پدر
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- فارسی
بابا حسن کجایی
اسم
ویرایشاسم
- مردی که از او فرزند یا فرزندانی بوجود آمده باشد. بابا، آتا.
- مجازاً بنیانگذار، پدید آورنده چیزی تازه، مثل پدر شعر نو.
- عنوان احترام آمیز و مهرآمیز برای مردان سالخورد.
استعاره
ویرایش- پدر صلواتی نوعی تحسین و تمجید که غالباً برای طعنه زدن به کار برند.
- پدر سوختگی موذی گری، زیرکی و پنهان کاری توأم با بدجنسی.
- پدر کشتگی داشتن: کنایه از: دشمنی دیرینه و سخت داشتن.
- پدر سگ:دشنامی است برای کسان که پدرش را تا حد سگ پایین میآورند و حقیر نشان میدهند.
––––
برگردانها
ویرایشترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین