهام. در مورد این مسائل فقط در موقعیتهای انتخاب شدهی نادری صحبت كردهام.
البته انسانها سه جان و هفت روح دارند و غیره، سپس دو عامل كالبد حقیقی انسانی و آنچه که پس از تولد، توسط پدر و مادر در اختیار گذاشته شده وجود دارند- این عاملها كه یک موجود انسانی را تشكیل میدهند در بُعدهایی که توسط چشمهای برهنه غیرقابل رؤیت هستند وجود دارند. موادی که افراد عادی از طریق تغدیه میخورند باعث رشد و بزرگتر شدن تدریجی بدنشان میشود. انسانها آن را رشد مینامند. این جسم انسانی پس از تولد در بُعد مادی انسانهای معمولی شكل میگیرد و بعد در طول زندگی، او پیر شده و خواهد مرد و از بین رفته و به ماده تبدیل میشود. به بیانی دیگر جسم یك انسان معمولی كه پس از تولد شكل گرفته، فقط یك وسیلهی نقلیه است و تنها چیزیكه میتواند در مغز بدن فیزیکی یك انسان وجود داشته باشد- بهاصطلاح تفکر- در واقع عقاید و تصورات ظاهری شکل گرفته شده توسط تجربیات جمعآوری شده در طول فرآیند رشد است، افکار واقعی بدن فیزیکی چیزی بیش از این نیستند. اما خود عقاید و تصورات از خردمندی تشكیل نشدهاند، آنها ناقص، سازمان داده نشده و پرت و پلا هستند. بنابراین وقتیکه شخصی ضمیر خودآگاه اصلیاش را رها میکند، تفکرش عقلانی نخواهد بود- آن از اینجا به آنجا خواهد پرید، آن از محلی به محل دیگر بدون هیچ ارتباطی این سو و آن سو میرود. او نمیداند كه چه میگوید یا اینكه سعی دارد چهکاری انجام دهد. زیرا او مضمونی را برای ربط دادن تمام آنها بهیكدیگر ندارد و چیزهایی را كه پس از تولد شکل گرفته شدند آشکار میکند. بنابراین وقتی شخصی ضمیر خودآگاه اصلیاش را رها میکند نهتنها عقاید و تصورات، بلكه هرگونه اطلاعات خارجی نیز میتواند مزاحم شود. برای همین است كه انسانها میگویند او مشكل روانی دارد.
بنابراین این بدین مفهموم است که در این تعقیب و آزار، چیزیكه در این دنیای بشری آشكار میشود این است که حسادت ناپسند شخص شریر نبست به دافا بوسیلهی موجودات پلیدِ بُعدهای دیگر بهکار برده میشود، موجودات پلید بُعدهای دیگری که از این دلقك بدطینت برای بوجود آوردن چنین حادثهی شرمآور بینظیر بزرگی استفاده میكنند- آن تعقیب و آزار كردن غیرمنطقی پلید مریدان دافا. همهی آن دستاویزهایی كه برای در تنگنا قرار دادن ما بهانه كردهاند، دروغهای جعل شده هستند. ماشینهای تبلیغاتی جامعه همگی زیر نظر این قدرت هدایت میشوند و آنها مقدار بینهایت زیادی دروغهای توهینآمیز میان مردم چین و انسانهای نقاط دیگر جهان منتشر كردهاند. با وجود مغرضانه بودن آن، مریدان دافا ضمن تحمل سختیها رشد كرده و متوجه شدهاند كه اینها برای چیست، بدین جهت ذهنشان بیشتر و بیشتر باز شده و بهتر آگاه میشوند. در آغاز تعدادی از مریدان هنوز خود را از قسمتی از وابستگیهای انسانی رها نكرده بودند و نتیجهاش آن شد كه آنها نتوانستند به ماهیت واقعی اهریمن پی ببرند و بخاطر اینكه فكرهای صالح و درست آنها به اندازهی كافی قوی نبود، پس آنها بطرف وابستگیهای خود كشیده شدند و بنابراین جنبهای از آنها كه فاقد عقل هوشیار بود نمایان شد. اما از طریق این تعقیب و آزار، مریدان دافا به سرشت باشكوه تزكیه كردن پی بردند و این باعث شد كه شما واقعاً اهریمن را بهروشنی تشخیص دهید و در نهایت قادر باشید که بهخوبی انجام دهید- بهخصوص مریدان دافا در چین كه بیشتر و بیشتر ضمن تحمل فشارها پختهتر شدهاند. حالا وقتی مریدان دافا در آن تعقیب بدخواهانه دستگیر میشوند دیگر مثل آن اوایل به این سادگی نیست که آنها را وادار کنند از میان بهاصطلاح تغییر مسخره بگذرند. چه چیزی را "ندامت" مینامید؟ كدام تغییر دادن؟ تغییر دادن به چه؟ آنها همه دارند انسانهای نیك میشوند، بهترین انسانهای دنیا میشوند و انسانهای خوبی ورای انسانهای معمولی میشوند. پس سعی میكنید آنها را به چه تغییر دهید؟ چه چیزی را تغییر مینامید؟ اهریمن واقعاً انواع مسائل زننده را انجام میدهد. مدتها پیش اینرا گفتم که: هرچیزیكه به نیكی تجاوز كند باید پلید باشد.
مهم نیست چه کاری، آن موجودات پلید کارها را با بدترین انگیزه انجام دادند، اما قدرتهای كهن كه اهریمن را زیر نفوذ خود گرفتهاند نیز انگیزههای خود را دارند. انگیزههای آنها چیست؟ چنین به نظر میآید كه آنها از آن موجودات خبیث برای اینكه درمورد مریدان دافا و دافا پلیدی كنند استفاده میكنند تا با هدفی برنامهریزی شده بگذارند كه مریدان دافا ضمن تحمل سختیها رشد كنند و كسانی را كه لیاقت ندارند مرید دافا باشند حذف كنند. و سپس آن موجودات پلید را برای گناهانی كه در مقابل مریدان دافا مرتكب شدهاند از بین ببرند و كائنات را پاك كنند. آن چیزی است كه قدرتهای كهن برنامهریزی كردهاند. بهنظر خیلی شریفانه میآید، مگر نه؟ اما اینطور نیست! هدف واقعی ایناست كه آنها در این میان، چیزی را كه میخواهند بدست بیاورند. این تزكیه كردن در داخل محدودهی کوچکی نیست، این دستخوش اصلاح- فا شدن كائنات است. نسبت به اصلاح- فا، همه چیز جزیی و بیاهمیت است، هیچ چیزی را نمیتوان مقایسه کرد و وضعیتهای داخل تزکیهی شخصی، درحال حاضر نمیتوانند با اصلاح- فا مورد مقایسه قرار گیرند. اهمیتی ندارد كه تا چه اندازه سطح یك موجود در میان قدرتهای كهن بالاست، هر کسی نتواند این ارتباط را بهخوبی مستقر کند، در خطر خواهد بود و ضمن اصلاح- فای كائنات پاكسازی خواهد شد، بهطوریکه موجودات بیشماری كه بر زمین افکنده شدند از سطوح خیلی بالایی بودند. هراسانگیزتر از همه این است كه قدرتهای كهن در حالیکه در این مسئله شرکت کردند، در هر سطحی نظم و ترتیب دادهاند که، آنهایی را که در یک سطح بلافاصله پایینترشان قرار دارند از بین ببرند. آنها آن را انجام دادند چون میدانستند موجوداتی كه مستقیماً مسائل ناشایستی را انجام دادهاند غیرممكن است كه بتوانند تاوان گناهانی را كه ضمن این حادثهی پلید درمقابل دافا مرتكب شدهاند بپردازند.
حقیقت در سطوح بالاترِ متوالی، تغییر میکند. از دید آنهاییکه از سطحی به یک سطح پایینترشان مینگرند، آنهاییکه برنامهریزی كردند که بهاصطلاح به دافا كمك كنند همگی گناهکار هستند، این دلیل آن است که چرا آنها قصد دارند آنهایی را که در اصلاح- فا درحال دستکاری و کنترل هستند ازبین ببرند، زیرا آنها هم بر طبق سنجش حقیقتِ سطح بالاتر، نسبت به دافا مرتكب گناه شدهاند. اما نمیدانند كه، آنهایی هم كه یك سطح بالاتر از خودشان قرار دارند به آنها به همان صورت مینگرند و قصد دارند آنها را نیز به همان شکل بهزمین افکنند. بنابراین آن قدرتهای كهن بهطور پیوسته هر سطحی را كه دقیقاً یك سطح پایینتر از آنها قرار گرفتهاند از بین میبرند. اما آن چیزی نیست كه من میخواهم. هیچ موجودی استحقاق شركت در این را ندارد، اما آنها با انگیزهی خودشان شركت كردهاند. اما من مرتباً به آنها فا را آموزش دادهام و در مورد این مسائل برای آنها تعریف كردهام. من با تمام آن موجودات ذیشعور یكسان رفتار میكنم. البته آن قدرتهای كهن به آن چیزی كه میخواهند انجام دهند و آنچه که میخواهند بهدست آورند وابسته هستند. آنها این مسائل را مطلقاً بیرحمانه انجام میدهند، آنها این مسائل را درحالی كه زیر نفوذ موجودات بالاتر از خود هستند انجام میدهند، بهطوریکه تمام آن قدرتهای کهن در انتها بهطور کامل توسط خودشان ازبین خواهند رفت.
چیزی كه من میخواستم این بود كه هیچ موجود زندهای مزاحم اصلاح- فا نمیشد، یا حتی در کل در آن شركت نمیكرد. درطول اصلاح- فا وقتی از نقطهی ابتدایی، پایینترین نقطه شروع میکنم و بهسوی بالا فا را اصلاح میکنم، برای همهی موجودات -- بدون توجه به اینكه چقدر بد بودید یا چه اندازه در طول تاریخ گناه كردهاید -- نخواهم گذاشت كه پاسخگوی اشتباهات گذشتهی خود باشید. از میکروسکپیترین نقطه تا سطحیترین نقطهی وجود شما، یا روش فکر کردن هر موجود، شروع خواهم کرد و همه را پاك خواهم کرد. اصلاح کردن در امتداد مسیری از پایین تا بالا، آن بهترین راهحل خیرخواهانه است و حتی یك موجود هم سقوط نخواهد كرد، حتی یك موجود هم در مقابل دافا در این اصلاح- فا مرتكب گناه نخواهد شد. چقدر فوقالعاده میبود. اما نه، آنها در انجام دادن این پافشاری میکنند و این فاجعه را در جامعهی انسانی ایجاد میکنند.
بهعنوان مریدان دافا، ما مخالف این تعقیب و آزار هستیم. بهعنوان استاد شما، این مسئله را نمیپذیرم و من تمام این برنامههایی را كه قدرتهای كهن طرحریزی كردهاند تأیید نمیكنم. اما قدرتهای كهن حتی بیشتر جنونآمیز شدهاند، بهطوریکه بعضی اوقات فقط آن موجودات بدطینت نیستند كه در این تعقیب و آزار شركت میكنند بلكه حتی اغلب بعضی از موجودات والا هم در میان آن قدرتهای كهن به چشم میخورند. ضمن اصلاح- فا، تمام موجودات راهی را كه میخواهند بروند خودشان انتخاب میكنند. مسئلهای كه واقعاً تمام موجودات در مقابلش قرار دارند آیندهای است که خودشان در حال انتخاب آن هستند.
همانطور كه متوجه شدهاید آنها تمام نیرنگهای خود را در این تعقیب و آزار بهكار بردهاند و مریدان دافا ضمن تحمل سختیها رشد كردهاند. فرقی نمیکند در داخل یا خارج از چین باشد، اگر چه هنوز هم بسیاری از موجودات وجود دارند كه كلاً توسط تبلیغات اهریمن گمراه شدهاند پس دیگر مجموعاً در بُعدهای دیگر تعادلی بین قدرت پلیدی و قدرت راستی وجود ندارد. در این ارتباط، مزیت كفهی قدرت راستی بیشتر است. آن موجودات پلید به نقطهای رسیدهاند که قادر نیستند از خودشان دفاع کنند. ممکن است انسانهای شریر در این دنیا بسیار اهریمنی بهنظر برسند، اما آن بهطور كلی فقط برنامهای است كه توسط آن قدرتهای كهن ریخته شده است. من قبلاً گفتهام كه اهریمن تعقیب و آزار را حتی تا پایان راه تمام نخواهد كرد. حتی اگر مسئله، فردا پایان بپذیرد پس اهریمن بههرصورت هنوز هم امروز كارهای ناشایست را انجام میدهد. آن تا وقتیکه فا کیهان را اصلاح نکرده است به همین صورت است. بدون اصلاح- فا، آن بهخودی خود درست نمیشود-- چگونه بدون اصلاح- فا آن میتواند خوب شود؟ سم فقط سمی است، اگر شما بخواهید كه سمی نباشد آن عملی نیست. اگر شما بدین صورت به آن توجه كنید پس ما نباید هیچگونه خیال باطلی در رابطه با آن قدرتهای پلید و انسانهای شریر كه دافا را آزار و اذیت میكنند داشته باشیم.
اخیراً بسیاری از مریدان فكر كردند: "حزب كمونیست چین میخواهد شانزدهمین كنگرهی خود را بهزودی برگزار كند. اگر این سردستهی اهریمن در چین، این مایهی ننگ نژاد بشر، بركنار شود، آیا نام نیك دافای ما نباید دوباره برقرار شود؟ چه كسی میخواست وارث آن مسئولیت باشد و چه كسی به اندازهی آن نادان میبود؟" این طرز تفكر در این جامعهی معمولی اشتباه نیست، اما در ارتباط با یك تزكیه كننده صحیح نیست. با این دافایی كه وجود دارد، چگونه بسیاری از خدایان بزرگمنش آینده و مریدان بزرگمنش دافا كه ضمن تزكیهكردن دافا ساخته و پرداخته شدهاند توانستند به یك انسان معمولی امید ببندند؟ آیا ما به خود اهانت نمیكنیم؟ آیا انسانها میتوانند سرنوشت خدایان را کنترل كنند؟ اما مریدان دافای بسیاری داریم که به این صورت فكر میكنند. مسئله زیاد مهم نیست اگر یك یا دو نفر به آنصورت فكر كنند، آن فقط مسئلهای در مورد تزكیهی شخصی آنها است. اما اگر همه به آن صورت فكر كنند، چه موقعیتی با یك گروه بزرگتری از مریدان دافا پیش میآید؟ آن یک مزاحمت و وابستگی جدی است. آن نمیتواند اجازه داده شود. من دیدم و آن قدرتهای كهن نیز آنرا دیدند. قدرتهای كهن فکر کردند "كمی صبر كن، این دیگر چیست؟ "پس آنها كاری كردند كه نتیجهی شانزدهمین كنگرهی حزب كمونیست چین بدتر شود.
قبلاً گفتم که تمام مسائلی كه امروزه در جامعهی معمولی اتفاق میافتد حاصل فكرهای مریدان دافا است. اگر چه آن قدرتهای كهن واقعاً وجود دارند، اما اگر شما آن ذهنیت را نداشته باشید، پس آن، این ترفند را برای اجرا نخواهد داشت. وقتی افکار درست شما به اندازهی كافی قوی باشد قدرتهای كهن نمیتوانند كاری از پیش ببرند. اگر كسی در جامعهی معمولی واقعاً از نام دافای ما اعادهی حیثیت كند به مسئله بیندیشید، شاید انسانها این را انجام دهند اما به این فكر كردهاید كه این شخص را در چه موقعیت بالایی باید قرار دهم؟ آیا درست نیست؟ شما تزكیه كننده هستید و تمام تغییرات بوسیلهی تزكیهی شما و اصلاح- فا انجام میشود؛ تمام مسائلی كه خودتان اعتبار بخشیدهاید و به آن روشنبین شدهاید و تمام چیزهایی كه بهدست خواهید آورد، تمام اینها در مسیری كه شما خودتان قدم برمیدارید ایجاد میشود. مطلقاً به خدماتی كه قدرتهای كهن بتوانند برای ما انجام دهند یا اینكه جامعهی معمولی بتواند به ما كمك كند فكر نكنید. این شما هستید كه انسانهای جامعهی معمولی را نجات میدهید و شما هستید كه موجودات ذیشعور را نجات میدهید!
خواه مورد تعقیب و آزار واقع شدهاید یا در جامعهی معمولی زیرفشار دشواریها بودهاید، مشكل است كه از متأثر شدن از افكار انسان عادی اجتناب كرد، بنابراین بعضی از فكرهای معمولی انسانی ظاهر میشوند، اما زیاد به آن نیندیشید. مریدان اصلاح- فا: فعلاً آزار و اذیت به این مرحله رسیده و دافا اكنون تا این مرحله در اصلاح- فا پیش رفته است، چه چیزی وجود دارد كه ما هنوز هم از آن بترسیم؟ آیا شما هماکنون آیندهی خود را بهطور واضح ندیدهاید؟ پس وقتی به آن موجودات پلید و برنامهریزی آنها مربوط میشود، تا زمانیكه افكار صالح شما به اندازهی كافی قوی باشد، میتوانید در مقابل آنها ایستادگی كنید، آنها را كنار زده و ناامید سازید. اما وقتی شما در میان انسانهای معمولی در مقابل این مسائل قرار دارید، اگر چه اندیشههای مختلفی در مورد مسائل و موارد داشتهاید و حتی ما شاید افراد زیادی با آگاهیهای متفاوت داشتهایم كه قسمتی از افكار انسانی آنها نمایان شده است، پس آن غیرمنتظره نیست. بهخاطر این است كه در روند تزكیه و رشد کردن، این مسیر اعتبار بخشیدن شما به دافا، نجات دادن موجودات ذیشعور و رفتن بهسوی كمال نهایی، واقعاً دشوار است. نکتهی کلیدی این است که بعد از اینکه چیزی را متوجه شدید، هر قدم را بهخوبی بردارید.
گفتهام که تمام موجوداتی که دافا را مورد آزار و اذیت قرار ندادهاند میتوانند راهحل نیكخواهانهای پیدا كنند. اما بهنظر من اگر تمام موجودات كائنات بسیار خوب بودند دیگر احتیاج به اصلاح- فا نمیبود. قطعی بود که آنها ظاهر میشدند، فقط مسئله این بود که چه شکلی به خود میگرفتند. بنابراین آن مسئله آزمایشی را برای مریدان دافای ما ایجاد کرد. همین و بس. این یک نوع جلوهگریِ طبیعی است، اما این شکل از برنامهریزی قدرتهای كهن، این برنامهریزی دقیق، این برنامهریزی سیستماتیک که از بالا تا پایین امتداد دارد، سابقهای ندارد. این رنج بسیار بزرگ واقعاً خیلی عظیم است، آنچه شما تجربه و درك میكنید فقط جلوهای در جامعهی انسانها است، اما چیزی كه من میبینم این است که آن برای موجودات کل عالم بهطور عمیقی تكان دهنده است. شاید بشریت آنچه را كه من میگویم متوجه نشود، اما وقتی آن نمایش را ببیند، آنجایی كه سیارات عالم بازسازی دوبارهی خودشان را میگذرانند و آن به سطح راه شیری ما برسد، پس همه چیز را باور خواهند كرد. ( تشویق)
همانطوریكه اخیراً گفتم، در طی تمام دورهی اصلاح- فا، مریدان دافا بهطور كلی خیلی خوب انجام دادهاند و از طریق تحمل سختیها بیشتر و بیشتر رشد كردهاند. بدون توجه به اینكه مریدان دافا در طول اعتباربخشی به فا، برای نجات موجودات ذیشعور از چه روشی استفاده میكنند و بدون در نظر گرفتن اینكه شما چه اندازه كمك میكنید، یا از چه شیوهای استفاده میکنید -- شما فا را اعتبار میبخشید و در مسیر آشكار كردن حقایق به پیش میروید و بهتر و بهتر و با خردمندی بیشتر و بیشتری عمل میکنید. به عنوان مریدان دافا با یكدیگر بهتر و بهتر همكاری میكنید. شاید بسیاری از مریدان ما قبلاً این را تجربه كردهاند كه زمانیكه مریدان دافا كاری را باهم انجام میدهند بحث میكنند و غالباً پرخاشگرانه بهنظر میرسد و پس از اینكه فكرهای انسانی شما نمایان میشود حتی روی وظیفهی بزرگ شما كه اعتبار بخشیدن به فا است اثر میگذارد. اما از آنجاییكه آگاهی شما از فا بهتر شده و فكرهای انسانی شما بیشتر و بیشتر كاهش یافته، این مسائل و این جلوهگریها كمتر حاد شدهاند. پس چرا بحث پیش میآید؟ واقعاً فقط بهخاطر ایناست كه آن قسمت كوچك از چیزهای پاك نشده در سطح انسانی شما فعال هستند. اما وقتی افكار صالح شما به اندازهی كافی قوی باشند آن قدرتی ندارد. شما همه میدانید كه فا خوب است و اینکه باید از فا محافظت كنید-- شما باید آنرا انجام دهید، عرضه کردن نجات به موجودات ذیشعور و اعتبار بخشیدن به فا-- بنابراین وقتی افكار درست شما به اندازهی كافی نباشد، افكار انسانی شما با آن تداخل پیدا میكند. پس این باعث آشفتگی شما درست مثل یك انسان معمولی میشود، حتی تا نقطهای که عواملی مثل اینکه برخی از افراد اعتقاد دارند كه باید به ایدههای خود، این یا آن، پایبند باشند را ایجاد میکند، بنابراین موقعیتهایی را بهوجود میآورد که نباید میان مریدان دافا نمایان شود. شما این اواخر نسبتاً خوب عمل كردهاید و آن ثابت میكند كه شما بیشتر رشد كردهاید.
درحقیقت آیا میدانستید كه روشنبینان بزرگ هم كلاً مسائل زیادی دارند كه احتیاج است با یكدیگر بحث و همكاری كنند؟ بودا شاكیامونی گفت كه به تعداد سنگریزههای رودخانهی گنگ تاتاگاتاها وجود دارد. یا به شکل دیگری بیان کنیم، از بین پادشاهان فا در آسمانها، خدایانی که از نوع بودا هستند به تنهایی به تعداد سنگریزههای رودخانهی گنگ هستند. آیا آن تعداد كمی است؟ مسئلهای كه او در موردش صحبت كرد فقط چیزی بود كه او توانست در اقلیم خود ببیند. پس خدایان دیگر چگونهاند؟ بوداها در عالم فقط یک نوع از خدایان هستند، و تعدادشان خیلی زیاد نیست. تعداد بیشمار و انواع متفاوتی از خدایان وجود دارند، آنقدر زیاد كه شمارش آنها ناممكن است. موجودات بینهایت زیادی وجود دارند. اگر آنها میخواستند هنگام انجام دادن كارها با هم جر و بحث كنند مشكل بزرگی میشد، برای اینكه هر موجود روشنبین، مجموعهی اصول خود و درک خود از دنیا را، که در داخل فای کیهان به آن روشنبین شده و آنرا اعتبار بخشیده است دارد که مجموعهی چیزهای خودش را شکل میدهد. بهطور مثال بودا شاکیومونی، مجموعه چیزهای خودش "احکام، تمرکز، خرد" نامیده شد. بنابراین هر روشنبین بزرگ و هر موجودی در عالم مجموعهی درک خود از دنیا را دارد. پس اگر آنها شروع به جر و بحث میكردند، آن نباید یك فاجعه باشد؟ این نوع مسائل در مكانی كه آنها هستند وجود ندارد.
پس وضعیت ذهنی آنها چگونه است؟ آنها بردبار هستند، یك تحمل بینهایت زیاد، ظرفیت پذیرش موجودات دیگر و بهطور واقعی از نقطهنظر موجودات دیگر اندیشیدن. این چیزی است كه بسیاری از شما هنوز در طی زمان تزكیهتان به آن نائل نشدهاید، اما شما بهتدریج میفهمید و آنرا كسب میكنید. وقتی یك خدای دیگر ایدهای دارد آنها برای رد كردن آن نمیشتابند و با عجله ایدههای خودشان را مطرح نمیكنند و آنها تصور نمیكنند كه ایدههای شخصی آنها بهترین است. در مقابل، آنها توجه میكنند كه نتیجهی نهایی ایدههای خدایان دیگر چه خواهد بود. مسیرها مختلف است، راهها همه متفاوت است و حقیقتهایی كه موجودات تأیید میكنند و در داخل فا به آن روشنبین میشوند نیز متفاوت است، اما نتیجهاش دقیقاً میتواند مشابه باشد. آن برای این است كه آنها به نتیجه توجه دارند و اگر نتیجهی ایدهی یك خدا بتواند به هدف برسد، اگر آن حقیقتاً نتیجهبخش باشد پس تمام آنها با آن موافقت میكنند. افكار خدایان به آن صورت است. بهجز آن، اگر كمبودی در آن مورد وجود داشته باشد، آنها بدون قید و شرط و با آرامش به آن خواهند افزود، آنرا كاملتر و بدون نقص میسازند. آنها مسائل را بدین شكل اداره میكنند.
مریدان دافا، شما طی تزكیه كردن در دنیای انسانهای معمولی، بر اساس فا درکی روشن از یک مسئله دارید، اینکه به "سود و زیان" انسانهای معمولی وابسته نباشید. بنابراین وقتی امور مربوط به اعتبار بخشی به فا به میان میآید، آنجا نیز نباید در مورد اینكه "ایدههای مرا بشنوید" و یا اینكه باید با "روش من" انجام شود پافشاری كنید. به این صورت نیست كه شما فقط میتوانید با پافشاری کردن بر انجام کارها به روش خودتان، تقوای عظیم در عالم بدست بیاورید. اگر شما ایدهای مناسب دارید و آنرا آشكار كنید، این مسئول بودن شما در مقابل فا است و آن مهم نیست كه ایدهی شما استفاده شود یا چگونه شیوهی عمل شما بهكار گرفته شود. اگر از ایدهی شخص دیگری همان هدف حاصل میشود و به ایدهی خودتان وابسته نباشید، بلكه در عوض در ایدهی او مشاركت كنید، پس خواه ایدهی شما به عمل درآورده شود یا نه، خدایان همه خواهند دید: "ببین او به آن وابسته نیست و میتواند این چنین صبور و گشادهفکر باشد." خدایان به چه توجه میكنند؟ آیا این چیزی نیست كه آنها توجه میكنند؟ وقتی به مسائل خودتان وابسته باشید و روی آنها پافشاری كنید، در یک بنبست فرو میروید و خدایانی كه از بالا مینگرند قادر به تحمل آن نیستند. هر چند اگر مکرراً اظهار كنید که "آن بهخاطر دافا است" و اینكه "روش من خوب است و میتوان به این یا آن هدف نائل شد" و شاید درست باشد، هنوز ما میخواهیم از این نوع وابستگی که بیش از حد شبیه مسائل انسانهای عادی است اجتناب کنیم. اگر کسی واقعاً بتواند به این صورت انجام دهد، همهی خدایان خواهند گفت که این شخص حقیقتاً قابل توجه است. به این شكل نیست كه خدایان میبینند كه ایدهی تو كارگر شده و بعد سطح تو را بالا ببرند، بلكه آنها سطح تو را فقط وقتی بالا میبرند كه ببینند آگاهی تو در این زمینه، بالاتر رفته است. در فای راستین این یك اصل است. اگر فکر کنید که، "من چنین و چنان شایستگی زیادی را بهدست آوردهام، پس این یا آن برای من اتفاق خواهد افتاد،" بله در مورد یك انسان معمولی آن به این شكل كارگر است، با توجه به برخی از مشخصات بهخصوصِ اصول فای کیهان یا در بعضی از موقعیتهای بهخصوص، امکان دارد که به این جنبه نیز توجه شود، اما رشد واقعی از رها كردن چیزها پیش خواهد آمد، نه از بهدست آوردن آنها. ( تشویق گرم)
ما شاگردان زیادی داریم كه از طریق تزكیهی پیوسته، بهسرعت رشد کردهاند. مخصوصاً برای شما همه بهصورت یك کل این موضوع مصداق دارد، در زمینهی رشد کردن با همدیگر و همکاری با یکدیگر، بهتر و بهتر عمل کردهاید. اكنون ارتباط پیدا میكند كه چگونه مسائلی را كه باید درحال حاضر انجام شود، میتوانید بهتر و پسندیدهتر انجام دهید. از آنجا كه شما مریدان دافا هستید نباید به چیزهایی كه نامیده میشود تغییرات "طبیعی"، تغییرات خارجی، تغییرات جامعهی معمولی و یا خدمتهای بهخصوصی كه كسی میخواهد برای ما انجام دهد، امیدوار باشید. شما خدایان هستید و شما حكمفرمایان آیندهی كائنات هستید، روی چه كسی حساب میكنید؟ همهی موجودات امیدشان را به شما بستهاند! ( تشویق) آن واقعاً همینطور است. واقعیت عالم در آیندهی نزدیكی جلوهگری خواهد كرد و ما در مورد اینكه چگونه خوب یا بد انجام دادهایم جوابگو خواهیم بود. چگونگی انجام دادن مسائل قانون همیشگی خواهد شد. تا زمانیكه این موضوع بهپایان نرسیده، هنوز هم فرصتی وجود دارد. هر كدام از ما مسیر خود را طی خواهیم كرد و میوهی حقیقت خود را به كمال خواهیم رساند. در آینده مریدان دافا قادر خواهند بود ببینند که آیا در این مسیر اعتباربخشی به فا و نجات موجودات ذیشعور بهخوبی عمل کردهاند. حتی چیزهای کوچکی که در جایی در طول روندتان در اصلاح- فا اتفاق افتاده است را بهطور واضح خواهید دید. البته اهریمن و موجودات پلید قادر نیستند آینده را ببینند. آن موجودات ذیشعوری را كه شما نجات دادهاید و همینطور موجودات زندهایكه توانستند از طریق آشکارسازی حقیقت شما چیزهایی را ببینند، آنها هم بزودی شاهد آن صحنهی باشكوه به كمال رسیدن شما خواهند بود. ( تشویق) آن قطعاً آشکار و باشکوه خواهد بود.
البته، اخیراً در بین مریدان دافای ما مسائلی اتفاق افتاده است. مسائل بسیار زیادی وجود دارد كه استاد واقعاً نمیتواند برای شما تعریف كند-- مخصوصاً در طی این دوره. بهدلیل اینكه قدرتهای كهن بر آن باورند كه اگر برای شما تعریف كنم، پس آنها هم باید مسائل را برای شما مشكلتر سازند. به همین جهت قبلاً حتی در مورد مسئلهی همكاری شما با یكدیگر صحبتی نكردهام، وقتی شما صحیح انجام دادن همكاری را شروع كردید ما در موردش بحث كردیم و حالا میتوانید از عهدهی آن بهخوبی برآیید و شما بهتدریج متوجه آن شدهاید.
عدهای از مریدان ما زباناً میگویند "من برنامهریزیهای نیروهای كهن را نمیپذیرم." در موقعیتهای مهمی نسبتاً خوب اجرا میكنند. ولی در شرایط عادی احتمالاً افکار درست آنها كاهش مییابد و وقتی افكار درست آنها به حد كافی نیست ممكن است دچار مشكل شوند. مسلماً منظور من در مورد همه نیست، حرف من دربارهی تعداد خیلی كمی از افراد است. تعداد آنها بسیار كم است. این به چه ارتباط پیدا میكند؟ آن نیروهای كهن در طی تاریخ مقدار بسیار زیادی از مسائل را بهطور خیلی اساسی و پیچیدهای برنامهریزی كردند. برای تضمین اینكه مورد اشتباهی در آن پیش نیاید در زمین قبلی یك سری آزمایش را برنامهریزی كردند. به آن فكر كنید چگونه میتوانند از انجام دادن آن اجتناب كنند؟ آنها به چه طریقی میتوانند كاری را كه میخواستند انجام دهند رها كنند؟ اما اگر افکار درست ما واقعاً قوی باشد در آنموقع ما با قانونی كه در كائنات وجود دارد در یك مدار قرار داریم، این قانون در هر دو، هم كائنات قدیم و هم در كائنات جدید معتبر است: انتخاب هر موجودی به خود او ارتباط دارد، حتی اگر او نوعی پیمان درتاریخ بسته باشد. در لحظات بحرانی هنوز هم انتخاب راه به خود او بستگی دارد. این در جنبههای مثبت و منفی هر دو اعمال میشود-- برای هر دو، اینطور است.
به بسیاری از مریدان، در طی روند تزكیهشان در گذشته، از طرف نیروهای كهن مأموریت داده شد كه بیایند و مزاحمت ایجاد كنند یا نقشی منفی ایفا كنند. اما آنها از آن كناره گرفتند و افكار درست خود را ضمن تزكیهكردن متعالی كردند و آنها دیگر نخواستند آنرا انجام دهند و مریدان واقعی دافا شدهاند. اما عكسالعمل عدهای كمی بد بود و بدین ترتیب بوسیلهی نیروهای كهن رهبری شدند و باعث گردیدند كه بسیاری از مسائل غیرمنتظره اتفاق بیفتد. چیزی كه میخواهم بگویم در مورد آن گروه نیست بلكه حوادثی است كه جدیداً برای مریدان حقیقی دافای ما اتفاق افتاده است. اینها البته مسائل استثنایی هستند، اما شما همگی آن موارد را میشناسید و دربارهی آن اندیشیدهاید. حقیقت آن است كه تعدادی از شما در طی تاریخ بهدفعات مكرری بازپیدایی یافتهاید، زمانیكه شما در آن جوامع بشری بودید و در اوهام گم شده بودید حتماً با نیروهای كهن پیمانی بستهاید، "در طی دورهی اصلاح- فا چنین و چنان میكنم و یا در روز بهخصوصی آن مسیر را میپیمایم." در آن زمان بر طبق اصول فای كهن كاملاً درست بود، پس بعضی از شما مریدان پیمانهایی به این صورت نوشتهاید و این دلیل آن است که چرا گاهگاهی مسائلی میان مریدان دافای ما اتفاق میافتد. هدفی كه در پس این مشكلات وجود دارد اینها است: نیروهای كهن فكر میكنند كه تعدادی از مریدان براین تصورند كه وقتی آنها یك بار دافا را تزكیه میكنند، پس دیگر چیزی برای نگرانی وجود ندارد و به خود میگویند، "تا وقتیكه من مرید دافا هستم هیچ خطری به هیچ شکلی برای من وجود ندارد." بنابراین آنها این را دیدند و فکر کردند: "ما نمیتوانیم این را مجاز بدانیم. آیا این گرفتن نوعی بیمه نیست؟ زمانیكه آنها دافا را فرا میگیرند در مورد هیچ چیزی نگران نیستند. آیا این به خودی خود وابستگی بسیار بزرگی نیست؟" بنابراین آن نیروهای کهن مشكلاتی را در دافا بهوجود آوردند. این مسائل اینگونه پدپدار شدند. اما وقتی آنها مشكل ایجاد كردند، چرا بدنهای قانون بیشمار استاد و خدایان بیشماری كه از فا نگهبانی میكنند كاری در این مورد انجام ندادند؟ این به دلیل این است كه عدهای از مریدان دافای ما با آن نیروهای كهن پیمانی را خیلی قبل در طی تاریخ بستهاند، پس نیروهای كهن بسیار شدید به این نکته پایبندند و رها نمیكنند.
ولی آن به این صورت نیست كه نتوانید از آن رهایی یابید. همانطوریكه اخیراً گفتم، حتی اگر زمانی در طی تاریخ واقعاً پیمانی بستهاید اگر امروز افكار درستتان واقعاً قوی باشد، اگر آنرا انکار كنید و در شركت نكردن در آن پافشاری كنید، پس درحقیقت میتوانید از آن كنارهگیری كنید. اما تحمل یك چنین موردی برایتان نسبتاً مشكل است. چیزی كه سخت است این است كه نیروهای كهن خیلی آسان رهایتان نمیكنند، بنابراین سعی میكنند از نقطه ضعفهایتان سوء استفاده كنند، زمانیكه فقط اندكی منحرف شوید از موقعیت استفاده میكنند. بنابراین زمانیكه افکار درستتان واقعاً قوی باشند آنها نمیتوانند نفعی ببرند و این به این دلیل است كه دافا در اصلاح- فا برنامهریزیهای نیروهای كهن را بهرسمیت نمیشناسد. و من بهعنوان استاد شما آنها را بهرسمیت نمیشناسم. البته هر كدام از مریدان دافای ما نیز میگویند كه من برنامهریزیهای نیروهای كهن را قبول ندارم، اما این چیزی نیست که فقط بگویید-- شما باید شرایط دافا و اصلاح- فا را دنبال كنید. "من مطلقاً هیچ یک از آن چیزهایی را که شما نیروهای کهن در گذشته برنامهریزی کردید بهرسمیت نمیشناسم. من حتی شما را بهرسمیت نمیشناسم." وقتی افكار درست شما واقعاً قوی باشد میتوانید آنها را پاكسازی كنید و برنامهریزیهایشان را رد کنید. ( تشویق) و این بدین خاطر است که ما مطلقاً نمیتوانیم آنها را بهرسمیت بشناسیم.
موجودات عالم چگونه قادرند برای آیندهی خود برنامهریزی كنند؟ آن اصلاً اجازه داده نمیشود. شما در آینده از این قانون آگاه خواهید شد. كائنات چگونه خلق شد؟ آن فقط بوسیلهی یک فكر یك موجود روشنبین فای بزرگ خلق شد. ( تشویق) یک فكر آن روشنبینان بزرگ در سطوح مختلف، كائنات در سطوح مختلف را خلق كرد. تصور كنید كه فقط بعد از این یک فكر که كائنات را خلق کرد موجودات درون آن میگفتند، "مرا به این صورت خلق نكن، تو باید مرا به این صورت یا آن صورت بیافرینی." آیا آنها میتوانند تعیین تكلیف كنند؟ نه نمیتوانند. آن موجودات در حقیقت در چشم آن خدایی كه بوسیلهی فكر او آفریده شدهاند بیارزشند. اما آن روشنبینان بزرگ، خدایانی كه موجودات را خلق كردند، آنها باید كاملاً با استاندارد خدایی برابری كنند و با استاندارد فا مطابقت كنند، آنها باید دارای بالاترین نیكخواهی و خیرخواهی باشند. بنابراین کیهانهایی كه آنها خلق كردند باید خارقالعاده باشد. فكرهایی كه آنها میآفرینند پاك و فوقالعاده هستند. این دلیل آن است که چرا این مسئله که یک موجود مطابق استاندارد موجودات کیهان در سطوح خاصی باشد بینهایت مهم است. پس بهعبارت دیگر، ما نمیتوانیم برنامههایی را كه آن نیروهای كهن برای ما ریختهاند بهرسمیت بشناسیم، بدون توجه به اینكه آنها چه كردهاند، زیرا آنها نیز خودشان درخور نجات یافتن هستند، ولی فقط [اینطور است که] انتخاب كردهاند که پاكسازی شوند. چطور كسی كه میخواهد نجات یابد میتواند تعیین كند كه چگونه نجات یابد؟ مثل اینكه كسی درون آب بیفتد و كسی سعی كند كه نجاتش دهد اما او بگوید: "تو نمیتوانی مرا مستقیماً با دستهایت نجات دهی. من دوست دارم كه مرا بوسیلهی یك قایق نجات بدهی." چطور میتواند به این صورت باشد؟
قسمتی از مسائلی كه اخیراً اتفاق افتاد دلایل تاریخی دارد. من اینها را قبلاً برای شما نگفتم برای اینكه نمیخواستم در شما وابستگی بهوجود بیاید و از خود بپرسید، "وابستگی من به آن نیروهای كهن چیست؟" هیچكدام از شما نباید به آن فكر كنید. این مورد خیلی نادر است و آن هدف در آن زمان بسیار خوب بوده، آن برای فا بود. این دلیل آن است که چرا آن مریدان دافا به همان شکل به کمال رسیدهاند ( تشویق)، و در سطوحی بینهایت بالا (تشویق) این دلیل آن است كه چرا این مسائل رخ داد. بنابراین مطالعهی فا بینهایت مهم است. افكار درست شما و تمام چیزهایی كه كسب میكنید از فا است، پس بدون توجه به اینكه چقدر گرفتارید، در مطالعهی فا سهلانگاری نكنید.
این تمام چیزی است كه من میگویم. برای اینكه دو روز قبل وقتی با مریدانی كه با پروژهی تلویزیون كار میكنند ملاقات داشتم تا اندازهای برای آنها صحبت كردم. آنها سؤالات زیادی را به نمایندگی از شما مطرح کردند. پس امروز سؤالات را برای شما جواب نخواهم داد. قصد دارم از آنها بخواهم مطالب شنیداری ضبط شده در آن روز را پردازش کنند و پس از اینکه آنها را بررسی کنم، منتشر خواهم کرد. سؤالاتی كه آنها آن روز مطرح کردند سؤالات رایج شما هستند، تماماً سؤالاتی بود كه شما میخواهید بدانید و حلشان كنید. این تمام چیزی است كه میگویم. متشكرم ( تشویق).
آیندهی مریدان دافا بدون تردید روشن است-- قطعاً روشن خواهد بود. (تشویق طولانی)